سرویس فرهنگی جوان آنلاین: میثم حبیبی از سال ۸۲ وارد عرصه تئاتر شد. سپس همکاری خود را با گروههای تئاتر آذربایجانشرقی و شهر تبریز به عنوان مشاور و دستیار آغاز کرد و بعد هم وارد دنیای بازیگری و کارگردانی تئاتر شد. حبیبی به عنوان بازیگر در نمایش «تراژدی پارک اتابک» که در جشنواره تئاتر فجر امسال به نمایش درآمد حضور داشت. این نمایش (اتابک پارکینین تراژدیسی) نوشتۀ سیدمرتضی هاشمپور و به کارگردانی سیروس مصطفی از نمایشهایی بود که در بخش ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی سیوهفتمین جشنوارۀ بینالمللی تئاتر فجر به نمایش درآمد. نمایش به زبان ترکی است و به ساعتهای سرنوشتساز روزهای پایانی زندگی ستارخان میپردازد.
موضوع تئاتر تراژدی پارک اتابک، ستارخان است. چرا ستارخان را انتخاب کردید؟
نمایش تراژدی پارک اتابک به مقطعی از تاریخ مشروطه و حضور پررنگ ستارخان یا همان سردار ملی اشاره میکند. در واقع به روزهای پایانی زندگی ستارخان میپردازد. ستارخان از تبریز به تهران دعوت میشود تا از او تجلیل کنند. او با همراهانش در پارک اتابک اسکان پیدا میکنند، اما بعد از مدتی متوجه میشوند که تحت محاصره هستند. افراد وابسته به دربار محمدعلی شاه آنها را محاصره میکنند. آنها از ستارخان و همراهانش میخواهند سلاحهای خود را بر زمین بگذارند و خلع سلاح شوند، که بین افراد شاه و مجاهدین مشروطه درگیری به وجود میآید. در جریان این درگیری گلولهای به زانوی ستارخان اصابت میکند و او مجروح میشود. بعد از مدتی اطراف ستارخان خلوت میشود و یک سری از یارانش متفرق میشوند و ستارخان روزهای آخر زندگیاش را به تنهایی میگذراند. در چنین شرایطی آن ذهنیتهای پرچالش بروز میکنند و ستارخان با خودش کلنجار میرود که الان تبریز به چه روزی افتاده و اوضاع به چه شکلی پیش میرود. در اینجا با چهار بعد رفتاری ستارخان مواجه میشویم. یک بعد آن به عنوان شخصی که معقول است و منطق دارد نمایان میشود.
روایت شما از پارک اتابک و تاریخ مشروطه چگونه است؟
تئاتر ما برشی از ماجرای پارک اتابک است. در مورد مشروطه باید بگویم ستارخان مشروطه را فقط برای آذربایجان نمیخواست بلکه برای کل ایران میخواست. ستارخان گفته بود مشکل من، مشکل تبریز نیست که بخواهم فقط در مورد تبریز صحبت کنم. کنسولگری روس پخیتانوف به ستارخان پیشنهاد داده بودند که شما زیر بیرق روس قرار بگیرید، همه چیز شما محفوظ است، اما ستارخان در پاسخ گفته بود ما هفت ملت زیر بیرق امیرالمؤمنین (ع) هستیم. شما چنین پیشنهادی میدهید که باید برویم زیر پرچم روسها قرار بگیریم؟! من میخواهم از هر شهر نمایندهای باشد و مجلسی تشکیل شود تا از هر استان و شهر کسی برود در مجلس صحبت کند.
شاید یکی از مهمترین صحنههای نمایش، لحظه گلوله خوردن ستارخان باشد. اما معلوم نیست این گلوله را چه کسی شلیک کرده. این نامشخص بودن عمدی بوده است؟
بله، در یک صحنه نشان میدهیم که پای ستارخان گلوله میخورد و این نقطه عطف نمایشنامه است که ستارخان برمیگردد میگوید شما چرا؟! تو چرا؟ یعنی گلوله را خودیها زدهاند. این خودی چه کسی میتواند باشد، مشخص نیست، حتی در تاریخ هم این قضیه مشخص نشده است. تاریخ در این نقطه ابهام دارد که چه کسی این گلوله را شلیک کرد. نقطه عطف نمایشنامه همین جاست.
با توجه به اینکه ستارخان یک شخصیت ملی است، آشنایی با این شخصیت برای ما فارسیزبانها هم اهمیت دارد، اما زبان اجرای تئاتر ترکی است. برای مخاطبان فارسیزبان چه برنامهای دارید؟
ما اجراهای متعددی داشتیم. در کرمانشاه این تئاتر را روی صحنه بردیم و در ترکیه هم اجرا داشتیم. با اینکه زبان استانبولی با زبان ترکی آذربایجان خیلی تفاوت دارد، اما در هر دو جا ببینده متوجه ماهیت قضیه شده بود. چون در شکل و شمایل و فرم نمایشنامه کاملاً تضاد بین شخصیتها و فرمهای مختلف ستارخان مشخص است. همین طور نوع طراحی صحنه، نوع طراحی نور، نوع حرکتهایی که توسط بازیگرها انجام میگیرد و حتی نوع موسیقی هم که موسیقی عاشقی هست طوری است که مخاطبان ناآشنا با زبان ترکی هم تحت تأثیر قرار میگیرند و متوجه مفهوم نمایش میشوند.
برای نگارش متن تئاتر از چه منابعی استفاده شده است؟
تا آنجایی که من میدانم از منابعی نظیر نامههایی از تبریز نوشته ادوارد براون، مرکز غیبی تبریز نوشته صمد سردارینیا، تراژدی ستارخان نوشته دکتر محمدحسن پدرام و قیام آذربایجان نوشته اسماعیل امیرخیزی برای نوشتن متن نمایشنامه استفاده شده است.
چه اهدافی از اجرای این تئاتر مورد توجه شما بود؟
مشروطه مقطع مهمی از تاریخ معاصر ایران و ستارخان هم یک اسطوره برای مردم ایران است. آشنا کردن مردم با این دوره تاریخی و آن اسطوره ملی وظیفه همه است. این کار را میتوان در قالبهای مختلف انجام داد و ما قالب تئاتر را برگزیدهایم. مطالعه تاریخ ما را از تکرار تجربه تلخ بازمیدارد. انقلاب ما هم هنوز در ۴۰ سالگی خود است و مشروطه فاصله زیادی با ما ندارد لذا میتوان به وجوه مشترک آن دو پرداخت. مجلس نتیجه انقلاب مشروطه بود که اکنون هم ماندگار است. البته ما نیمنگاهی هم به تاریخ تبریز داشتهایم. تبریز در مشروطه نقش اساسی داشت؛ همانگونه که در انقلاب هم نقش برجستهای داشته است. آنها گام مهمی را در ۲۹ بهمن سال ۵۶ برداشتند که در پیروزی انقلاب تأثیر بسزایی داشت و ما این تئاتر را در چنین روزی در جشنواره تئاتر فجر امسال به روی صحنه بردیم.
چند اجرا داشتید، در کدام شهرها و استقبال مردم چطور بود؟
ما ۱۵ اجرا در سال ۹۵ و ۱۵ اجرا هم در سال ۹۶ در شهر تبریز داشتیم. عمدتاً در شهرستانهای نزدیک تبریز هم اجرا داشتیم. در کرمانشاه، تهران و در شهر ترابزون کشچر ترکیه هم اجرا داشتیم. بهمن امسال هم در جشنواره تئاتر فجر در تهران چند اجرا داشتیم. در جشنواره سراسری سوره هم حضور داشتیم. همه جا استقبال از این نمایش خیلی خوب بود.
اگر بخواهید چند ویژگی شاخص این نمایش را نام ببرید، به چه مواردی اشاره میکنید؟
تأکید روی اسطورههای آذربایجان با نگاه ملی نه با نگاه ناسیونالیسیتی یک شاخصه این نمایش است. حتی نگاه ما به زبان ترکی هم نگاه ناسیونالیستی و قومیتی نیست. نگاه ما یک نگاه ملی بود، نگاه انقلابی بود. به نوعی میخواهیم نگاه انقلابی را تقویت کنیم. این نگاه انقلابی در نیاکان ما هم بود. آنها هم روحیه انقلابی داشتند که توانستند کار را جلو ببرند. نقطه عطف این کار هم این بود که ما به یک موضوع و قصه بکر از زوایای مختلف و متفاوت نگاه کردیم. مخاطب در حین روایت قصه، با یک سری از حرکات نمایشی و موقعیتهای دراماتیک مواجه میشود. هنر عاشقی که از دل مردم آذربایجان بیرون میآید را ما به نوعی با هنر نمایش آمیخته کردیم.
از لحاظ فرم چه جنبههایی در نمایش شما برجسته است. در واقع چه سبکی را برای انتقال مفاهیم انتخاب کردید؟
متن در اختیار ما یک نگاه داشت و کارگردان یک نگاه دیگر. البته دوست دارم این سؤال را کارگردان پاسخ دهد، اما به عنوان بازیگر باید بگویم متن نوشته به سبک مدرن بود و کارگردان با نگاه ویژه به آن جان داد.
ارزیابی شما از جشنواره تئاتر فجر امسال چیست؟
امسال آن چیزی که جشنواره تئاتر فجر را متفاوت کرده، واژه ۴۰ سالگی است. ما جشن چله انقلاب را گرفتیم. این چله باعث شد تولیدات فاخر داشته باشیم و نگاه انقلابی را در برخی آثار مشاهده کردیم. از این جهت به خودمان میبالیم. واقعاً در عرصه هنر و فرهنگ ما توانستیم آثار خوب و فاخری ارائه کنیم. این در جشنواره مشهود بود. مخاطبان عمومی یعنی عامه مردم هم به عنوان تماشاگر حضور بیشتری داشتند.
بعد از جشنواره هم اجرا دارید؟
بله ما یکسری دعوتنامه از فستیوالهای مختلف حتی فستیوالهای بینالمللی داریم. اگر برنامهها و مقدمات حضور فراهم شود حتماً شرکت خواهیم کرد. الان نمیتوانم نام این فستیوالها را بگویم، چون هیچ چیز قطعی نیست، اما برای حضور در آنها برنامهریزی خواهیم کرد که حضور داشته باشیم. این را هم بگویم که گروه تئاتر آینا قبلاً با تولیدات نمایشی خود در این فستیوالها حضور داشت به همین جهت نوعی اعتماد از طرف آنها وجود دارد.
کار پژوهشی در تئاتر چگونه است؟ اصلاً چند نفر به عنوان پژوهشگر تئاتر داریم و آنهایی هم که هستند چقدر به فرهنگ بومی اعتقاد دارند؟ چون بسیاری از تئاترها الگوبرداری از غرب است.
پژوهش در کشور ما به خصوص در استانها خیلی کمرنگ است. اینکه خیلی هم به فرهنگ بومی توجه نمیشود با شما موافقم. ما امروز خیلی بیشتر از این به احیای آیینهای نمایشی و فولکلورها نیاز داریم. باید تلاش مضاعف داشته باشیم تا با پژوهش به موقعیتهای دراماتیک و دیالکتیک نمایشی برسیم بهطوری که برای مخاطب ملموس و تأثیرگذار باشد. پژوهشگران ما خیلی راحتتر به منابع فرهنگی و ادبیات غربی دسترسی دارند و آنها همیشه مسیر راحتتر را انتخاب میکنند. این موضوع موجب فاصله گرفتن از فرهنگ خودی میشود در حالی که ما باید در میان منابع خودمان پژوهش کنیم و با ایدهها و فکر و خلاقیت آنها را قابل عرضه نماییم. نمایشنامهنویسان ما خلاق هستند. بهخصوص از این نمایشنامهنویسان در شهرستانها کم نداریم. ما ایدهپرداز زیاد داریم؛ باید بستر کار برای آنها فراهم شود که بخشی از آن به پژوهشگران ما برمیگردد. به عنوان عضو کوچکی از خانواده تئاتر از همه نمایشنامهنویسان میخواهم نگاه تکبعدی به موضوعات نداشته باشند. نمایشنامهنویس باید مانند یک معمار در ساختار متنش فضایی را تداعی کند که مخاطب نسبت به آن فضا استقلال فردی داشته باشد تا برداشت شخصی خود را با داشتههای ذهنش یکسان کند.