سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: قدیمترها تربیت فرزند با چالشهای کمتری مواجه بود زیرا فرزندان کما بیش همان چیزی را میآموختند که والدین به آنان آموزش میدادند و حیطه آموزش محدوده خاصی داشت. روانشناسان معتقدند دوران کنونی از سختترین دورانها برای تربیت فرزند یا به اصطلاح فنی، فرزندپروری است. این پدیده دارای علل گوناگونی است که تشخیص دقیق و صحبت کردن از آنها کاری مشکل است. در زمانه ما پدیدههای اجتماعی، روانی، سیاسی، فرهنگی و دیگر موارد آنچنان دست به دست هم داده و شرایط پیچیدهای را فراهم کردهاند که نمیتوان به صورت دقیق یک پدیده خاص را مسئول بروز این پیچیدگیها دانست. صرفنظر از عوامل ایجادکننده شرایط اینچنینی، بسیاری از والدین دغدغه این را دارند که وظیفه آنان چه بوده و چطور میتوانند به بهترین نحو به تربیت فرزندان خود بپردازند. برای رفع این دغدغه، سه نفر از روانشناسان اقدام به تألیف کتابی کردهاند که با نام «پرورش هوش هیجانی نوجوانان، فرزندپروری با محبت، خنده و محدودیتها» به زبان فارسی توسط فیروزه کاوسی در ۲۷۲ صفحه ترجمه شده و انتشارات رشد آن را چاپ کرده است.
همانطور که از عنوان کتاب مشخص است، مخاطب آن پدران و مادرانی هستند که دارای فرزندانی نوجوان بوده و برای تربیت آنان نیاز به راهنمایی دارند. علاوه بر مشکلات عمومی که برای تربیت فرزند در این دوران وجود دارد، تربیت فرزند نوجوان از حساسیتهای بسیار بیشتری برخوردار است. نوجوانان به دلیل عبور از پل نوجوانی، پشت سر گذاشتن کودکی و حرکت به سمت بزرگسالی و نیز به دلیل ایجاد تغییرات بسیار شدید و جهشی جسمانی و روانی، تبدیل به افرادی بسیار حساس شدهاند که این حالت نوع تعامل با آنان را بسیار دشوار میسازد. به همین سبب است که یکی از مشکلات عمده والدین، مشاجره و دعوا با فرزندان نوجوانشان است.
اصطلاح هوش هیجانی ابتدا توسط دانیل گلمن در مجامع گوناگون مطرح شد. این کتاب به والدین کمک میکند تا با استفاده از ابزارهای جدیدی مانند محبت، نشاط، تعیین حد و مرز و همبستگی، آنان را در عرصه تربیت نوجوانان یاری دهد.
مخاطبان اصلی این کتاب پدران و مادرانی هستند که در خانه دارای فرزندانی در رده سنی ۸ تا ۲۰ سال هستند. اگر والدین بتوانند میان کشش هیجانات خود و منطق موقعیتهایی که با آنان مواجه میشوند، تعادل برقرار کنند، از هوش هیجانی در تربیت فرزندانشان استفاده کردهاند.
در کتاب حاضر سعی شده است تا به والدین کمک شود بر اساس استفاده از تکنیکهای هوش هیجانی، به تربیت هرچه صحیحتر و بیدردسرتر نوجوانان خود بپردازند و از زندگی در کنار یکدیگر لذت ببرند.
در این کتاب از والدین خواسته میشود فقط بر ذهن فرزندان خود تأکید نکنند و سلامت عاطفی و معنوی را که هسته اصلی هویت او را تشکیل میدهد نیز در نظر بگیرند. به صورت خلاصه، در این کتاب با روشهای زیر در تربیت نوجوانان آشنا میشویم: ۱- آگاهی از احساسات خود و دیگران، ۲- نشان دادن همدلی و تلاش برای درک دیدگاههای دیگران، ۳- حفظ خونسردی و پیروی از قانون طلایی، ۴- مثبت بودن، هدفمند بودن و داشتن برنامهریزی، ۵- استفاده از بهترین مهارتهای اجتماعی به منظور کنترل و هدایت روابط.
محبت، خنده، محدودیت و همبستگی چهار مؤلفهای هستند که نویسندگان برای تربیت صحیح نوجوانان و حاکم کردن جوی مناسب در منزل، به آنها سفارش کرده و برای هر یک توضیحات و آثار روانشناختی ویژهشان را بیان میکنند.
طبق آموزههای نویسندگان، هم عقل و هم احساس باید در شکلگیری رفتار و روابط انسانی نقش داشته باشند. والدین با تقویت قدردانی، احساس تعلق، شایستگی و اعتماد به نفس و همکاری و مشارکت در نوجوانان، میتوانند تا حد بسیار زیادی از تنشها و مشکلات تربیت فرزندانشان بکاهند.
استفاده از آزمون خانوادگی هوش هیجانی و نیز چند آزمون مختصر دیگر، توانسته است کاربرد این کتاب در زندگی روزانه را بسیار زیاد کند. شیوه نویسندگان به این صورت است که در بخشهایی از کتاب مشکلاتی را که والدین با نوجوانان خود داشتهاند را به صورت داستان بیان کرده و سپس با استفاده از شیوه خاص خود به تفسیر مشکل بیان شده و نیز نوع برخورد والدین با آن اشاره کنند. مطالعه این دست نمونهها به والدین کمک میکند تا در بروز موارد مشابه بتوانند بهترین تصمیم را اتخاذ کنند. همچنین به برخی مثالها درباره استفاده از جملات نغز و لطیفهوار برای تلطیف فضای خانه و به عنوان یک اصل تربیتی اشاره شده است.
صرفنظر از وجود نکات فنی و دقیق این کتاب در زمینه تربیت فرزند، نباید از مشکلات فرهنگی و برخی ناسازگاریها با فرهنگ مخاطبان ایرانی غافل ماند. وجود مطالب علمی مفید و کاربردی دلیل نمیشود که تمامی مطالب کتاب را صحیح دانسته و از فرهنگ غنی خود برای بهتر بهره بردن از مطالب آن استفاده نکنیم. به عنوان نمونه در بخشهای زیادی از مواردی، چون پدر مقدس، شکرگزاری، شخصیتهای امریکایی همچون خوانندگان حکایت شده است که ارتباطی با فضای ذهنی مخاطب بومی ندارد. البته طبیعی است که دغدغه والدین غربی استفاده فرزندان نوجوانشان از اسلحه، مشروبات الکلی و برقراری رابطه با دوست پسر یا دوست دخترشان باشد. به همین خاطر نویسندگان نیز با توجه به فرهنگ و دغدغههای رایج در اطراف خود، به فضای فرهنگی حاکم بر کتاب سر و شکل دادهاند. مشکل دیگری که برقراری ارتباط مخاطب ایرانی را با کتاب ضعیف میکند، استفاده بسیار زیاد از حروف اختصاری است که این حالت در میان ما دارای استفاده گسترده نیست.
عدمسازگاری عنوان کتاب با مطالب مطرح شده نیز اشکال دیگر کتاب حاضر است. مطالب کتاب درصدد بیان کاربرد هوش هیجانی والدین برای تربیت فرزندانشان است، این در حالی است که عنوان کتاب معنایی را القا میکند که با این وضعیت تفاوت دارد. کسی که عنوان کتاب را ملاحظه کند، راههای پرورش هوش هیجانی نوجوان را برداشت خواهد کرد. هرچند ممکن است استفاده از هوش هیجانی والدین در تربیت فرزندان در نهایت به افزایش هوش هیجانی فرزندان نیز منجر شود، اما این حالت با عنوان روی جلد کتاب سازگار نمیباشد.
با وجود معایب و کاستیهایی که گفته شد، این کتاب در حوزه فرزندپروری برای پدر و مادرها خالی از فایده نیست، به شرط آنکه قاعده مطالعه گزینشی را رعایت کنند و البته رعایت این قاعده برای مطالعه هر کتاب دیگری با هر موضوعی ضروری است.