جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، اولین پرونده یازدهم مرداد سال ۹۱ همزمان با قتل پسر دانشجویی به نام محمد تشکیل شد. پدر مقتول که در محل حاضر بود به مأموران کلانتری۱۳۸ جنتآباد گفت: «در خانه بودم که پسرم زنگ زد و از من خواست با پلیس۱۱۰ تماس بگیرم. جلوی در رفتم دیدم او خونآلود روی زمین افتاده است و در حالیکه به سختی صحبت میکرد، گفت: پسر ناشناسی قصد سرقت خودرویمان را داشت که با هم درگیر شدیم.»
با انتقال جسد به پزشکی قانونی، پلیس در تحقیقات میدانی با پیدا کردن یک عدد گوشی تلفن همراه و رصد دوربینهای مداربسته توانست دوماه بعد از حادثه عامل قتل هادی۲۷ساله را در اصفهان شناسایی و بازداشت کند. این مرد تحت بازجویی قرار گرفت و با اقرار به جرمش گفت: «همراه برادرم به تهران آمده بودم تا به برج میلاد برویم. پس از بازدید برج قصد برگشت داشتیم که به خاطر ناآشنایی با خیابانهای تهران، از جنت آباد سر درآوردیم. برای پرسیدن آدرس و خریدن آب معدنی ماشینم را در خیابان بنفشه پارک کردم. همان لحظه تلفن همراهم زنگ خورد و سرگرم صحبت با دوستم صمد شدم. از بچگی عادت داشتم دوستم را با لهجه محلی (سمن) صدا کنم. گویا همان لحظه مقتول متوجه حرفهایم شده بود و خودروی سمند پدرش نیز در آن مکان پارک شده بود به همین خاطر مشکوک شد که شاید سارق باشم. بعد از قطع تماس تلفن همراهم جلو آمد و با من درگیر شد. دعوا بالا گرفت و مجبور شدم دست به چاقو شوم.»
متهم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه و با درخواست اولیایدم به قصاص محکوم شد. این حکم در شعبه۲۰ دیوان عالی کشور تأیید و متهم دوبار پای چوبه دار حاضر شد تا اینکه توانست با پرداخت ۲میلیارد دیه رضایت اولیایدم را جلب کند. به این ترتیب متهم صبح دیروز از جنبه عمومی جرم در همان شعبه به ریاست قاضی زالی پای میز محاکمه قرار گرفت. او در آخرین دفاعش گفت: «به خاطر یک اتفاق ۵دقیقهای چند سال است در زندانم. دو فرزند پسر هشتساله و ششساله دارم که یکی از آنها به بیماری افسردگی مبتلا شده است. تهیه مبلغ دیه برای خانوادهام خیلی سخت بود. آنها با گرفتن وامهای چند میلیونی و گلریزان در طایفهمان توانستند مبلغ دیه را پرداخت کنند.» در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
اعلام گذشت بیقید و شرط
در جریان دومین پرونده، بیست و نهم شهریور۸۷ جسد مرد جوانی در جاده جاجرود از سوی مأموران کلانتری بومهن کشف شد. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تلاش برای دستگیری عامل یا عاملان قتل آغاز شد تا اینکه سه مرد جوان به نامهای حامد، حسین و مهدی از دوستان مقتول شناسایی و بازداشت شدند. سه متهم ابتدا به قتل دوستشان به نام عقیل اعتراف کردند، اما در روند بازجوییها بود که حامد قتل را گردن دو دوستش انداخت و گفت: بیگناه است.
در ادامه مهدی نیز خودش را بیگناه خواند و گفت: حسین به تنهایی عامل قتل بوده است. به این ترتیب حسین تحت بازجویی قرار گرفت و با قبول جرمش در شرح ماجرا گفت: «من و حامد و مهدی معتاد بودیم به همین دلیل نقشه سرقت خودروی عقیل را کشیدیم. روز حادثه با عقیل صحبت کردیم و خودروی او را به مقصد دماوند دربست کرایه کردیم. وقتی به جاده جاجرود رسیدیم طبق نقشه، مهدی در ماشین نشست و من و حامد، عقیل را در حالیکه دست و پایش با طناب بسته بودیم به سمت دره بردیم. مقتول شروع به داد و فریاد کرد به همین دلیل برای اینکه شناسایی نشویم دست به چاقو شدم و چند ضربه به او زدم.»
او در ادامه گفت: «من و مهدی اسمهایمان را روی دستمان خالکوبی کردهبودیم تا به هم وفادار بمانیم به همین خاطر قرار بود او مرا لو ندهد، اما تاوان این رفاقت را دادم.» سه متهم روانه زندان شدند تا اینکه حامد با قرار وثیقه آزاد شد، اما دیگر به زندان بازنگشت. به این ترتیب پرونده با حضور دو متهم روی میز هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفت. در آن جلسه اولیایدم درخواست قصاص کردند سپس هیئت قضایی حسین را به اتهام قتل عمد به قصاص، به اتهام آدمربایی به ۱۵سال حبس و به اتهام سرقت مقرون به آزار به ۱۰ سال حبس و ۷۴ضربه شلاق محکوم کرد.
مهدی نیز به اتهام معاونت در قتل، آدمربایی و سرقت مقرون به آزار در مجموع به ۲۵ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و بعد از تأیید آن اولیایدم بدون هیچ قید و شرطی پای چوبه دار اعلام رضایت کردند. به این ترتیب متهم صبح دیروز بار دیگر در همان شعبه به ریاست قاضی زالی پای میز محاکمه قرار گرفت و در آخرین دفاعش گفت: «۱۸ سال بیشتر نداشتم که مرتکب جرم شدم. بهترین روزهای عمرم در زندان گذشت پشیمانم و درخواست تخفیف مجازات دارم.» در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.