کد خبر: 944618
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۳
عادت کرده‌ایم چند کار را با هم انجام دهیم و چوبش را هم می‌خوریم
متأسفانه در زندگی امروز ما دید مسابقه‌ای و کمیتی در همه عرصه‌های زندگی حتی در حوزه علم و دانش هم راه پیدا کرده است، به دلیل همین اصرار زیادی که وجود دارد ما در یک زمان محدود چند کار را همزمان انجام می‌دهیم.

سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: به یاد می‌آورم زمانی را که روانشناسان و کارشناسانی در رسانه‌ها ظاهر می‌شدند و از اینکه مثلاً زنان می‌توانند همزمان چند کار را با هم انجام دهند به عنوان یک قابلیت و توانمندی نام می‌بردند و تبلیغ می‌کردند که یک زن می‌تواند همزمان با گوشی تلفن حرف بزند و از آن سو آشپزی کند و حواسش به گفت‌وگوی دو همسایه طبقه بالایی هم باشد و چه و چه، از آن سو هم عنوان می‌شد که ولی مرد اینگونه نیست و اگر یک مرد در یک زمان میخی را به دیوار می‌کوبد آن لحظه دنیا برای او یعنی همان میخ و همان چکش و دیوار و به بیشتر از آن نمی‌اندیشد. اما حتی اگر بپذیریم زنان چنین قابلیتی دارند آیا می‌توان چنین روشی را ستود؟! شما نگاه کنید به اینکه وقتی کسی همزمان بخواهد چهار، پنج کار را با هم انجام دهد آیا آن آشپزی و آن گوش دادن به صدای دو همسایه و آن حرف زدن با گوشی تلفن همراه از کیفیت لازم برخوردار خواهد بود؟

اصرار داریم حواسمان روی یک کار نباشد

گاهی حتی متخصصان نیز نسبت به عواقب سخن خود چندان آگاه نیستند و ناخواسته چیزی را می‌ستایند که در واقع باید از آن انتقاد کنند. یکی از گرفتاری‌های دنیای امروز ما این است که ما ناخواسته عادت کرده‌ایم چند کار را با هم انجام دهیم، بنابراین در کاری که انجام می‌دهیم حضور نداریم. می‌بینید که تلویزیون روشن است. این تلویزیون برای که روشن است؟ تلویزیون روشن است برای اینکه ما عادت کرده‌ایم مثلاً سر سفره شام تلویزیون هم روشن باشد. فرق نمی‌کند برای چه و که؟ همین که سر و صدا ایجاد کند کافی است، چون ما عادت نداریم یک کار را انجام دهیم. پس باید چیزی یا کسی باشد که حواس ما را از بشقاب به جا‌های دیگر پرت کند. گوشی‌های تلفن هم همین کار را امروز انجام می‌دهند و می‌بینید که در یک غذا خوردن ساده بار‌ها و بار‌ها گوشی تلفن همراه چک می‌شود. فرد می‌خواهد چند صفحه کتاب بخواند، اما این کتاب نگون‌بخت چندین رقیب جدی دارد. ذهن فرد نمی‌تواند یک ساعت روی کتاب متمرکز بماند. گوشی تلفن یک رقیب است و هر پاراگراف از کتاب را نخوانده گوشی تلفن همراه چک می‌شود. اما آیا این ابزار‌ها و وسایل متهم هستند یا ما؟ گاهی ما به گونه‌ای سخن می‌گوییم که انگار این ابزار‌ها موجوداتی ذی‌شعور و صاحب جان هستند و ما هم اشیایی بی‌جان، بنابراین همه کوتاهی‌ها را متوجه آنان می‌کنیم، غافل از اینکه آن‌ها ابزار‌هایی بیش نیستند و ما در مسیری قرار گرفته‌ایم که در نهایت اصرار داریم همزمان حواسمان به چند نقطه باشد، اصراری که کیفیت بودن و زندگی ما را کاهش می‌دهد.

وقتی به زندگی از دریچه کمیت صرف نگاه شود

متأسفانه در زندگی امروز ما دید مسابقه‌ای و کمیتی در همه عرصه‌های زندگی حتی در حوزه علم و دانش هم راه پیدا کرده است، به دلیل همین اصرار زیادی که وجود دارد ما در یک زمان محدود چند کار را همزمان انجام می‌دهیم، بنابراین هیچ کدام از آن کار‌ها از کیفیت لازم برخوردار نیست یا می‌بینید که فرد می‌خواهد صرفاً تعداد تألیف‌ها یا مقاله‌هایش را بالا ببرد، چون فی‌المثل در فلان دستورالعمل آمده است که اگر تعداد مقالات زیاد باشد درجه و دستمزد فرد بالاتر خواهد رفت، به همین دلیل همزمان روی چند کار متمرکز می‌شود و طبیعی است که ارزش و کیفیت کار افت می‌کند.

تعقیب دو روباه یعنی از دست دادن هر دو

اساساً برخی از ما به خودمان احترام نمی‌گذاریم. هدف از کار کردن چیست؟ آیا کار به نوبه خود واجد اصالت است یا نه کار در کنار انسان است که معنا و هویتی برای خود پیدا می‌کند؟ همچنان که بی‌هدف و بیکار بودن مذموم است، اما اینکه انسان زیر انبوهی از کار‌ها خود را دفن کند و تکلیف مالایطاق برای خود بتراشد نیز شایسته نیست.

اینکه کسی هویت خود را مصادف و برابر با کار ببیند چندان قابل دفاع نیست. کار یکی از شقوق هویت انسان است، اما همه داستان نیست. اینکه ما از پرکاری به هر قیمت دفاع کنیم وجهی نخواهد داشت و بی‌معنا خواهد بود. آنچه قابل دفاع است کار مؤثر و مفید است و کار مؤثر و مفید زمانی انجام می‌شود که انسان بتواند روی یک کار متمرکز شود نه اینکه همزمان به چندین کار بیندیشد. بسیاری از ما به تجربه دیده‌ایم که اصرار به اینکه همزمان دو نقطه و هدف را دنبال کنیم احتمالاً به هیچ کدام نخواهیم رسید. ضرب‌المثلی است که می‌گوید اگر شکارچی همزمان بخواهد دو روباه را دنبال کند، به هیچ کدام از آن‌ها نمی‌رسد، البته تعقیب دو روباه به صورت همزمان می‌تواند به اندازه کافی جذاب باشد، اما در نهایت فرد را در دستیابی به هدف خود پراکنده می‌کند. مثلاً انسان باید میان یک زندگی ساده و علم محورانه و یک زندگی مجلل و کاسب محورانه یکی را انتخاب کند و نمی‌شود هر دو را با هم داشت.

تاوان سنگینی که برای همزمان انجام دادن چند کار می‌دهیم

وقتی کار می‌کنید برنامه‌ریزی کنید که یک کار را انجام دهید و بلند شوید. در واقع اگر من کاری را انجام می‌دهم باید به خود و ارزش آن کار احترام بگذارم، حتی اگر آن کار بسیار ساده باشد، در حدی که ممکن است کسی آن را یک کار فرض نکند، اما نباید اختلالی در انجام آن کار به وجود آید. فرض کنید شما برای خودتان چای ریخته‌اید. همزمان که می‌خواهید چای را بخورید گوشی‌تان را هم چک می‌کنید، ممکن است این کار در آغاز بی‌خطر به نظر برسد، اما به واقع اینگونه نیست. امروز بسیاری از ما عادت کرده‌ایم که حتی هنگام غذا خوردن هم گوشی‌مان را چک کنیم یا درباره انواع مسائل سخن بگوییم، چون غذا خوردن را اساساً یک کار مهم به حساب نمی‌آوریم، در حالی که غذا خوردن یکی از مهم‌ترین کار‌هایی است که می‌توان انجام داد، چون قرار است روند انرژی‌گیری به واسطه غذا خوردن صورت گیرد و اگر این روند درست صورت نگیرد مشکلات متعددی را به وجود می‌آورد. از طرف دیگر وقتی ما عادت می‌کنیم همزمان چند کار را انجام دهیم نمی‌توانیم در موقعیت‌های بسیار حیاتی هم این عادت را کنار بگذاریم، انگار که ذائقه ما نپذیرفته که می‌شود در آن واحد فقط یک کار را انجام داد، بنابراین ولعی وجود دارد که ما همزمان دو یا چند کار را به صورت همزمان با هم انجام دهیم، از همین روست که به عنوان مثال بسیاری از رانندگان با وجود اینکه به عواقب صحبت با تلفن همراه با فرستادن پیامک پشت فرمان آگاه هستند، اما نمی‌توانند این عادت خود را کنار بگذارند و متأسفانه گاه مجبورند برای این عادت تاوان سنگینی که گاه زندگی‌شان است بپردازند. چرا؟ به دلیل اینکه ما ذهنمان را عادت داده‌ایم که همزمان چند کار را با هم انجام دهیم وگرنه حس می‌کنیم به اندازه کافی خوب نیستیم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار