سرویس بین الملل جوان آنلاین: دنیای اندیشههای بینالمللی مسیر پر پیچ و خمی را طی کردهاند و در ادوار مختلف، تاریخ شاهد نظریههای گوناگونی بوده که به تعبیری میتوان گفت: تاریخ به گورستان نظریات تبدیل شده است. زمانی اندیشه غالب، امپراتوری و غارتگری بود و فضای جنگ و خونریزی ادبیات غالب جهان شده بود که حاصل و خروجی آن دو جنگ هولناک و خانمانسوز جهانی اول و دوم بود که نسلی از میلیونها انسان بیگناه را صرفاً برای اهداف مادی و غارتگری سرزمینی به کام مرگ برد. باید اذعان داشت که حتی تئوریهای مطرح نظام بینالملل هم از شرایط جنگی سر برآورد. نمونه آن ایدهآلیسم یا آرمانگرایی بود؛ اندیشهای که به طور خوشبینانه ایجاد نهادها و سازمانها را برای همکاری و صلح بینالمللی اساسی میپنداشت بدین خاطر بعد از جنگ جهانی اول قدرتهای بزرگ و برنده جنگ متعاقب اعلامیه ویلسون رئیسجمهور امریکا برای جلوگیری از جنگ دوباره جامعه ملل را ایجاد کردند به خیال اینکه بتوانند از شکلگیری جنگ ممانعت به عمل بیاورند، اما دیری نگذشت که غارتگران و استعمارگران دوباره جنگ دیگری را به مقیاس گستردهتر به وجود آوردند و تفکر همکاری آرمانگرایی را به شکست منتهی و تئوری واقعگرایی یا رئالیسم که هدف اصلی خود را کسب زور و قدرت از هر طریقی میدانست را بر نظام بینالملل غالب کردند. نظریهای که به اعتقاد ماکیاول هدفش هر وسیلهای را توجیه میکرد. این دیدگاه بعد از جنگ جهانی دوم و در دوران جنگ سرد بین بلوک کمونیست شوروی و کاپیتالیست امریکایی نظریه مطرح بود. دوران جنگ سرد و قطببندی جهانی برخی از اندیشمندان سیاسی را به این فکر واداشت که تغییرات درون ملتها و دولتها ناشی از شرایط نظام بینالملل هستند و کشورها را نمیتوان مستقل بررسی کرد. از جمله کنث والتز که نظریه نو واقعگرایی ساختاری را مطرح ساخت و الزامات نظام بینالملل را قوه محرکه میدانست. در چنین فضایی، در دهه ۷۰ میلادی بروز انقلاب اسلامی ایران در نظریات بینالمللی انشقاق بزرگی ایجاد کرد.
انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی ایران و نظریهپردازان بینالمللی در شرایط جنگ سرد برخی از متفکرین، انقلابها را بدون توجه به شرایط داخلی و با توجه به التزام سیستم جهانی مورد بررسی قرار میدادند از جمله خانم تدا اسکاچپل که در کتاب دولتها و انقلابهای اجتماعی معتقد بود که انقلابها به وجود میآیند ولی ساخته نمیشوند. او در این کتاب جنبشهای اجتماعی را برای شکلگیری انقلاب مورد نقد قرار میداد. وقوع انقلاب اسلامی در ایران این گونه نظریات را به طور کامل به چالش کشید و مفاهیمی فراتر از مفاهیم ماتریالیستی را وارد ادبیات انقلابها کرد. اسکاچپل بعد از انقلاب ایران به نقد و اصلاح نظریه خود پرداخت و سرنگونی رژیم شاهنشاهی را فرآیند آگاهانه و بهدست جنبشهای اجتماعی میدانست نه فرآیند نوسازی و جبر ساختاری نظام بینالملل. میشل فوکو فیلسوف مشهور فرانسوی و نظریهپرداز پسامدرنیسم یکی از متفکرانی بود که برای تحلیل انقلاب به ایران سفر کرد و برای درک انقلاب مستقیم به سراغ مردم انقلابی در خیابانها رفت. به نظر او از نگاه مردم حکومت اسلامی راهی برای ورود به ابعاد معنوی به زندگی سیاسی بود.
ماهیت انقلاب اسلامی به عنوان گفتمان مطرح جهان اسلام
فرقی که بین نظریه انقلاب اسلامی ایران و نظریههای انقلاب در روابط بین الملل وجود دارد این است که غایت مادی هدف انقلاب ایران نیست و نخواهد بود و رسیدن به کمال معنوی و در نهایت ایجاد حکومت اسلامی جهانی آرمان اساسی است ولی انقلابهای مطرح دنیا آرمان ماتریالیستی دارند بدین خاطر است که در عالم تحلیل نباید هدف انقلاب ایران را اقتصادی دانست زیرا دهه ۵۰ رژیم شاهنشاهی پهلوی دوران اوج قیمتهای نفتی را پشت سر میگذراند. مردم انقلابی شعارهایی را مطرح میکردند که ماهیت مادی نداشت و هدفش برچیده شدن نظام طاغوت و برگشت روح معنوی به حاکمیت ایران بود زیرا در دوران پهلوی آزادی مذهبی به معنی واقعی وجود نداشت و فرهنگ غالب، تفکر و اندیشه غربی بود که اسلام را در حاشیه قرار داده بود و از آنجایی که مردم ایران فریضه دین را جزء لاینفک زندگی خود میدانستند در جستوجوی احیای آن بودند. سرکوب این آزادی در نهایت با رهبری دینی و کاریزماتیک حضرت امام (ره) خاتمه یافت و انقلابی با محوریت اسلام به پیروزی رسید که بدون شک میتوان گفت: در دنیا به عنوان ابرگفتمان جهان اسلام مطرح است زیرا سرزمینهای اسلامی اندیشهای انقلابی مثل آن ایجاد نکردند که برای نظام جهانی و قدرتهای استعمارگر قابل توجه باشد. نظام سلطه بعد از پیروزی انقلاب به خاطر چنین ماهیتی تمام تلاش خود را برای از بین بردن آن متمرکز کرده است و از همهگیر شدن تفکر انقلابی اسلامی در دنیا بهشدت نگران است. دعوای اصلی بر سر ماهیت انقلاب ایران است که هیچ وقت با تفکر ماتریالیستی غرب نمیتواند سازش کند و به تعبیری کاپیتالسیم و انقلاب ایران جمع اضدادند و ماهیت و هدفی در مقابل همدیگر دارند که در قاموس علوم سیاسی به حاصل جمع صفر تعبیر میشود یعنی برد یکی به معنی شکست دیگری است. امریکا و رژیم صهیونیستی و تمام همپیمانان منطقهای و فرامنطقهای هیچ وقت از دشمنی با گفتمان انقلاب اسلامی ایران دست بر نخواهند داشت.