سرويس ورزش جوان آنلاين: سال جدید همین پشت در است. سال ۹۸ به چشم برهمزدنی میرسد؛ سالی سخت و پررقابت برای ورزش ایران، رقابتهایی برای راه یافتن به بزرگترین آوردگاه ورزش جهان یعنی المپیک.
اگر قبول داریم که المپیک شناسنامه ورزش جهان و میدانی برای عرض اندام مقابل بزرگان و اثبات شایستگیهای ورزشیمان محسوب میشود که در ظاهر و مقام حرف و نه عمل (!) پس همین حالا هم برای آماده شدن دیر است.
سالهاست که بعد از حضور در المپیکها و رقابتهای اینچنینی نظیر بازیهای آسیایی از توجه به رشتههای پایه و مدالآور حرف میزنیم، اما همه چیز فقط و فقط در حد حرف میماند و این دور باطل هنوز ادامه دارد. حالا، اما در آستانه سال جدید، سال کسب سهمیه المپیک اوضاع پیچیدهتر از قبل هم شده است. اگر در دورههای گذشته فقط به رشتههای المپیکی و امید کسب مدال بیتوجه بودیم امروز باید برای برخی از آنها دنبال رئیس هم باشیم تا به اوضاع سر و سامان بدهد.
سال پیش رو سال کسب سهمیه المپیک ۲۰۲۰ توکیوست؛ این جمله تکراری را باید بارها و بارها هم تکرار کرد، چون ظاهراً برای آقایانی که در وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک نشستهاند و برنامه ریختهاند که انتخابات برخی فدراسیونهای مدالآور برای مشخص شدن رئیس را سال آینده برگزار کنند نمیدانند یا خود را به ندانستن زدهاند که کسب سهمیه المپیک یعنی چه؟ امروز مسئولان ورزش کشور با بهانههای مختلف این دست و آن دست میکنند و دقیقاً کاری را که باید در اسرع وقت انجامش دهند، به فرداهای دیگر میاندازند و این یعنی اهمیت ندادن به موضوع مهمی، چون المپیک.
برای کسب پیروزی و موفقیت باید برنامه داشت. این را ریز و درشت، پیر و جوان و خرد و کلان همه میدانند. همه میدانند که به واسطه افتخارات قبلی و داشتن کارنامه در یک یا چند رشته در المپیک به کسی مدال نمیدهند. باید برنامه داشت و این برنامهریزی باید به دست کسی صورت گیرد که جایگاهی ثابت داشته و از پشتیبانی مجمع عمومی فدراسیون برخوردار باشد؛ یعنی یک رئیس منتخب.
امروز شاهد این هستیم که چند فدراسیون تأثیرگذار ورزشی کشور با سرپرست اداره میشوند؛ سرپرستانی که انصافاً تلاش هم میکنند تا کاری روی زمین باقی نماند، اما نکته اینجاست که سرپرست نمیتواند برای آینده یک فدراسیون تصمیمگیریهای مهم انجام دهد، چون جایگاه ثابتی ندارد. اینکه وزارت ورزش به هر دلیلی برگزاری انتخابات ریاست چند رشته را به سال آینده موکول کرده اصلاً قابل پذیرش نیست. همه بهخوبی میدانیم که از اواسط اسفندماه تا اواخر فروردین به سبب درگیریها و مشغلههای پرحجم مربوط به سال جدید عملاً فعالیت خاصی در کشور صورت نمیگیرد و این یعنی به هدر رفتن فرصتی حدوداً دو ماهه برای ورزشی که میخواهد در المپیک به مصاف غولهای ورزش جهان برود؛ همانها که تا دندان مسلح هستند و از خاموش شدن مشعل المپیک ۲۰۱۶ ریو کارشان را برای ۲۰۲۰ توکیو آغاز کردهاند. آنها که همیشه از خودمان میپرسیم چگونه اینقدر موفقیتهایشان تداوم دارد و همیشه پیروز هستند.
برنامهریزی درست برای المپیکیها از دغدغههای همیشگی ورزش کشور بوده که ظاهراً آرزویی دستنیافتنی است با این حال میتوان برای عقب نماندن بیشتر از قطار سریعالسیر ورزش جهان حداقل کاری را که باید امروز انجام داد به فردا موکول نکرد. میتوان همین حالا که تأخیر در انتخابات برخی رشتهها صدای اهالی و پیشکسوتان و استخوانخردکردههای آنها را درآورده با برگزاری مجمع و مشخص کردن رؤسای فدراسیونها عملاً شرایط را برای برنامهریزی درست مهیا کرد. نکته اینجاست که ورزش کشور و مسئولان آن به برنامهریزی اهمیت نمیدهند. مسئله این است که همیشه در باد موفقیتهای گذشته خوابیدهایم و دل خوش به غیرت و حمیت ورزشکارانی هستیم که همواره با دست خالی به مصاف رقیبان آماده خود رفتهاند و با افتخارآفرینی و دست پر به کشور بازگشتهاند؛ و همین شده که درست در آستانه رقابتهای مهمی، چون المپیک به یادشان میافتیم بعد از آن هم بهراحتی همه چیز را فراموش میکنیم، کارها زمین میماند و همه چیز به امان خدا رها میشود، اما هنوز دیر نیست. بیایید برای یک بار هم که شده کار امروز را به فردا نیندازیم.