سرویس سیاست جوان آنلاین: امام خمینی (ره) گویا همین روزها را با نگاه آسمانیاش میدید که دستخط و نامه و مواضع صریح و مستند ایشان بی دلیل و صرفاً از سر یک سلیقه! رد شود که در پایان وصیتنامهشان مرقوم فرمودند که «اکنونکه من حاضرم، بعض نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من بر حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود، مورد تصدیق نیست مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»، اما هیچ عقلی نمیگفت که شاید آنچه را هم که مستند وجود دارد، رد کنند، اما همانی که امام نوشتهاند، یعنی اگر جایی دستخط و امضای ایشان و تصدیق کارشناسان موجود است، دلیلی برای انکار نیست. کاری که در روزهای گذشته علی مطهری، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در مصاحبهای انجام داد و سندیت دو نامه معروف امام را بدون هیچ دلیلی زیر سؤال برد. او ابتدا به تعریف و تمجید از نهضت آزادی پرداخت و سپس برای تأیید نظرش تلاش کرد به جای تطبیق نظر خود با نظر امام، نظر امام را طوری تغییر دهد که منطبق بر موضعش باشد. از همین رو سندیت نامه امام خمینی به علی اکبر محتشمیپور در مورد نهضت آزادی را زیر سؤال برد: «جبهه ملی در مقابل قصاص ایستاد و حکمش با نهضت آزادی فرق میکند، ولی نهضت آزادی یک گروه با سابقه اسلامی است و فکر نمیکنم نامه منسوب به امام درباره نهضت آزادی واقعاً از امام باشد.» او در ادامه حتی نامه ۶ فروردین ۶۱ امام به آیتالله منتظری را هم زیر سؤال برد و گفت: «بعید میدانم این نامهها از امام باشد» و برای دلیل آوردن هم باز از خود امام خرج کرد و گفت: «به شخصیت امام نمیخورد!»
سلیقه جناحی علی مطهری میگوید که نهضت آزادی خوب است، در حالی که امام در این خصوص نظر صریح دارند: «اگر در حکومت موقت باقی مانده بودند، اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است. » مطهری از آنجایی که نمیتواند برای تناقض موضع میان نظر خود و نظر امام راه حلی بیاید، کل موضع امام را منکر میشود و حتی آن را خلاف شخصیت امام میداند که نشان میدهد مشکل اصلی مطهری آن است که شخصیت امام را نمیشناسد. امام خمینی حدود یک سال و نیم پس از این نامه در قید حیات بودند، آیا خودشان نمیتوانستند از خود در برابر جعل نامه و دستخط و امضایشان دفاع بفرمایند و منتظر نظر ۳۰ سال بعد علی مطهری با دلیل «فکر نمیکنم» نمانند؟! نامه امام به مرحوم منتظری هم به همین روال است. استناد هر دو نامه به حضرت امام هم ثابت شده است و نمیشود اگر نظر امام با سلیقه ما مطابق نبود، به سیاق بیت آیتالله منتظری سندیت نامهها را زیر سؤال ببریم و لابد بیت امام را جعل کننده نامه به نام امام بدانیم! مطهری وقتی میگوید این نامهها از امام نیست، باید اولاً بگوید چه دلیلی بر آن دارد؛ ثانیاً بگوید جعل نامهها کار کیست.
نکته تأسفبار دیگر سکوت مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی است که با وجود افزایش هر ساله بودجه سالانهاش، اما در این موارد که رسماً موضع و حرمت امام خمینی زیر سؤال میرود، سکوت میکند. ما حسب اعتقاد شخصی خود را موظف به تبیین مواضع امام خمینی میدانیم، اما کاش یک بار هم از این مؤسسه و حجتالاسلام حسن خمینی در مورد صرف بودجه تنظیم و نشر آثار امام برای اهداف جناحی توضیحی خواسته میشد. سایت جماران هم به جای آنکه در خدمت اشاعه افکار امام باشد، در خدمت یک جناح خاص و شخص تولیت حرم امام است. اکنون وظیفه قانونی کدام نهاد است تا مقابل رد دستخط و مواضع مهم امام برابر علی مطهری بایستد؟! نه مطهری امام را درست میشناسد، نه متولی اصلی علاقه دارد بودجهاش صرف شناخت درست امام شود.