سرویس بین الملل جوان آنلاین: ۵۰ نفر از سران اتحادیه اروپا و برخی کشورهای عضو اتحادیه عرب روزهای یکشنبه و دوشنبه ۲۴ و ۲۵ فوریه در شهر بندری و توریستی شرم الشیخ مصر جمع شدند تا نخستین نشست اروپایی- عربی را برگزار کرده باشند. هر چند دیدار و گفتوگو بین دو طرف بیسابقه نیست و نمایندگانی از کشورهای اروپایی و حتی اتحادیه اروپا با طرفهای عرب خود طی سالهای گذشته دیدارهایی داشتند، اما دیداری در این سطح تاکنون انجام نشده بود و صرف این اتفاق حکایت از نگاه جدید دو طرف به مسائل مشترک دارد. شاید به همین جهت باشد که آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، در پایان نشست مدعی موفقیتآمیز بودن آن شد و در بیانیه پایانی هم از «عصر جدیدی از همکاری» میان مناطق همجوار گفته شد. حالا قرار شده تا نشستهایی از این دست به طور مرتب و دورهای برگزار شود و دستکم قرار است اجلاس بعدی سران دو اتحادیه اروپا و عرب سال ۲۰۲۲ و در بروکسل باشد. با وجود این دست خوشبینی و ادعا، نشانههایی در این دو روز دیده شد که حکایت از مشکلات موجود در همکاری بین دو طرف دارند و به این دلیل هم به سختی میتوان انتظار همکاری نزدیک بین دو طرف را داشت.
ورشو، مونیخ و شرمالشیخ
قبل از هر چیز، نشست شرم الشیخ را باید در مقایسه با دو نشستی سنجید که در روزهای قبل از این نشست برگزار شده بود. نشست اول با نام رسمی کنفرانس وزارتی برای ترویج آینده صلح و امنیت خاورمیانه بود که در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه ۱۳ و ۱۴ فوریه و در شهر ورشو لهستان برگزار شد و نشست دوم کنفرانس سالانه امنیتی مونیخ بود که درست بعد از نشست ورشو و در روزهای جمعه و شنبه ۱۵ و ۱۶ فوریه برگزار شد. شاید نقطه مشترک هر سه کشور حضور برخی کشورهای عربی در هر سه نشست بود که برای همکاری با امریکا در نشست ورشو حاضر شده بودند و در نشست مونیخ سعی داشتند تا به نحوی جریان نشست ورشو را در این یکی هم ادامه بدهند و همین تلاش را در شرمالشیخ نیز داشتند. سردمدار این دست از کشورهای عربی عربستان و حکام آلسعود هستند که با حرارت تمام در هر دو نشست ورشو و مونیخ شرکت کرده بودند و برای شرمالشیخ هم پادشاه سالخورده خود را فرستاده بودند. سخنان ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه آلسعود، در شرمالشیخ چیزی نبود جز همان حرفهای تکراری که دیگر حکام آلسعود مدام طی این چند سال گفتهاند و در نوشته پیش روی این پادشاه سالخورده هم گنجانده شده بود. «دخالتهای ایران در منطقه»، «پشتیبانی ایران از شبهنظامیان حوثی در یمن و دیگر نیروهای شبهنظامی منطقه» و «پایان دادن به برنامه هستهای و پروژههای موشک بالستیک ایران» از جمله سرفصلهای این نوشته بود که ملک سلمان برای دیگران میخواند و معلوم بود که انتظار داشت نتیجه این نشست تأیید و اعلام این سرفصلها باشد. در واقع، تیم سعودی به همراهی دیگر متحدان عرب خود تمام تلاششان را برای گنجاندن این سرفصلها در بیانیه پایانی کردند، اما نه این شاه سالخورده و نه دیگران متوجه تفاوتهای شرمالشیخ با ورشو و مونیخ نبودند. در حالی که امریکا اصل نشست ورشو را برای حمله همهجانبه به ایران طراحی کرده بود، نشست مونیخ مبدل به تقابل جبهه اروپایی با امریکا حول این محور بود تا آنجا که مایک پنس، معاون رئیسجمهور امریکا، در مونیخ شرکای اروپایی خود را متهم به همدستی با دشمن امریکا (ایران) کرد. در واقع، ملک سلمان و دیگر متحدان عربش باید از نشست مونیخ درس میگرفتند و میدانستند که نمیتوانند شعارهای ورشو را در مقابل سران اتحادیه اروپا تکرار کنند و انتظار گنجاندن آن شعارها در بیانیه پایانی را داشته باشند.
اختلاف عربی
شاید نخستین چیزی که توجه تحلیلگران را نسبت به نشست شرمالشیخ به خود جلب کرد وضعیت هیئتهای شرکتکننده عرب بود. این قابل انتظار بود که هیئت قطری در سطح پایینی به شرمالشیخ بیاید زیرا عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر، به عنوان میزبان دعوتنامه رسمی برای تمیم بن حمد بن خلیفه آلثانی، امیر قطر، نفرستاده بود و به همین دلیل هم قطر به جای امیر، نماینده دائم خود در اتحادیه عرب را به شرمالشیخ فرستاد. آنچه انتظارش نمیرفت ترکیب هیئت اماراتی در شرمالشیخ بود. امارات به جای این که محمد بن راشد، امیر دبی و نخستوزیر امارات، یا محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی، را به شرمالشیخ بفرستد، محمد الشرقی، حاکم الفجیره، را فرستاد. این اقدام امارات از نگاه تحلیلگران مخفی نماند و از جهت اختلافات موجود بین امارات و مصر دیده شد. علاوه بر این دو مورد خاص، مقایسه بین سران اروپایی با عربی نشان از استقبال گرم اروپایی در مقابل بیتوجهی یا کمتوجهی طرف عربی به شرمالشیخ داشت. در حالی ۲۸ نفر از مقامات ارشد اروپایی شامل ۲۰ نخستوزیر و صدر اعظمهای آلمان و اتریش و رئیسجمهور رومانی به شرمالشیخ آمده بودند، تنها ۱۲ مقام ارشد عربی در این نشست حاضر شدند و حتی ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، هم حاضر نشده بود تا به شرمالشیخ بیاید. این سطح پایین استقبال از سوی کشورهای عربی به روشنی پرده از اختلافات بین این کشورها برمیدارد که البته چندان هم قدیمی نیست و باید گفت: اتحادیه عرب همواره از این بابت رنج برده و به خاطر آن است که نتوانسته از زمان تأسیس در ۱۹۴۵ تاکنون نهاد بینالمللی مؤثری حتی در امور کشورهای عربی باشد. یک دلیل برای عدم حضور برخی رهبران عربی شخص السیسی و موقعیت مصر است. به نظر میرسد السیسی بعد از سالهای پرالتهاب مبارزه با مخالفانش چه در جبهه اخوانالمسلمین و چه در جبهه گروههای تندرویی مثل امارت داعش در صحرای سینا، فرصتی پیدا کرده تا با میزبانی در شرمالشیخ دوباره مصر را نه تنها در جهان عرب بلکه به عنوان حلقه واسط بین این جهان و جهان اروپایی مطرح کند. میتوان عدم حضور برخی از سران عربی مثل ملک عبدالله دوم را از این منظر دید که نخواستند با حضور در شرمالشیخ این موضع و سیاست السیسی را تقویت کرده باشند تا او بتواند به عنوان نماینده رهبران عرب با اروپاییها صحبت کند.
معامله اروپایی
میتوان گفت: اروپاییها تمام تلاش خود را کردند تا اختلاف نظرهای خود با جبهه عربی را به خصوص در زمینه حقوق بشر تا آنجا کم نشان بدهند که سایهای بر نشست دو روزه نیندازد، اما پاسخ صریح السیسی به اروپاییها تمام معادلات آنها را بههم زد. کمتر از یک هفته قبل نشست شرمالشیخ بود که کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل از اعدام ۱۵ نفر در مصر انتقاد کرد که ۹ نفر آنها متهم به دست داشتن در ترور هشام برکات، دادستان سابق مصر، بودند. رابرت کولفیل، سخنگوی کمیساریای عالی حقوق بشر، آن موقع از نگرانی سازمانش نسبت به اقدامات قانونی و برگزاری محاکمهای عادلانه در مصر گفته بود و با اشاره به گزارش سازمان ملل در ژوئن ۲۰۱۷، انگشت بر اعترافاتی گذاشته بود که تحت شکنجه به دست آمده است. این تنها مشکل در مصر نیست بلکه عمده کشورهای عربی نظیر عربستان یا امارات متحده عربی نیز مبتلا به این مشکل هستند به خصوص این که اعمال خلاف حقوق بشری این دو تنها محدود به داخل و نحوه برخورد آنها با مخالفان داخلی نیست بلکه گزارشهای نهادهای حقوق بشری نشان میدهد این دو کشور در خارج نیز مرتکب چنین اعمالی میشوند که زندانهای مخفی در یمن و شکنجه یمنیها توسط این دو کشور تنها یک نمونه است. مرکل برای نادیده گرفتن این جرایم بود که گفت: موضوع نمیتواند بر سر حقوق بشر بنابر مفهوم غربی آن باشد و موضوع را به سمت حفاظت از جان و زندگی انسانها در لیبی منحرف کرد تا اعتراضی از سوی رهبران عربی نشنود. با وجود این، السیسی طاقت نیاورد و در نشست مطبوعاتی بعد اجلاس گفت: «ما به شما اجازه نمیدهیم در مسائل حقوق بشر به ما درس بدهید. شما ارزشها و مقررات خودتان را دارید. ما به آنها احترام میگذاریم. ما هم ارزشها و قواعد خودمان را داریم. شما هم باید به آنها احترام بگذارید.»
ایوان سرکوش، سفیر اتحادیه اروپا در قاهره، به ایندیپندنت عربی از این سه محور اصلی در نشست شرمالشیخ گفت: «-۱ همکاری عربی- اروپایی در حوزههای تجارت، سرمایهگذاری، آموزش، همکاری اجتماعی و فناوری و توسعهای، ۲ مسائل جهانی مثل تکثرگرایی، تغییرات آب و هوایی، برنامه توسعه ۲۰۳۰، مهاجرت، تروریسم و افراطگرایی، ۳ گفتوگو درباره مسائل منطقهای مثل صلح خاورمیانه، فلسطین، سوریه، یمن و بحران لیبی.» روشن است که اروپاییها از اول حقوق بشر، حقوق قضایی شهروندان یا آزادیهای مدنی و سیاسی را در سرفصل این نشست قرار نداده بودند تا یا در محور اول با طرف عرب وارد معامله شوند یا در محورهای دوم و سوم خود از مشارکت و دلارهای نفت اعراب برای حل مشکلات خود استفاده کنند. مشکل کار اینجا است که اتحادیه اروپا و دولتهای عضو آن به سختی میتوانند به اهداف خود در هر سه محور برسند. قبل از هر چیز، باید توجه کرد که کشورهای متمول عربی به طور عمده حوزه نفوذ امریکا هستند و اتحادیه به سختی میتواند در محور اول معاملهای قابل قبول با این کشورها داشته باشد. محورهای دوم و سوم یا چندان مورد توجه کشورهای عربی نیست یا حکام این کشورها در مواردی مثل تروریسم و افراطگرایی ریشه و منبع اصلی این مشکلات هستند و اروپاییها نمیتوانند در این موارد با آنها معاملهای بکنند. بنابر این، اروپاییها با وجود چشمپوشی از جنایات حقوق بشری برخی از کشورهای عربی باز نمیتوانند چندان امیدی به معامله قابل توجهی با این کشورها داشته باشند و چشمپوشی آنها تنها شرایط شهروندان عرب را سختتر از گذشته میکند.