سرویس ورزش جوان آنلاین: در روزهایی که خبر دریافت پاداشهای میلیونی برخی مسئولان باعث ایجاد سروصدا و حاشیه شده است، شنیدن اظهارات معاون وزیر ورزش در موکول کردن پرداخت پاداش ورزشکاران به بعد از زمان آنچه او جنگ اقتصادی مینامد، بسیار دردآور بود.
داورزنی، درست در راهی گام گذاشت که رئیس چند هفته قبل رفته بود. به هر حال معاون نباید چیزی از وزیر کم داشته باشد. سلطانیفر گفته بود ورزشکاران باید شرایط اقتصادی را درک کنند و حالا داورزنی میگوید در شرایط جنگی بسر میبریم و ورزشکاران باید صبر کنند تا از این بحران خارج شویم و پاداشهایشان را پرداخت کنیم.
آن روز سلطانیفر مورد هجمه ریز و درشت ورزش قرار گرفت و امروز داورزنی هم کمتر از او مورد هجوم قرار نمیگیرد. هجومی به حق که حاصل تبعیضهای وزارت ورزش بین رشتهها و مدیران بالادستی و ورزشکاران است. داورزنی دیروز در حالی حرف از جنگ اقتصادی زد و سعی کرد سنگ مردم و مشکلاتشان را به سینه بزند که شنبه همین هفته خبر ریخت و پاش مسئولان فوتسال و دریافت پاداش ۱۰میلیونی (که البته آنچه رسانهای شده، این را میگوید و حتماً آقایان سیریناپذیر به ۱۰ میلیون ناقابل راضی نمیشوند) تمام نگاهها را متوجه فوتسالی کرده که ملیپوشان زن و مردش هنوز پاداشهای خود برای افتخارآفرینیهایشان را دریافت نکردهاند.
سؤالی که باید از داورزنی پرسید، این است که اولاً تعریف شما از جنگ اقتصادی چیست و ثانیاً آیا از دید شما این جنگ فقط شامل حال مردم و ورزشکاران مدالآور میشود؟ آیا آن روز که ۱۲ میلیارد در چمدان گذاشتید و به امارات رفتید تا بابت چند پیروزی بیاثر و نهچندان مهم تیم ملی به فوتبالیها عزیزدردانه وزارت ورزش پاداش بدهید، مردم درگیر این جنگ بزرگ نبودند؟ آیا مدیران فوتبال اینقدر گرسنهاند که باید پیش از پایان این جنگ پاداش بگیرند؟
وزارت ورزش به عنوان متولی اول و آخر ورزش کشور این روزها علناً تبعیض را به نمایش میگذارد. همه میدانیم که کشور درگیر یک جنگ تمامعیار اقتصادی است. هم مردم کوچه و بازار این را درک میکنند و هم ورزشکارانی که به این برخوردها عادت دارند. هم مردم شرایط کشور را خوب درک میکنند و هم ورزشکارانی که از دل مردم بیرون آمدهاند و در میان همین مردم زندگی میکنند.
حرف اصلی، اما این است که نه وزیر ورزش و نه معاون او و نه تمام مدیران ورزشی کشور که در این روزهای پایان سال منتظر دریافت پاداشهای چندده میلیونیشان هستند، وضعیت را درک نمیکنند. آنها نه درد مردم را میفهمند و نه مشکلات ورزشکاران را، چراکه تمام این شعارها برای پرداخت نکردن حق ورزشکاران و نادیده گرفتن وضعیت سخت مردم است. داورزنی از جنگ حرف میزند، اما جنگی که خود و بقیه همترازهایشان فقط از بالا به آن نگاه میکنند، چون خیالشان از پرداخت پاداش به موقع راحت است و این جنگ اقتصادی بنا نیست کوچکترین فشاری به آنها بیاورد. دیروز سلطانیفر گفت که باید ورزشکاران شرایط را درک کنند و خودش و بقیه را مستثنا کرد. امروز داورزنی از جنگ میگوید و از فشاری که روی مردم است، در حالی که خودش هیچ درکی از این فشار ندارد.
آقایان این روزها راحت شعار میدهند و به اسم این شعارها و حرفهای دهانپرکن میان ورزشکاران تبعیض قائل میشوند و به صورت علنی حقخوری میکنند. حرف اینجاست؛ مردم این سرزمین و ورزشکارانش به این فشارها عادت دارند و ثابت کردهاند که از پس این سختیها سربلند بیرون خواهند آمد، اما در این میان دیدن وقاحت عدهای فرصتطلب که خیلی راحت به بیتالمال و جیب مردم دستدرازی میکنند و دم از مردمداری میزنند، از تحمل فشار جنگ اقتصادی برای مردم و ورزشکارانشان بسیار سختتر است.