جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، اولین پروندهسال۹۴ با کشف جسد مرد میانسالی در شورآباد شهرری تشکیل شد. مأموران پلیس بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی و تشخیص هویت دریافتند جسد متعلق به حمید ۴۵ساله است که از سوی برادرش به قتل رسیده است. به این ترتیب برادر ۳۰ساله مقتول به نام کاوه دستگیر شد. او با اقرار به جرمش گفت: «سالها برادرم معتاد بود و یک فرزند دختر داشت. بعد از جدایی همسرش، او برای گرفتن پول خرید مواد به پدر و مادرم فشار میآورد و با آنها درگیر میشد. روز حادثه حمید بار دیگر برای گرفتن پول مواد به خانه پدرم آمد و شروع به داد و فریاد کرد. وقتی فهمید پدرم به او پول نمیدهد عصبانی شد و شیشههای خانه را شکست. آن روز در خانه بودم که با دیدن رفتار برادرم عصبانی شدم و با هم درگیر شدیم. پدرم که از دست حمید به ستوه آمده بود وارد درگیری شد و با هم به شدت او را کتک زدیم طوری که از نفس افتاد. سپس جسد برادرم را به کمک پدرم از خانه بیرون بردیم و در سطل زباله انداختیم.» پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم در اولین جلسه محاکمه با درخواست قصاص از سوی دختر مقتول به قصاص محکوم شد و بعد از تأیید این حکم در دیوان عالی کشور توانست با پرداخت دیه رضایت برادرزادهاش را جلب کند و از چوبه دار فاصله بگیرد. به این ترتیب متهم صبح دیروز در همان شعبه به ریاست قاضی زالی پای میز محاکمه قرار گرفت. او در آخرین دفاعش گفت: «سالها برادرم به خاطر مصرف شیشه، پدر و مادرم را اذیت میکرد. تحمل این وضعیت خیلی سخت بود. از طرفی هر چقدر با او صحبت میکردیم تا قبول کند در کمپ بستری شود قبول نمیکرد. روز حادثه هم قصد کشتن او را نداشتم، اما او به شدت پدر و مادرم را کتک میزد که عصبانی شدم و ناخواسته این حادثه رقم خورد. با تأیید حکم قصاص پدرم خانهاش را فروخت و با پرداخت دیه مرا از مرگ نجات داد. حالا از هیئت قضایی تقاضای بخشش دارم تا هرچه زودتر آزاد شوم.» در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
قتل به خاطر فحاشی
دومین متهم مهرداد ۳۷ساله، فوقلیسانس کشاورزی است که سال۹۳ به اتهام قتل دلال دلار بازداشت شد. مهرداد تحت بازجویی قرار گرفت با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: «کارمند بودم و حقوق زیادی نداشتم. از طرفی صاحب فرزند شده بودم تا اینکه با بالارفتن ارز تصمیم گرفتم ۳ میلیون تومان پساندازی که دارم را دلار بخرم. این شد که با مقتول آشنا شدم. او دلال دلار بود که قرار شد با پولم دلار بخرد و سود آن را بپردازد. مدتی گذشت، اما خبری از او نشد. سراغش رفتم که مدعی شد کار و کاسبی کساد است و اوضاع خوب نیست به همین دلیل نمیتواند سود و پولم را برگرداند.» متهم در خصوص قتل گفت: «روزحادثه به دیدن مقتول رفتم تا شاید بتوانم پولم را پس بگیرم که منجر به درگیری شد. در آن درگیری او فحاشی کرد و من عصبانی شدم. آنجا بود که دستم را روی دهانش گذاشتم و فشار دادم. یک لحظه که به خودم آمدم متوجه شدم نفس نمیکشد.» متهم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه و بنا به درخواست اولیایدم به قصاص محکوم شد. این حکم در دیوان عالی کشور مورد تأیید قرار گرفت، اما متهم توانست با پرداخت دیه از چوبه دار فاصله بگیرد. به این ترتیب متهم روز گذشته بار دیگر پای میز محاکمه قرار گرفت و در آخرین دفاعش گفت: «ما خانواده آبروداری هستیم. پدر و مادرم معلم بودند و خودم نیز تحصیل کرده بودم. روز حادثه قصد درگیری نداشتم و نمیخواستم متهم را کتک بزنم، اما مقتول به ناموسم فحاشی کرد به همین دلیل مجبور شدم دستم را به رویش بلند کنم. این سالها در زندان توبه کردم و زبان انگلیسی تدریس میکنم. خانوادهام نیز به خاطر پرداخت دیه خیلی اذیت شدند به همین دلیل تقاضا دارم هر چه زودتر آزاد شوم تا بتوانم گذشته را جبران کنم.» در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.