کنفرانس امنیتی ورشو بدون اشاره به ایران در بیانیه نهایی آن، پایان یافت. این کنفرانس که بیشتر برای تحتالشعاع قرار دادن نقش منطقهای جمهوری اسلامی ایران به راه افتاده بود، با بیاعتنایی برخی کشورها از جمله روسیه، چین و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مواجه شد، اما چنانکه از اظهارات مقامات امریکایی از جمله پمپئو وزیر خارجه این کشور در آغاز برمیآمد، هدف عمده کنفرانس، محدودسازی نقش و قدرت منطقهای ایران از طریق شکلدهی به یک ائتلاف تهاجمی بود. با این وجود نکته مشخص این است که ایران طی یک دهه گذشته با تأکید بر توانمندیهای گفتمانی و راهبردهای دفاعی بازدارنده، ضمن رفع تهدیدات متنوع در محیط منطقهای پیرامون، به قدرت اول و بازیگر محوری منطقه تبدیل شده است. در عین حال بهرغم اقدامات شفافیتساز ایران به ویژه در موضوع هستهای و نیز سیر تدافعی سیاست امنیت منطقهای، امریکا و متحدانش با ارزیابی تهاجمی از سیاستهای تهران، همواره در پی بازدارندگی متقابل نظیر ائتلافسازی علیه ایران بودهاند. بهرغم این، دو نکته درباره رویکرد جدید امریکا در قبال ایران وجود دارد.
نخست، ائتلافسازی علیه ایران دارای سابقه طولانی است. امریکا در راستای مشی رئالیستی سیاست خارجی خود از سالها قبل ائتلافهای گستردهای را علیه ایران به راه انداخته است. از جمله ائتلافسازی در حمایت از تروریسم تکفیری که کشورهای مهمی همچون عربستان سعودی، برخی از کشورهای عربی خلیج فارس و ترکیه از مهمترین حامیان آن بودهاند. ائتلافسازی در تحریمهای بینالمللی ضدایرانی و نفت، که طی سالهای پس از ۲۰۱۱ علیه ایران شکل گرفت. در این ائتلاف که در قالب تحریم خرید نفت ایران از سوی کشورهای اروپایی از سال ۲۰۱۲ استمرار دارد، عربستان نقش بارزی را ایفا میکند. ریاض با تولید روزانه ۱۰ میلیون بشکه که نیمی از آن صادر میشود، به اروپا اطمینان داد که انرژی این کشورها را تأمین میکند. سیاست افزایش عرضه با هدف کاهش قیمت نفت نیز دنبال شد؛ به حدی که در سال ۲۰۱۶ قیمت نفت به ۳۰ دلار برای هر بشکه رسید. راهبرد دیگر ائتلافی، فشار بر کشورهای دوست ایران در منطقه است. امریکا و متحدانش با بحرانسازی در سوریه و بیثباتی عراق به دنبال تغییر وضع تقسیم قدرت در خاورمیانه با هدف ایجاد جدایی بین کشورهای محور مقاومت یا حداقل سوق دادن آنها به بیطرفی یا مخالفت انفرادی بودند. اما، این ائتلافها نتوانستند اهداف تعیینشده را محقق سازند. گروههای تروریستی مانند داعش که در ابتدای ۲۰۱۴ قلمرو ارضی وسیعی را در عراق و سوریه در اختیار گرفتند، اکنون حاکمیت خود را از دست دادهاند. قیمت نفت به ثبات نسبی رسیده و دولتهای سوریه و عراق پس از پایان موج بحرانهای داخلی، سعی در بهبود شرایط دارند.
نکته دیگر، سیاستهای دستوری امریکا در منطقه در ادامه روندهای پیشین است. امریکا سعی نمود سیاستهایی نظیر دموکراسیسازی در کشورهای منطقه، طرح خاورمیانه بزرگ و روند صلح و سازش در خاورمیانه را این بار نیز در کنفرانس ورشو دنبال کند. سخنان پمپئو در ابتدای کنفرانس که هدف آن را دستیابی به نقشه صلح خاورمیانه در مقابله با تهدیدات تروریسم و راههای مقابله با آن در تعامل با کشورهای شرکتکننده خواند، از چنین مضمونی برخوردار است. اما به نظر میرسد که با بیتوجهی به نقش ایران و کنار گذاشتن آن از روندهای منطقهای، امریکا و متحدانش همان اشتباهی را مرتکب شدند که در سالهای دهه ۱۹۹۰ پس از بحران کویت و نیز پس از سقوط صدام انجام دادند. نتیجه نادیدهگرفتن ایران در روند امنیت منطقهای خاورمیانه، مذاکرات سال ۲۰۰۷ امریکا با ایران درباره ثبات عراق و محرومیت از نقش ثباتساز این کشور در بحرانهای منطقهای بود. در اینجا نیز به نظر میرسد طرح صلحسازی مورد نظر امریکا در منطقه به سرنوشت دولت - ملتسازی مورد نظر این کشور دچار شده است.
بهرغم این، سؤال محوری این است که چرا ائتلافسازی علیه ایران به طور خاص در خاورمیانه که امریکا طی دههها به دنبال آن بوده است، راه به جایی نمیبرد. دلیل اصلی این مسئله، کنارگذاشتن ایران از روندهای تشکیل سیستم امنیت منطقهای است که مهمترین نتیجه آن گذار ایران به راهبرد امنیت منطقهای ویژه خویش است. ایران برای مقابله با تکافتادگی ژئوپلیتیک ناشی از عدم توجه کشورهای پیرامونی، گذار به توازن امنیت و شرایط مساوی با سایر کشورهای منطقه، چارهای جز پیگیری راهبرد امنیتی مخصوص خود در قالب راهبرد «امنیت به هم پیوسته» که نوعی از بازدارندگی در مقابل قدرت رقبا است، نداشته است. در چارچوب این راهبرد هرگونه ایجاد ناامنی برای ایران، به معنای ناامنی برای منطقه خواهد بود و رفع تهدیدات امنیتی ایران مهمترین اصل ثباتسازی منطقه است. هدف اصلی این راهبرد قبول نقش منطقهای ایران، تغییر در بازی برد–باخت مورد نظر امریکا در معادلات منطقهای و سوقدادن سیاست دفاعی ایران به سمت رفع چالشهای امنیتی است. ویژگیهای اصلی این راهبرد، حضور فعال در تحرکات سیاسی حلقههای امنیتی فوری و غیرفوری، دفاع فعال تهاجمی، تقویت توان بازدارنده موشکی و گسترش همکاری با کشورهای دیگر برای رفع تهدیدات مشترک است که این امکان را به ایران داده است تا به مقابله با گروههای تروریستی، ائتلافهای منطقهای و نیز دستورکار سیاست خارجی امریکا بپردازد. به همین دلیل است که باید گفت: ائتلافسازی علیه ایران در برهه کنونی که تهران اغلب تهدیدات امنیتی در سالهای اخیر را پشت سر گذاشته است، در واقع تکرار روندهای بیحاصل گذشته و تنها تشدید معمای امنیت در منطقه است.