کد خبر: 944930
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۶
کیفیت حال آدمی در پیوند با خبر‌هایی است که از درون او می‌جوشد
خداوند که کانون همه قدرت‌ها و حفظ و حمایت‌هاست دو خبر بزرگ را به ما می‌دهد که اگر ما به او اعتماد کنیم با همین دو خبر کوتاه، اما مهم و مؤثر راحت، رها و راضی می‌شویم. خبر اول این است که خداوند می‌گوید غصه نخور و خبر دوم نگران نباش، اما گوش هر کسی این خبر را نمی‌شنود. پس گوش چه کسی این خبر رهایی‌بخش و امیدوارکننده را می‌شنود؟
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- محمد مهر: چند وقت پیش به رابطه «حال آدمی» و «خبر» توجه می‌کردم و دیدم چه رابطه دوسویه‌ای میان این دو برقرار است. کافی است کمی در احوالات حال خوب و حال بد یا شاد بودن و در مقابل ملول و مچاله بودنمان دقت کنیم تا متوجه شویم در هر دو رابطه شاهد نوعی ارتباط میان خبر و کیفیت حال هستیم. فرق نمی‌کند این حال خوب یک حال خوب مستقر و پایدار باشد یا یک حال خوب موقتی، در هر حال خبری به فرد رسیده است. یعنی ممکن است فرد چند ساعتی یا روزی حال خوبی را تجربه کند و دوباره به آن حال ایستای خود برگردد، در اینجا هم معلوم است که به فرد خبری رسیده است، خبری که با ارزش‌ها، هنجار‌ها و خواسته‌های او تطبیق دارد. خبری که برای او خوشحال کننده است و همین خبر، حال خوبی را ولو به صورت موقت به او می‌دهد، بنابراین امکان ندارد که حال خوب بدون واسطه خبر اتفاق بیفتد. البته به هر اندازه که کیفیت بودن و حضور فرد بالاتر می‌رود او دیگر دلبسته و وابسته خبر‌های بیرونی نیست و این خبر‌ها او را به وجد نمی‌آورد بلکه او از خبر‌های درونی تغذیه می‌شود، از آن بشارت‌هایی که در درون خود تجربه می‌کند. همان که حافظ می‌گوید: «پیش آی و گوش دل به پیام سروش کن» بنابراین آن سروش درونی و وابسته به غیب است که پیام می‌آورد. همچنان که آیه شریفه می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتی کُنتُم توعَدونَ / در حقیقت کسانى که گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ایستادگى کردند فرشتگان بر آنان فرود مى‌‏آیند - و مى‏‌گویند- هان نترسید و غمگین مباشید و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید.» در این آیه که خود خبر مسرت‌بخشی است، خبری است که می‌تواند احوالات یک انسان را خوب کند، خداوند به همه کسانی که الله گفته‌اند و بر سر این الله ایستاده‌اند و استقامت ورزیده‌اند، یعنی کار‌هایی کرده‌اند که در تناسب با آن الله گفتن بوده بشارت می‌دهد که بر آن‌ها ملائکه نازل خواهد شد، ملائکه‌ای که حامل پیام و خبر رهایی بخشی هستند و به آن‌ها خواهند گفت که نترسند و غمگین نباشند و آیا کسی با همین دو خبر حال خوبی پیدا نخواهد کرد؟
 
فرشته بر کدام انسان نازل می‌شود؟
 
فرض کنید کسی که شما به او اعتماد دارید و او را بزرگ می‌دانید به شما می‌گوید تو نترس من پشت تو هستم و از تو حمایت می‌کنم. به تعبیر یکی از اولیا فرض کن شما بدهی بار آورده‌اید، اما پدرتان یا هر کسی که به او اعتماد دارید و می‌دانید که به اندازه کافی قدرت حمایت از شما را دارد جلو می‌آید و به شما می‌گوید نگران نباش من بدهی تو را می‌دهم یا من عهده‌دار زندگی تو هستم. شنیدن چنین خبری چقدر مسرت‌بخش است. فرد با شنیدن این خبر از آن دالان تاریک غم و غصه بیرون می‌آید و رها می‌شود. حال تصور کنید خداوند که کانون همه قدرت‌ها و حفظ و حمایت‌هاست دو خبر بزرگ را به ما می‌دهد که اگر ما به او اعتماد کنیم با همین دو خبر کوتاه، اما مهم و مؤثر راحت، رها و راضی می‌شویم. خبر اول این است که خداوند می‌گوید غصه نخور و خبر دوم نگران نباش، اما گوش هر کسی این خبر را نمی‌شنود. پس گوش چه کسی این خبر رهایی‌بخش و امیدوارکننده را می‌شنود. اول اینکه گوش ظاهری انسان نیست که مخاطب این پیام است. حافظ به درستی در آن بیت می‌گوید: «در راه عشق وسوسه اهرمن بسی است / پیش آی و گوش دل به پیام سروش کن».

بنا به وعده تخلف ناپذیر الهی، سروش یا فرشته بر انسان نازل می‌شود، اما اینطور نیست که انسان ناگهان ببیند که فرشته‌ای از بیرون می‌آید و می‌خواهد به اندرون او برود یا نه از همان بیرون چند خبر بخواند و برود. این فرشته از درون بر او نازل می‌شود و در حقیقت خود انسان است که به واسطه تسلیم شدن به حق و اعتماد بر الطاف کارساز الهی خلق و خوی فرشته‌وار پیدا می‌کند و مستعد می‌شود که آن بشارت‌ها و خبر‌های خوش را درون خود بشنود. چنین انسانی البته پیشتر دیو و دد‌های بسیاری را از اندرون خود جارو کرده و آینه را از زنگار‌های بسیاری زدوده است. همچنان که باز حافظ به زیبایی می‌گوید: «خلوت دل نیست جای صحبت اضداد/ دیو چو بیرون رود فرشته درآید». این فرشته‌ای که قرار است حامل دو خبر رهایی‌بخش «غصه نخور» و «نترس» برای من باشد - و مگر نه این است که همه مچالگی‌ها، فشردگی‌ها و افسردگی‌های ما به دلیل همین دو کیفیتی است که در ما مستقر شده است، یعنی ترس و غصه- زمانی خبر و پیام او به گوش دل من می‌رسد و مرا از غم و ترس رها می‌کند که من بدانم «خلوت دل نیست جای صحبت اضداد» یعنی از آن دوگانگی‌ها و اضداد رها شده باشم و خلوت دل را در اختیار دیو و دد‌ها قرار ندهم، در این صورت است که فرشته بر من نازل خواهد شد.

انسان باخبر انسانی است که راهبر است

اما پرسش این است که چطور می‌شود به این خبر رسید؟ چطور می‌توانم به این خبری که درون مرا از فشردگی و فسردگی رها می‌کند برسم؟ حافظ می‌گوید: «ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی». وقتی انسان آن خبر بزرگ و بشارت دهنده نترس و غصه نخور به گوشش نخورده معلوم است که همیشه در غم‌ها و غصه‌ها غوطه‌ور خواهد بود و دست و پا خواهد زد و مگر نه این است که بسیاری از بحران‌های روانی و ذهنی ما و طوفان‌هایی که از درون، طومار ما را در هم می‌پیچاند به دلیل بی‌خبری است. ما البته در معنای رایج خبر آدم‌های باخبری هستیم، اما این خبر‌ها نه تنها حال ما را خوب نمی‌کند بلکه حال ما را بدتر هم می‌کند، چون اساساً این چیز‌هایی که به گوش ما می‌رسد خبر نیستند، اما به ما گفته‌اند که این‌ها خبر هستند و ما هم پذیرفته‌ایم و هر روز ده‌ها، صد‌ها و هزاران خبر از این نوع به ما می‌رسد، اما نه تنها حال ما خوب نمی‌شود بلکه با دیدن اوضاع و احوالات بیرون اغلب مأیوس‌تر و شکننده‌تر هم می‌شویم، بنابراین وقتی حافظ می‌گوید «ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی» منظورش این نیست که برو خبر‌های اینستاگرام یا تلگرام و شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های رسمی و غیر رسمی را چک کن و تا می‌توانی خبر جمع کن. او در مصراع دوم همین بیت منظور خود را آشکارتر بیان می‌کند: «تا راهرو نباشی کی راهبر شوی». اینجا معلوم می‌شود منظور حافظ از انسان باخبر انسانی است که راهبر است یا به عبارت دیگر انسانی که راه را پیدا کرده است، یعنی آن صراط مستقیم را در وجود خود یافته است و حال به انسانی که چنین نیست و هنوز در جان خود به آن خبر بزرگ نرسیده است می‌گوید برو و آن خبر را پیدا کن، اما چگونه؟ خود در یک کلمه بیان می‌کند: راهرو. برو و راهرو باش، یعنی راه بیفت.

بی‌خبر به درد خودپرستی گرفتار می‌شود

حافظ چقدر زیبا و عاشقانه سروده است: «با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی/ تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی». می‌بینید؟ اینجا هم باز سخن از خبر و بی‌خبری است. در واقع اگر انسان به اسرار عشق و مستی نرسد عملاً به خبر نرسیده و بی‌خبر خواهد ماند و بی‌خبر به چه دردی گرفتار است؟ بی‌خبر به درد خودپرستی گرفتار است، یعنی اگر انسان نتواند به خالق اعتماد و توکل کند - و این اعتماد و توکل یک اعتماد و توکل زبانی نیست - یعنی در زندگی خود در فراز و نشیب‌ها نتواند عملاً به خالق خود روی بیاورد و اعتماد بر الطاف کارساز او کند راهی نمی‌ماند جز اینکه به خود توکل و اعتماد کند و این آغاز درد خودپرستی و دست و پا زدن در ظلمات و تاریکی‌هاست و راز اینکه انسان این همه در غم‌ها، غصه‌ها، استرس‌ها و نگرانی‌های بی‌شمار دست و پا می‌زند در این است که می‌خواهد به خود توکل و اعتماد کند، آن هم چه خودی؟ خودی که در محاصره دیو و ددهاست. خودی که هنوز آن خبر بزرگ به گوش دلش نرسیده است، خودی که بی‌خبر از عشق مانده است، خودی که مدعی است و توحید و بندگی‌اش طوطی وار و تصنعی است و در حقیقت همچنان خودپرستی می‌کند و از دام خود نرهیده است. پس اینجا معلوم می‌شود بی‌خبر کسی است که خودپرستی می‌کند و باخبر کسی است که دست از خودپرستی شسته است. باخبر کسی است که اول گفته است: «پرودگار ما الله است» - توحید زبانی - و سپس زیر و بم و درشت و کوچک زندگی خود را بر این بندگی چیده است، یعنی بر این توحید مانده است: «ثم استقاموا» همچنان که در آیه شریفه دیگری می‌خوانیم: «و العصر ان الانسان لفى خسر الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر». اینجا هم در حقیقت رمز و رموز باخبر شدن و رهیدن از نگرانی‌ها و اندوه‌ها به انسان عرضه شده است. آیه به ما می‌گوید انسان زیانکار است. چرا زیانکار است؟ چون خود را در محاصره دیو و دد نگرانی و اندوه درآورده است، چون می‌خواهد به خودش توکل کند. حالا راه چیست؟ دو گام باید برداشته شود: «آمنوا و عملوا الصالحات - یا حق و صبر». یعنی اول حق را انتخاب می‌کنی و دوم در راه حق صبوری به خرج می‌دهی و اعمال و رفتار تو در مسیر حق قرار می‌گیرد. چنین انسانی شایستگی این را پیدا می‌کند که فرشتگان بر او نازل شوند و این بشارت را بر او بیاورند که نترس و اندوه نخور.

ما، زندگی و یک هرگزِ هشداردهنده

پس اینکه حافظ می‌گوید «ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی» در حقیقت به واسطه قرائنی که در بیت «با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی / تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی» پیداست، یعنی‌ای خودپرست بکوش که عاشق شوی، اگر می‌خواهی راه را پیدا کنی و شایسته شنیدن آن خبر بزرگ شوی برو عاشقی کن. عاشقی کن یعنی چه؟ یعنی به دیگری بپرداز. چطور به دیگری بپرداز؟ یعنی از آنچه دوست داری دست بشوی. مثلاً چه؟ مثلاً می‌بینی که تو عجیب دلبسته غیبت هستی و غیبت چنان لذتی به تو می‌دهد که بهترین غذا‌ها و نوشیدنی‌ها آن لذت را به تو نمی‌دهند. عاشقی کن و به خاطر خدا دیگر غیبت نکن. آیه شریفه قرآن می‌گوید «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون/ هرگز به نیکی نمی‌رسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید بگذرید.» می‌بینید که «هرگز» هم آورده که جای هر گونه، اما و اگر و تبصره و بندی را سد کند و راه فرار و استثنا را ببندد. آیه با قید هرگز می‌گوید، هرگز به آن مقام عشق و به آن مقام باخبری، به آنجا که فرشته‌ها بر شما نازل می‌شوند نخواهید رسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید بگذرید و هر کس در زندگی خود می‌داند که چه چیزی را بیشتر دوست دارد. یکی چنان دلبسته مال دنیاست که با وجود اینکه می‌بیند فقر در جامعه‌اش بیداد می‌کند، اما مالیات درآمد خود را نمی‌دهد و توجیهات خودش را هم دارد که مثلاً از کجا معلوم که مالیات من دست همین اختلاس‌گر‌ها نیفتد. یکی چندین و چند شغل دارد و توجیه خودش را هم دارد که من عاشق خدمت هستم و از عشق به خدمت است که چندشغله‌ام. یکی دیگر مدام خیالبافی می‌کند و در درون خود گفت‌وگو‌های درونی دارد و متوجه نیست که در همین گفت‌وگو‌های درونی و در همین خیالبافی‌هاست که خود را می‌ترساند و خود را گرفتار غم‌ها می‌کند و از توکل دور می‌شود، اما او با اینکه متوجه این امر شده است، اما دست از خیالبافی‌ها و گفت‌وگو‌های درونی- یعنی فرد خودش با خودش مرتب و مداوم حرف می‌زند و متوجه نیست که این کار در حقیقت نوعی جنون و دیوانگی است – برنمی‌دارد. هر کدام از ما می‌دانیم کجا بیشتر درگیر و گرفتار دوگانگی‌ها شده‌ایم، بنابراین می‌توانیم به بشارت زیبای آیه شریفه «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» عمل کنیم. این حب و دوست داشتن که در این آیه آمده همان خودپرستی است و ما می‌توانیم تأمل کنیم که کجا دست به خودپرستی می‌زنیم. اگر دست از خودپرستی برداریم در آن صورت آرام آرام به آن خبر بزرگ و رهایی بخش خواهیم رسید و با گوش دلمان این آیه از درون بر ما تلاوت خواهد شد «لا تخافوا و لا تحزنوا».
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار