یکی از ویژگیهای برجسته صنعت نفت طی پنج سال گذشته تمرکز کامل بر واژههای لاتین در توسعه صنعت نفت است که هیچ خروجی برای این صنعت نداشتهاست و تنها تبدیل به محملی شده که مدیران بازنشسته و فعلی وزارت نفت و شرکـتهای زیرمجموعه، برای نشان دادن اینکه سطح فکریشان با سایرین متفاوت است، علاقه بسیاری به آن دارند.
کلیدواژههای «توسعه گرا»، «کارآفرینی»، «تغییر پارادایم» و... هم در این میان اغلب مدیران را با خود میکشند و کسانی که از ادبیاتی متفاوت نسبت به محتواهای گذشته بهره ببرند، تبدیل به مدیرانی استراتژیک و راهبردگرا میشوند، در حالی که تمامی سمینارها و «دورهمی»هایی که طی سالهای گذشته با این رویکردها برگزار شدهاست، خروجی مشخصی برای این صنعت نداشتهاست. چند شرکت اسپانسر میشوند تا برای خط فکری وزارت نفت سنگ تمام بگذارند، دور یکدیگر نشسته و با عباراتی لاتین، به آسیبشناسی نفت میپردازند و در نهایت پذیرایی و تمام. روندی که طی چند سال اخیر بهوجود آمدهاست به خوبی این مهم را روشن میکند که بهترین راهکار برای کار نکردن، نمایش و شوآف است با برچسبهایی جذاب.
واژه شرکتهای اکتشاف و تولید یا همان E&P یکی از همان بسترهایی است که جذابیت فراوانی برای نمایشهای خستهکننده دارد؛ همگی سعی دارند در این حوزه اظهارنظر کنند و هرکس با یک برداشت از این عبارت، سعی دارد فاصله علمی و دانشی خود را با سایرین نشان دهد.
در دولت یازدهم، وزارت نفت ملاکهایی را برای تبدیل پوسته شرکتهای پیمانکاری به شرکتهای E&P در نظر گرفت و دو سال سختگیری و بررسیهای دقیق، کمتر از ۱۰ شرکت نفتی را به عنوان شرکـتهای E&P معرفی کرد، اما دیری نپایید هر شرکت نفتی که خود را توانمند دید، نام خود را در این فهرست اضافه کرد و وزارت نفت هر شرکتی را که ابراز علاقه میکرد، به لیست خود افزود. طبق برنامه وزارت نفت، هر شرکتی که در این فهرست قرار داشت میتوانست در قالب شرکای ایرانی شرکتهای خارجی در قراردادهای جدید نفتی به فعالیت مشغول شود.
در واقع برنامه آن بود که فهرستی از شرکـتهای حرفهای ایرانی به شرکتهای خارجی ارائه شود که این شرکتها، شریک خود را از این لیست انتخاب کرده و به این شرکتها برای حرفهایتر شدن کمک کنند. وقت کشی برای تدوین قراردادهای جدید نفتی یا IPC به کنار، دو سال زمان هم برای تدوین این فهرست صرف شد تا به زعم حکمای نفت، این صنعت در مسیر توسعه و تبعیت از اصول کسب و کار جهانی رشد کند. IPC که شکست خورد و فهرست شرکتهای ایرانی هم بهسرعت افزایش یافتند و شرکتهایی در این لیست قرار گرفتند که تنها تخصصشان در حوزه حفاری است.
این لجامگسیختگی و رهاشدن کار نشان داد وزارت نفت، استاد تلفکردن وقت و پرداختن به موضوعاتی است که تنها یک پوسته زیباست و در عمل، آبی برای صنعت نفت گرم نمیشود. همه برنامههای این وزارتخانه در حوزه بالادست به شکست انجامید و حتی واژههای «شیک» نیز نتوانست توجیهی برای آن بتراشد. حالا که همه چیز در بدترین وضع خود قرار دارد، مسئولان باز هم به ادامه روند خود ادامه میدهند و نمیخواهند قبول کنند زنگ توسعه را به اشتباه میزنند.
تکیه بر گفتار درمانی و پرهیز از عملگرایی مصداق این حدیث نبوی است که میفرماید العالِم بِلا عّمّل کشّجّره بِلا ثّمّر. البته درباره واژه عالِم تردیدهای جدی وجود دارد، اما اگر قبول کنیم علم و دانشی هم خودنمایی میکند، سؤال اینجاست خروجی اتلاف وقتهای صورت گرفته چه بودهاست؟
پاسخ ساده است؛ هیچ اتفاقی نیفتاده، تنها سمینارهایی برگزار میشود و عدهای در یک دورهمی به سخنرانی میپردازند و در نهایت همه شرکتها به مدل قدیمی کسب و کار خود میپردازند؛ شرکتهایی هم که در پس این ادبیات جدید به قرارداد دست یافتند، از شرکتهای محبوب وزیر نفت بوده و هستند که بدون پسوند E&P هم صاحب پروژه میشدند، اما این واژهها، کمک بیشتری به آنها کرد تا با نشان دادن خود در سمینارها، اعتبار بیشتری برای خود کسب کنند.
نفس نفت تنگ شده، قراردادها به حال خود رها شدند، اما هنوز هم در روی پاشنهای میچرخد که یک نمایش تمام عیار است و پایانی نیز برای آن متصور نیست. شوآفهای امروزی، برای کسانی که نمیدانند در نفت چه خبر است، شاید جذاب باشد، اما کیست که نداند اگر شرکتی تمام معیارهای یک E&P را نیز داشته باشد، در نهایت تکلیف همه چیز با یک دستور و در یک جلسه تعیین میشود. این نمایشها تمام شود، نیمی از مشکلات به خودی خود رفع میشود.