سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- محمدرضا سهیلی فر: برخی خانمها زندگی با یک شوهر عصبانیمزاج را با زندگی در کنار یک کوه آتشفشان فعال مقایسه میکنند. معمولاً چنین زنانی اذعان میکنند که دائم در یک حالت ماندگاری از دلشوره و نگرانی به سر میبرند؛ همیشه دلهره بروز اتفاقی را دارند که منجر به فوران خشم شوهرشان و پخش گدازههای مذاب عصبانیت و توهینهای وی در خانه شود. حتی یک فوران و غیض کوچک میتواند بلافاصله تعادل آرامش در خانه را به هم بریزد و یک روز کاملاً دوستداشتنی را خراب کند. البته تفاوت بزرگ بین شوهر و کوه آتشفشان این است که شما راحتتر میتوانید از کوه آتشفشان بگریزید و دور شوید. از سوی دیگر، شوهرها هم میتوانند قابل کنترلتر از یک کوه آتشفشان باشند. خانمها تا حدی میتوانند خود را آماده کنند تا با شوهری که در زمانی زندگی و عشق خود را به او متعهد شدهاند، رویارو شوند.
از آنجا که هیچ کس مردان را بهتر از خود مردان نمیشناسند، در این مقاله من میخواهم چند نکته درباره خشم و عصبانیت را از دیدگاه خودم بر اساس تجربه و اقداماتی که به عنوان یک مرد داشتم با خوانندگان محترم به اشتراک بگذارم. در این مقاله مشاورهای فرض بر این است که مخاطب و تأثیر سوء خشم مرد مستقیماً بر همسرش بوده و به او منتقل میشود و فریادهای مرد بر سر مثلاً یک سیاستمدار یا ناشی از صورتحساب گران برق نیست. همچنین برای مؤثر بودن این مشاوره، ممکن است نیاز به تغییر کوچکی در رویکرد ذهنی و حس خواننده بوده و لازم باشد آنچه به صلاح هر دوی آنهاست را انجام دهد. لذا، اگر آمادهاید تا خود را با ذهنیت تازهای تجهیز کرده و مهارتهای مفیدی را یاد بگیرید، این مقاله را بخوانید.
چرا گاهی شوهر نسبت به همسرش بدخلق میشود؟
دلایل زیادی وجود دارد که چرا شوهر با همسرش رفتار ناپسندی داشته و از دست او عصبانی یا کلاً پرخاشگر میشود. برخی از دلایل با مسائل نهفته ذهنی و برخی با عوامل جسمانی مرتبطند که در طول زمان به آنها توجه نشده است. برخی هم ناشی از عوامل محیطی هستند. عوامل زیر در این زمینه تأثیرگذار هستند.
-۱ ترشح اندک هورمون تستوسترون: بر خلاف آنکه بسیاری بر این عقیدهاند سطح بالای هورمون تستوسترون (هورمون مردانگی) با تشدید سطح خشم و عصبانیت ارتباط دارد، لیکن رفتار پرخاشگرانه با عدم تعادل هورمونهای استروئیدی ارتباط دارد و به تولید طبیعی تستوسترون در بدن مربوط نمیشود. مطالعات نشان داده مردان مبتلا به میزان پایین تستوسترون بیشتر عصبی و تندخو و مستعد ابتلا به تغییرات خلق و خویی میشوند. عوامل محیطی مانند رژیم غذایی و کیفیت خواب هم میتواند بر میزان تستوسترون تأثیر سوء بگذارد. بسیاری از مردانی که دچار کمبود تستوسترون هستند، معمولاً این موضوع را تشخیص نمیدهند.
-۲ میزان پایین سروتونین: یکی از انتقالدهندههای عصبی در مغز سروتونین است که نقش مهمی در سلامت روحی و روانی ما دارد. اگر میزان آن بسیار پایین باشد، فرد تحریکپذیر و عصبانیمزاج میشود. همانند هورمون تستوسترون، عادات درست خوردن و خوابیدن میتواند نقش مهمی در تعیین سطح سروتونین بدن داشته باشد.
۳- افزایش هورمون استرس: کورتیزول یا هورمون استرس میتواند منجر به تحریکپذیری و همچنین مشکلات ادراکی و خواب شود. اگر شوهر شما دچار استرس شدید در محل کار بوده یا خواب و خوراکش نامنظم باشد، سطح بالای کورتیزول میتواند او را به یک فرد بسیار متفاوت تبدیل کند.
-۴ احساس خلأ هویت در مردان و نرسیدن به اهداف: برخی مردان با کار سخت و حتی جان کندن تلاش میکنند به بعضی از ایدهآلهای مردانه حتی ناممکن در زندگی دست بیابند. اینگونه تلاشهای غیرطبیعی میتواند آنها را از پا بیندازد و قوای روحی و جسمی آنها را تحلیل ببرد. تمرکز شدید بر موفقیت شغلی و به دست آوردن مقدار زیادی پول میتواند توأم با احساس تنش، انزوا و تنهایی باشد. از آن طرف، در صورت عدم موفقیت یا عدم حصول نتیجه مورد انتظار، برخی مردان دچار این تصور اشتباه میشوند که گویا در مقایسه با سایر مردان فردی کمتوان و بیلیاقت هستند. این نوع احساسات میتواند خود را به شکل خشم و غضبهای ناگهانی بروز بدهد.
۵- آسیبهای عاطفی نهفته: ممکن است مردی مسائل عاطفی حلنشدهای در درون خود داشته باشد. تلاش برای سرکوب این زخمهای احساسی، او را عصبانی و آشفته میکند.
حال که با هم برخی علل و ریشههای خشم و عصبی بودن مردان را مرور کردیم، مایلم چند پیشنهاد و مشاوره بابت نحوه تعامل با یک شوهر عصبانیمزاج را با شما به اشتراک بگذارم.
در واکنش به عصبانیت مرد نباید مقابله به مثل کرد
عاقلانه نیست که خانم در پاسخ به خشم شوهرش، کنترل خود را از دست داده و او هم عصبانی بشود. اگر از پیچ توهینهای او به سلامت عبور کرد و قدری آرام و خونسرد باقی ماند، احتمالاً همسرش از رفتارش پشیمان میشود؛ به کارش فکر میکند تا آن را اصلاح کند و حتی بیشتر احترام میگذارد. تصور کنید زمانی خود ما عصبانی و غیرقابل تحمل شده باشیم؛ شخصی در مقابل وضعیت برآشفته ما به طور مسالمتآمیز و با تأمل برخورد کند. آیا ما وقتی همه چیز تمام شد، در درون خودمان وی را تحسین نمیکنیم؟
آب به آسیاب عصبانیت مرد نریزیم
خشم یک ویژگی مهم دارد، حالتی موقتی است. پس بگذارید با خودش عصبانی بماند و بدانید درنهایت آرام خواهد شد. اگر آتش معرکه را بیشتر کنید، ممکن است این وضعیت برای ساعات بیشتری یا حتی روزها ادامه پیدا کند. به یاد داشته باشید که عصبانیت او میگذرد و تمام میشود لکن آنچه شما در اوج عصبانیت به هم میگویید ممکن است اثرش برای همیشه باقی بماند.
گاهی ممکن است مرد از همسرش به خاطر احساساتی شدن و گریستن خشمگین بشود. به عنوان مثال، اگر خانم شروع به گریه کند، شاید احساس مشابهی هم برای گریستن در درون مرد باشد، اما صدای ضعیفی در سرش میگوید: «مرد گریه نمیکند.» بنابراین واکنشی که ممکن است زن در مقابل گریهاش دریافت کند فوران خشمی است که تلاش میکند گریه همسرش را در هم بشکند و سرکوب کند. فراموش نکنیم در آن لحظه تزلزل درونی مرد است که به جای او صحبت میکند و نه مردی که خانم دوستش دارد.
اگر لازم است، عذرخواهی کنیم
«عذر میخوام»؛ این جمله کوتاه یکی از گامهای منطقی است که یک برخورد مدبرانه و یک عقل سلیم انجام میدهد، هرچند شاید گفتنش کمی دشوار به نظر بیاید. با این حال، حاوی این پیام است که چنانچه من نقش مهمی در تشدید این جنگ داشتم، خیلی ساده مسئولیت آن را بر عهده میگیرم و میگویم «متأسفم». هیچ چیز قلب عصبانی را سریعتر از عذرخواهی ذوب نمیکند. سعی کنیم این عذرخواهی صادقانه باشد و با، اما و اگر دنبال نشود. مثلاً جمله: «خیلی متأسفم که تو را ناراحت کردم، اما اگر تو هم آن کار را انجام نداده بودی...»؛ چنانچه از «اما» استفاده کنیم، اثر عذرخواهی را خنثی میکند.
بخشش و مهربانی فراموش نشود
اگر خانم چراغ محبت و بردباری در خانه باشد، میتواند امیدوار باشد همسرش را متقاعد سازد که تنها مهربانی و شفقت نسبت به هم باعث حفظ و پایداری یک رابطه میشود. محبت اکسیر زندگی است که تمام زخمها را التیام بخشیده و موجب ارتقای معنوی و تعالی روح خواهد شد.
تفکر و اندیشه راهگشاست
برخی فلسفههای شرقی عمیقاً خشم را مورد بررسی قرار داده و ما را راهنمایی میکنند که در مسیر افزایش آگاهی و اجتناب از واکنشهای کنترل نشده و مدیریت خشم خود حرکت کنیم. همچنین به ما توصیه میکنند نگاهی عمیقتر به دلایلی که چرا فردی عصبانی است، بیندازیم. یکی از این حکما میگوید: «با نگاهی عمیق شما قادر به شناسایی دلایل خشم یک شخص میشوید. اگر متوجه شدید مسئولیت ناراحتی فردی با شماست، خواهید پذیرفت که عملکرد نامناسب شما باعث آزردگی میشود، لکن خود شما عصبانی نمیشوید. اگر شما مقصر نباشید، در آن صورت میتوانید سعی کنید بفهمید چرا آن فرد شما را به اشتباه قضاوت کرده است. در آن صورت میتوانید راهی برای راهنمایی او بیابید تا انگیزههای واقعی شما را درک کند. با انجام این کار، شما از بیشتر رنج دادن خودتان و دیگران، دور خواهید ماند.»
تشخیص بدهیم زمان خروج چه وقتی است؟
اگر زمانی ضرورت پیدا کرد که تصمیمات دشواری بگیریم، با اندیشه باید خود را آماده کنیم. اگر همه تدابیر به کار رفته مفید واقع نشد و شوهر ناسازگاری را از حد گذراند و عرصه بر زن به قدری تنگ آمد که چارهای باقی نماند، در مرحلهای که بدیهای او بر محاسنش چربید و دیگر آن مردی نبود که با وی ازدواج کرده بود، دیگر در کنارش احساس آرامش و شادی نمیکرد، آن موقع وقت اتخاذ تصمیمی دشوار برای زن فرا میرسد. بهتر است وضعیت را بازبینی و ارزیابی کند و ببیند قصد دارد در این رابطه زناشویی (با توجه به دلبستگیهای احساسی، بچهها، اموال و غیره) باقی بماند یا اینکه انتخاب کند همه چیز را بگذارد و در جستوجوی یک زندگی باکیفیت بهتر از این رابطه خارج شود. فراموش نکنیم یک رابطه معیوب و مخرب به هیچ کس کمک نمیکند. هنگامی که خشم و غضب غیرطبیعی در خانه وجود دارد، همه خانواده از این بابت در رنج هستند: زن، شوهر، بچهها و حتی نزدیکان.