سرویس فرهنگی جوان آنلاین: هر سال با فاصلهای اندک از پایان جشنواره فیلم فجر، جایزه سینمایی ققنوس برپا میشود. امسال مرکز فرهنگی سرچشمه میزبان علاقهمندان به فرهنگ و هنر و این جایزه سینمایی بود. محمد کوچک، دبیر هشتمین جایزه سینمایی ققنوس در گفتوگویی بیپیرایه و صریح با «جوان» در مورد چرایی و نحوه شکلگیری اولین جرقههای ذهنی تشکیل این محفل تخصصی، حامیان و منابع مالی آن و همچنین برخی دیگر از حواشی این جایزه سینمایی، پاسخهای روشن و شفافی ارائه کرده است که در ادامه میخوانید.
هماندیشی سینما انقلاب و جایزه ققنوس دقیقاً چه اهدافی را دنبال میکند؟
محافل هماندیشی سینمای انقلاب و جایزه سینمایی ققنوس دو هویت مستقل است که امسال هشتمین سالی است که برگزار میشود. این جایزه با یکسری از اهداف و نگاههای متفاوتی از جشنواره فیلم فجر تعریف شد که عمده این تفاوتها و خطمشیها برگرفته از تفکرات مقام معظم رهبری مبنی بر یک کلیدواژه و عبارت مهم توسط ایشان که هدف جریان هنری نباید معطوف به تولید هنری باشد شکل گرفته است. تولید هنری زمانی به خلق اثر هنری تبدیل میشود که هنرمند در کنار یک اندیشمند علوم انسانی قرار بگیرد. جرقه اولیه شکلگیری این حرکت، پاتوقها و محافل متنوع همین مسئله بود. قاعدتاً با این قضایا توقع ما این بود که در جشنواره فیلم فجر یک فضایی برای حضور اندیشمندان علوم انسانی و حتی نخبگان علوم انسانی تدارک دیده شود. با توجه به اینکه بخشهای مختلفی مثل سالن ویژه اهالی رسانه، سالن ویژه تهیهکنندگان سینما، سالن ویژه هنرمندان و... را داریم و با توجه به ارتباط و تعامل گستردهای که چند سال است با جریان اندیشمند جبهه فکری انقلاب اسلامی وجود دارد درخواست ما این بود که جایی با عنوان سالن اندیشمندان هم در کنار این بخشهای ویژه در نظر گرفته شود تا بتوانیم آن را مدیریت کنیم.
این درخواستی که میگویید به مسئول یا دستگاه خاصی هم ارائه کردهاید؟
بله، به کرّات از شخص آقای وزیر ارشاد گرفته تا دبیر جشنواره فیلم فجر و زیرمجموعههای مرتبط با این مسئله در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
آخرین باری که در این زمینه اقدام کردهاید مربوط به چه تاریخی میشود؟
آخرین بارش همین امسال بود که درخواست کتبیمان را به آقای داروغهزاده، دبیر سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر و حتی معاونت سازمان سینمایی ارائه کردهایم که متأسفانه نتیجه تکراری این چند سال یک چیز بوده، عدم همراهی و همکاری که ما هم توقعی جز این از آقایان نداشتیم. برخی از دوستان میگویند شاید چنین مسئلهای از نظر مسئولان وزارت ارشاد ضرورت و اهمیتی نداشته است! البته من فکر میکنم که موضوع برای جریان حال حاضر در سینما اهمیت داشته کما اینکه کارگردانان، تهیهکنندگان و نویسندگان که مخاطب اصلی گعدههای نقد فیلم ما هستند با استقبال و میل خودشان آثارشان را برای گذاشتن در معرض نقد و بررسی حتی به صورت رایگان در اختیار ما قرار دادهاند. باید این نکته را هم متذکر بشوم که جنس نقدها در ققنوس نسبت به روال معمول که متمرکز بر حوزههای فرم و محتوای فیلمهاست، شکل متفاوتتری دارد. به غیر از توجه به فرم و محتوا، نکات دیگری در جلسات نقد ققنوس وجود دارد که یکی از اصلیترین مؤلفههای آن نقد فیلم از نظر موضوعی است که اتفاقاً یک بحث بسیار جدی و کاملاً تخصصی است. یعنی در مورد فیلمی که روایتگر یک معضل اجتماعی مانند اعتیاد است یک استاد دانشگاهی که در این حوزه مرجعیت فکری دارد در کنار دیگر داوران فیلم را میبیند و در آخر نظراتش را به کارگردان اثر منتقل میکند که همین مسئله میتواند یک کمک بسیار ارزشمندی برای کارگردانها باشد. اصل آن خلأیی که ما به دنبال آن هستیم دقیقاً در این حوزه است. متأسفانه در فضای کارهای هنری که وجود دارند ما شاهد این هستیم که صرفاً، در حوزه بیان مسائل تولید اثر داشتهایم و سینماگر و هنرمند ما هیچ توجهی به راهکار یا پاسخی به مسئلهای که مطرح کرده ندارد قائل به ارائه راهکار نیست. بسیاری از سینماگران ما میگویند که پاسخ به این مسائل ربطی به ما ندارد و دولت باید برود مسئله را حل کند! در صورتی که جایگاه رسانه در جهان این نیست که صرفاً به طرح مسائل مختلف بپردازد.
آیا معتقدید که واکنش منفعلانه سینماگران ما در عدمارائه پاسخ به مخاطب منبعث از تفکر و نگاه «هنر برای هنر» است که تحت عنوان اینترتینمنت (سرگرمی) بودن سینما در مقابل مدیا (رسانه) گسترش پیدا کرده است؟
دقیقاً.
متأسفانه برخی سینماگران امروز قائل به این هستند که مسئله آنها صرفاً ساخت یک اثر هنری است و این در حالی اتفاق میافتد که اساساً نگاه حاکمیت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به سینما جایگاهی بسیار منیعتر از سینمای دوران فیلمفارسی و موج نو بوده است، اما این عده اندک در مقابل منطق سینمای تعالیبخش انقلابی همچنان مرغشان یک پا دارد.
متأسفانه افرادی هستند که تخیلات شخصی خودشان را ملاک ساخت یک اثر آن هم با عناوین دهان پرکنی مثل معضلات و واقعیات جامعه! قرار میدهند. در مواجهه با این افراد شاهد یک قضیه بسیار جزئی و البته معطوف به همان قشر رفاه زده یا به اصطلاح ۴ درصدی هستیم که سعی دارند آن را در سطح یک مسئله ملی و مهم جا بیندازند و آن را نه تنها در داخل بلکه در خارج از کشور به عنوان مسئله اول کشور معرفی کنند. حالا ممکن است که حتی این مسئله خاستگاهی در خارج از کشور داشته باشد. در واقع تنها چیزی که برای این افراد مهم است حضور در جشنوارههای خارجی و راه رفتن روی فرش قرمز و شوآفهایی در این تراز است.
شاید لازم باشد که در اینجا نکاتی را به منظور شفافسازی توضیح بدهم و آن اینکه ما هم قائل به این مسئله هستیم که در بین دهها مورد فیلم سینمایی ممکن است چند اثر هنری هم وجود داشته باشد. خب این مسئله یک نوع نگاهی است که از گذشته تا امروز یکسری از هنرمندان عرصههای مختلفی مثل نقاشی، سینما و... به آن اعتقاد داشتهاند، اما همه سینما و تولیداتش نباید با این بهانه اقدام به کپی خط مشی و تکنیک آثار غربی از جمله سینمای فرانسه را سرلوحه خود قرار بدهند. برای جامعه ایرانی که دارای پشتوانه و پیشینه تمدنی و فرهنگی بسیار ریشهدار و قدیمی هستند این همه انفعال و مرعوب سینمای غرب بودن اصلاً درست نیست. چه اینکه ما قهرمانان ملی میهنی بسیاری داریم که سینماگران میتوانند با بازتولید آنها بر پرده سینما در جامعه ایجاد انگیزه و نشاط کنند و این همان رسالت رسانه بودن هنر، سینما و هنرمندان است.
این بحثی که شما مطرح میکنید در مورد وجود سوژه و مابه ازا داشتن است یا اینکه کلیت نگاه را میفرمایید؟
ما کلیت نگاه را عرض میکنیم. الان ما حتی برخی از دعواهایمان بر سر هدف از تولید یک اثر است.
ما در یک جاهایی میبینیم که فیلمی درباره زندگی یک شهید شاخص ساخته میشود و آنقدر وجوه هنری و فرمی چیرگی و برجستگی دارد که اصل سوژه، موقعیت و حتی داستان فیلم میرود و در خدمت فرم قرار میگیرد. این در حالی است که فرم و تکنیک باید در خدمت معرفی هر چه بهتر اثر باشد تا آن را حائز جذابیت نماید.
ببینید اسکناس نمیتواند به این راحتی ذهن و نظر آدمها را تغییر بدهد! اینکه ما اسکناس بگذاریم و توقع داشته باشیم که آرمانها و اسطورههایمان را یک شبه نهیلیسم به تصویر بکشد قطعاً اتفاق نخواهد افتاد. بالاخره آن شخص نوع نگاه و تفکرش را در آن فیلم جای میدهد. این در حالی است که ما در این زمینه تجارب بسیار زیادی را کسب کردهایم؛ شخصی مانند سید یاسر قزوینی که عضو هیئت علمی دانشگاه تهران هم هستند به عنوان یکی از متخصصان حوزه رسانه در مورد داعش میگوید که بیش از یکهزار ساعت فیلم مستند دیده نشده برای ابراهیم حاتمیکیا پخش کردیم تا این کارگردان بتواند فیلمی مثل «به وقت شام» را بسازد! این استاد دانشگاه محترم از دل همین محافل سینمای انقلاب است که در حوزه سینما و رسانه یک چنین ورودی داشتهاند وگرنه تا پیش از آن صرفاً در کسوت یک استاد دانشگاه فعالیتهای علمی و پژوهشی آکادمیک داشتند. وقتی یک داعششناسی که در جنگ سوریه و در کنار دیگر افراد با هر نوع تفکر و باوری حضور داشته میتواند بیاید و یک تصویر سینمایی درست و دقیق از تفکر و توحش داعش به مخاطب بدهد. اینجا معلوم میشود که چرا ما نمیتوانیم یک چنین روایتی از داعش را ملاحظه کنیم، چون یک متخصص رسانه و داعششناس به پشتوانه تجارب چندین ماهه زندگی و پژوهشهایش در محیط واقعی، پشت تیم تحقیقاتی و پژوهشی «به وقت شام» قرار دارد. مثلاً وقتی در یکی از سکانسهای همین فیلم یک هواپیمای غولپیکر میآید و جلوی پای یک اسب و سوارش توقف میکند این همان تقابل سنت و مدرنیته است که حاتمیکیا چنین پیامی را به خوبی میفهمد حتی اگر تماشاگر خیلی به این نکته توجه نکند، اما قطعاً لذت میبرد. ما به دنبال شکلگیری یک چنین اتفاقاتی بر پرده سینما هستیم و قائل به حذف هیچکسی نیستیم چراکه خلأ جدی حال حاضر در سینمای ما خلأ تفکر است. ما در این رابطه کمبود سوژه نداریم بلکه مشکل پرداختن به سوژه را داریم که آن هم شاید به نظام فکری برخی کارگردانان سینما مربوط باشد. اگر مسئله و تفکرشان در این سطح باشد که برای حل یک معضل یا مشکل اجتماعی بخواهند عمل کنند شاید آن وقت سینمای ما بهترین سینمای اجتماعی جهان بشود. اگر بخواهند سینمای قهرمانساز یا عدالتساز را وسط بگذارند باز هم در این زمینه کلی سوژه برای پرداختن داریم. مسئله این است که سینماگران ما هدفشان از تولید (حداقل برای ما) آن هدفی نیست که به آن سمت برود. به طور کلی سه دسته افراد وجود دارند؛ یک عدهای به دنبال آمار فروش در سینما تیکت، عدهای به دنبال فرش قرمز جشنوارههای خارجی و عده دیگری هم به دنبال پول گرفتن از یکسری نهادها و بازی کردن با آرمانهای آنها هستند و ماحصلش را هم به اسم تولید معرفی میکنند.
به همان شکلی که در جشنواره فیلم فجر حضور دارید آیا در جشنوارههای دیگری مانند عمار، مقاومت و... نیز فعالیت دارید؟
جشنواره مقاومت به دلیل موضوع محوری خیلی جزئیتر از آن گسترهای است که ما در نظر داریم ضمن اینکه هر دوی آنها ذیل عنوان جشنواره فعالیت میکنند، اما ما جشنواره نیستیم! ضمن اینکه این جشنوارهها آثارشان را برای ما ارسال نمیکنند تا اکران کنیم در حالی که جشنواره فیلم فجر آثارش را برای اکران و بررسی جهت اهدای جایزه در اختیار ما میگذارد. این تفاوت ماهیتی است که ما داریم، اما بحث بعدی نگاه تفکری و ماهیتی است که بین ما و دوستان برگزارکننده این دو جشنواره بحمدالله اشتراکات تفکری بسیاری وجود دارد. خصوصاً بچههای جشنواره عمار.
برای انتخاب آثار هیئت انتخاب دارید یا خیر؟ چه مؤلفههایی را در گزینش آثار ملاک عمل قرار میدهید؟
برخی سالها ما هیئت انتخاب داشتیم و برخی سالها هم نداشتیم! امسال و در شرایط فعلی هیئت انتخاب نداشتیم. بنای ما بر این است که هم آثار حاضر در جشنواره فیلم فجر، هم جاماندگان از این جشنواره و هم فیلمهایی که به جشنواره راه نیافتند را اکران بکنیم؛ علت آن هم این است که ما هدفمان کمک به سینماگران است. ما میخواهیم برای کمک به سینماگر اثرش را به نمایش بگذاریم و ببینیم. البته شاخصه خاصی برای اکران آثار نداریم که مثلاً بگوییم این فیلم صلاحیت اکران شدن در اینجا را ندارد! مگر اینکه فیلم جزو آن دسته از آثاری باشد که ظرف هفت یا هشت روز ساخته میشوند و سعی دارند لودگی را به جای طنز فاخر قالب بزنند! در غیر اینصورت ما آثاری از انیمیشن تا مستند و سینمایی را مورد نقد و بررسی قرار میدهیم.
مبنای انتخاب اعضای هیئت داوران یا هیئت انتخاب آثار در جایزه سینمایی ققنوس چیست؟
هیئت داوران ما هر ساله متشکل از سه دسته هستند که از میان اهالی رسانه، اهالی اندیشه و اهالی هنر انتخاب میشوند و بر اساس آرای این عزیزان جایزه سینمایی ققنوس بین سه تا پنج فیلم برگزیده اهدا میشود.
شما در یکی از گفتوگوهایتان گفته بودید که «ما شما (فیلمسازان) را در حوزه اکران هم تنها نمیگذاریم»؛ مگر شما در حوزه اکران فیلم امکاناتی در اختیار دارید که چنین ادعایی را مطرح میکنید؟
بخش عمدهای از مخاطبان ما فعالان جریانات دانشجویی هستند و در طول سال اکرانهای دانشجویی را مدیریت میکنند و ما هم به این دوستان چه در بحث اکران فیلم و چه برای حضور منتقد کمکهایی میکنیم. اصلیترین کمک مورد نظر ما در طرح این مدعا، کمک رسانهای و اکرانهای دانشجویی بود. در حوزه فعالیتهای رسانهای هم به دلیل ارتباط مداوم با جریانهای رسانهای از همسو و غیر همسو گرفته تا رادیو، تلویزیون و حتی رسانههای مکتوب و مجازی؛ مراودات متنوعی با دوستان داریم.
منبع مالی جایزه سینمایی ققنوس کجاست؟ کدام نهاد، دستگاه، سازمان یا بخشی از شما حمایت مالی میکند؟
بسیار سؤال خوبی را مطرح کردید و ما دوست داریم که امسال به صورت بسیار ویژهای در این باره صحبت کنیم. در سه حوزه مطالعات راهبردی (سندنویسی و پژوهشهای راهبردی) برای سازمانهای هنری و رسانهای کشور از جمله صداوسیما، اوج و شبکههای تلویزیونی و رسانهای فعالیت داریم؛ آخرین کاری هم که در این حوزه انجام دادهایم به پژوهش یک انیمیشن ایرانی- اسلامی به سفارش سازمان اقتصادی و هنری برمیگردد. در حوزه دیگر فعالیتها به سراغ بخش تولید پوستر، موشنگرافی و برنامههای تلویزیونی، چون «ققنوس»، «سینما مردم» و «مسیر» رفتیم. البته بخش آخر فعالیتهایمان یک کار جامع رسانهای است. قبلاً سایتهای متنوعی داشتیم ولی به دلیل مسائل مالی، کار رسانهایمان در شبکههای اجتماعی و فضای اینستاگرام خلاصه شده است. البته جایزه سینمایی ققنوس متعلق به گفتمان انقلاب اسلامی است. نکته اصلی این است که برخی از دوستان تصورشان بر این است که ما یک بودجه یا پول میلیاردی برای هر دوره این جایزه در اختیار داریم و کار را پیش میبریم. همچنین بارها به ما گفتهاند که شما جشنواره یک میلیاردی هستید. تا همین امروز هنوز یک هزار تومانی از کسی نگرفتهایم.
یعنی در همه هفت دوره برگزار شده گذشته تا به امروز؟!
نه! در دورههای گذشته از جاهای مختلفی کمکهایی شده، اما ذیل عنوان هیچ جایی نبودیم. عدهای گمان میکردند متعلق به حوزه هنری هستیم عدهای میگفتند متعلق به سازمان اوج هستند یکی میگفت: مؤسسه خاتم، بسیج، سپاه و... خلاصه هر کس چیزی میگفت. واقعیت این است که ما ذیل این برنامه پروژههایی را تعریف میکنیم که با رایزنیهای متفاوت برخی جاها مثل حوزه هنری سالن مورد نیاز را به صورت رایگان در اختیارمان میگذارد. سازمان اوج برخی فیلمها و آثارش را رایگان در اختیار ما میگذاشته است. مجموعه خاتم هم اگر ما نشریهای یا تولیدی داشتهایم به ما هزینهای را میداده است. در سال گذشته که ما بیشترین هزینه را در یکسری از کارها مانند فضاسازی یا نیروی انسانی داشتیم، در کل دوره گذشته کلاً ۹۰ میلیون تومان هزینه کردهایم. این در حالی است که اگر ما میخواستیم هزینه واقعی اکران ۲۱ فیلم را به تهیهکنندگان آنها بپردازیم در حالی که هزینه هر فیلم ۱۲ میلیون تومان بود باید مبلغی بیش از ۲۰۰ میلیون تومان فقط هزینه این کار میشد. سال گذشته به غیر از یک فیلم که ۳ میلیون تومان از ما مطالبه کرد و اصلاً هم کوتاه نمیآمد تهیهکنندگان تمامی ۲۰ فیلم باقیمانده آثارشان را به صورت رایگان در اختیار ما قرار دادند. مابقی هزینههای ما هم شامل امور جاری، جوایز و اینجور مسائل میشود که در کل به همان ۹۰ میلیون تومان میرسد.
متأسفانه جشنواره فیلم فجر به عنوان یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی - هنری کشور، محیط مناسبی برای طرح بحثها و حرفهای جدی نبوده است؛ از ساختار اجرایی گرفته تا هژمونی رسانهای. همانطور که گفتم ما از همه نوع آثاری استقبال کردهایم و فیلترینگ خاصی در گفتمانمان وجود ندارد.