جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، ابوالفضل و نازنین پنج و سهساله ساعت۲۱ شامگاه دوشنبه ۲۲بهمنماه امسال در حالی که در کوچه سامان حوالی خیابان حیدری شهرک ولیعصر سرگردان بودند از سوی صاحب یک مغازه به مأموران کلانتری۱۵۳ شهرک ولیعصر تحویل داده شدند. این خواهر و برادر پس از انتقال به کلانتری آدرسی از پدر و مادر خود به مأموران ندادند بنابراین دو کودک به دستور قاضی سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار مرکز نگهداری کودکان بیسرپرست بهزیستی ترکمان در حوالی میدان ابوذر قرار گرفتند. همزمان با ادامه تحقیقات درباره این پرونده قاضی سهرابی برای شناسایی والدین دو کودک گمشده دستور داد عکس نازنین و ابوالفضل در روزنامهها چاپ شود و از شهروندان درخواست کرد، چنانچه اطلاعاتی از خانواده این دو کودک دارند به اداره پلیس یا دادسرای امور جنایی مراجعه کنند تا اینکه چند روز قبل ابوالفضل قفل سکوتش را شکست و پدرش را به مأموران پلیس معرفی کرد. کودک پنجساله گفت: من و خواهرم با پدرم زندگی میکردیم، اما پدرم خیلی مشکل داشت به همین خاطر ما را به خانوادهای سپرد تا از ما نگهداری کنند. چند روز با آن خانواده زندگی کردیم تا اینکه دلم برای پدرم تنگ شد. از طرفی هم، نازنین هم بهانه پدرم را میگرفت بنابراین پنهانی از آن خانه فرار کردیم به امید اینکه پدرمان را پیدا کنیم. هر چقدر دنبال پدرمان گشتیم او را نیافتیم تا اینکه خسته شدیم و جلوی مغازه سوپر مارکتی نشستیم. خواهرم گریه میکرد که صاحب مغازه متوجه شد ما گم شدهایم و ما را به کلانتری برد و تحویل داد. پس از این مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی پدر دو کودک رها شده آغاز کردند و دریافتند وی از معتادان سابقهدار است که چند باری هم برای اعتیاد و مواد راهی زندان شده است. در نهایت مأموران پدر نازنین و ابوالفضل را شناسایی و به اداره پلیس دعوت کردند. وی گفت: من معتاد هستم و زندگی نابسامانی دارم. به خاطر همین اعتیاد همسرم از من طلاق گرفت و من و دختر و پسرم را تنها گذاشت. از آنجایی که وضعیت نامناسبی داشتم نازنین و ابوالفضل را تحویل زن و شوهری دادم که فرزند نداشتند. از آنها خواستم مدتی از فرزندانم نگهداری کنند تا اعتیادم را ترک کنم و فرزندانم را تحویل بگیرم. در این مدت خبری از فرزندانم نداشتم و روزنامه هم مطالعه نکرده بودم که متوجه شوم آنها از خانه فرار کردهاند. در پایان نازنین و ابوالفضل تحویل پدر معتادشان شدند.