سرویس ورزش جوان آنلاین:
حقیقت تلخ
بهداد سلیمی از کلمات مناسبی برای بیان ناراحتی خود استفاده نکرده، اما نمیتوان حق را به او نداد. میتوان خود را به این راه و آن راه زد و گفت که بهداد سنگ خود را به سینه زده و دلش به حال بیتالمال و مردم نسوخته که زبان به اعتراض گشوده، اما حتی اگر این تنها دلیل بیان آن واکنش شدیداللحن هم باشد، باز نمیتوان او را زیر سؤال برد. او که بارها و بارها مدالها و عنوانهای درخور توجهی کسب کرده و پرچم ایران را بر فراز دنیا به رقص درآورده، دستآخر بابت روی سکو رفتنش بوده که قول پاداش گرفته، آن هم قول پاداش، نه خود آن را که گاه باید ماهها برای دریافتش چشم انتظار میمانده، داستانی که همه قهرمانان و مدالآوران غیرفوتبالی تجربهاش کردهاند و علیرضا رضایی، نایبرئیس فدراسیون کشتی از آن به عنوان حرفی تکراری یاد میکند: «این حرفها تکراری است. راجع به بحث فوتبال همیشه صحبت میشود و حرف امروز و دیروز نیست. به هر صورت تمام ورزشکاران زحمت میکشند و تبعیض خوب نیست، همه باید دیده شوند، هم فوتبال و هم ورزشکاران سایر رشتهها. از نظر من تمام قهرمانان و همه رشتهها باید مورد احترام و توجه باشند.»
واکنشهای بیاثر.
اما نه واکنش شدیدالحن بهداد تغییری در اصل ماجرا ایجاد میکند، نه برخورد متواضعانه رضایی که اگر اینها تأثیر داشت، کاراتهکاران و خیلی از ورزشکاران مجبور نبودند برای عقب نماندن از کورس رقابت و کسب سهمیه المپیک شخصاً از جیب خود هزینه کنند، آن هم در حالی که تاج تأیید میکند که معاون وزیر با چمدانی پرپول راهی امارات شده تا بازی به بازی پاداش فوتبالیستها را بپردازد: «کمک یک میلیون و ۵۰ هزار دلاری وزارت ورزش در پرداخت پاداش تیم ملی را تأیید میکنم. داورزنی را برای سفر به امارات، حدود هشت ساعت نگه داشتند تا پاداشها را به صورت نقدی پرداخت کنیم.» مهر تأییدی که داغ دل سایر ورزشکاران را تازه میکند، نه فقط، چون ماههای زیادی است که چشم انتظار دریافت پاداشهای اندک خود هستند، بلکه از آن جهت که طی ماههای اخیر بسیاری از آنها برای حضور در مسابقات بینالمللی از جیب هزینه کردند، چراکه گفته میشود بودجه لازم را برای اعزامها ندارند. حال آنکه درست در چنین شرایطی خبر پرداخت مبلغی در حدود ۱۲ میلیارد به عنوان پاداش بردهای بینتیجه تیم ملی همه را درگیر میکند تا ورزشکارانی، چون پورشیب، کاپیتان تیم ملی با حسرت بگوید که این اسپانسرهایی که در فوتبال هستند، حتی اگر یک درصدشان به رشتههای رزمی بیایند ما دیگر گلایهای نداریم: «فوتبال جایگاه خودش را دارد و ورزشی است که همه آن را دوست دارند و با یک برد باعث شادی ملت میشود. همه ما هم طرفدارش هستیم و کسی منکر آن نیست. وقتی بحث بالا رفتن پرچم ایران وسط باشد، هیچ ورزشکاری هیچ بحثی ندارد. اگر ما روی صفحات شخصی خود در اینستاگرام صحبتی را مطرح کردیم، خطاب به شخص خاصی نبوده و بیشتر حالت درد دل است.»
لجبازی کودکانه
ضربه اساسی را، اما حرفهای کفاشیان میزند، حرفهایی که مثل دهنکجی میماند و یادآور لجاجتهای کودکانه است؛ با این مضمون که هم پاداش میگیریم و هم نتیجه نمیگیریم و زورمان هم میرسد!
در حالی تاج دریافت پاداش میلیاردی را تأیید میکند که رئیس سابق فدراسیون با قیافهای حق به جانب میگوید که فوتبال یک ریال نیاز به بودجه دولتی ندارد: «آقایان و قهرمانان عزیز، فوتبال ورزشی است که خرج خودش را درمیآورد و یک ریال به بودجه دولتی نیاز ندارد. فکر نکنید از جیب مردم برای فوتبال هزینه شده، در زمان مدیریت من و تاج، فوتبال از عملکرد کیروش ۴۰ میلیون دلار درآمد داشته که ما از این درآمد ۱۵ الی ۱۶ میلیاردش را به خود این بازیکنان و بچهها دادهایم و من دلیل این انتقادها را نمیدانم.»
واقعیت پنهان
رقم هنگفتی پرداخت شده، رقمی که هیچ توجیهی برای پرداخت آن نیست، وقتی تیم ملی با دست خالی و بدون جام بازگشته، اما واقعیت همه آن چیزی نیست که دیده میشود. اول اینکه این رقم بالا بین بیشتر از ۲۴ بازیکن تقسیم شده و نفراتی در دریافت آن سهیم بودند که شاید مردم حتی تصورش را هم نکنند، اما مهمتر از آن، زمان پرداخت این مبلغ نجومی است. مبلغی که میتوانست به جای پرداخت در قالب پاداش، صرف برگزاری اردوهای تیم ملی و بازیهای دوستانه شود تا تیم ملی قبل از جام ملتها، فیفادی را از دست ندهد!
چرا آن زمان همه ناله بیپولی سر داده بودند، اما در امارات میلیاردها تومان پاداش داده شد؟ آیا این پول هنگفت برای رد گمکنی و منحرف کردن اذهان عمومی از واقعیت دیگری است؟ واقعیتی نظیر نامهای بزرگی که وزارت برای نشستن به جای کیروش ردیف کرد یا داستانی مشابه آن؟!