کد خبر: 944144
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۴:۰۹
گفتاری از حجت‌الاسلام مهدوی‌زادگان
حجت‌الاسلام داوود مهدوی‌زادگان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی هفته گذشته در نشست «ناسیونالیسم ایرانی: نگاهی به روایت‌های کلاسیک متقدم و متأخر در دسته‌بندی معرفتی ناسیونالیسم معاصر ایرانی» کاوشی از این مکتب در فضای کشور ارائه نموده است که قابل تأمل است.
سرويس انديشه جوان آنلاين: حجت‌الاسلام داوود مهدوی‌زادگان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی هفته گذشته در نشست «ناسیونالیسم ایرانی: نگاهی به روایت‌های کلاسیک متقدم و متأخر در دسته‌بندی معرفتی ناسیونالیسم معاصر ایرانی» کاوشی از این مکتب در فضای کشور ارائه نموده است که قابل تأمل است. در این گفتار که وی آن را به صورت پیراسته در اختیار رسانه‌ها قرار داده است، از سه گفتمان «ملت‌خواهی اسلامی»، «ناسیونالیسم باستان‌گرا» و «ناسیونالیسم غرب‌گرا» به عنوان شاخه‌های این روایت فکری در ایران نام برده است:

هویت‌طلبی، ریشه ناسیونالیسم

انسان، آنگاه که خود را جدی می‌گیرد، به پرسش از چیستی و کیستی خود می‌اندیشد و پاسخی که به این پرسش می‌دهد، همان تعریف و هویت شخصی است و همچنین، آنگاه که خود را درون اجتماعی از انسان‌ها می‌بیند، به تعریف جدیدتری دست می‌یابد که فقط خود را شامل نمی‌شود بلکه تعریف جدید به اعتبار همان مجموعه‌ای است که او در آن جای دارد. آن تعریف، هویت جمعی است. اگر هویت جمعی را در مقیاسی وسیع و عام، ولی قابل تمییز از غیر، لحاظ کنیم مفهوم «ملت» شکل می‌گیرد. ملت، مجموعه به هم پیوسته‌ای از انسان‌ها است که بر پایه سلسله‌ای از امور مشترک پدید می‌آید. این امور مشترک، سیال است و در هر دوره و مکانی پدید می‌آید و اختصاص به زمان یا مکان خاصی ندارد. امر مشترک هم هر چیزی می‌تواند باشد. مفهوم ملت با تبدل امور مشترک، بازتولید می‌شود و معنای جدیدی پیدا می‌کند. تعصبی که افراد این مجموعه به هویت جمعی یا ملت خویش دارند، مفهوم «ملیت» را می‌سازد. ملی‌گرایی، تعلق خاطری است که افراد جامعه به هویت ملی خود پیدا می‌کنند. اروپاییان از این نوع جمع‌گرایی ملی یا ملی‌گرایی با عنوان «ناسیونالیسم» یاد کرده‌اند و پیرامون آن، مجموعه گسترده‌ای از مباحث نظری در موافقت یا مخالفت با آن به راه انداخته‌اند. ازجمله اینکه ملت بر پایه کدام دسته از امور مشترک تعریف می‌شود. به عبارت دیگر، ملیت هر فرد به چیست و باید این تعلق خاطر و عصبیت را معطوف به چه امر مشترکی کنیم. آنان این مسئله را نیز طرح کرده‌اند که اساساً ملیت و هویت ملی، مفهوم جدیدی است که از خردورزی خودبنیادانه پدید آمده است. با وصف این، ابن خلدون در مقدمه تاریخ خود، العبر، بحث عصبیت جمعی را پیش کشیده است. دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه درباره مرزداران است. امام سجاد (ع) از خداوند می‌خواهد که به عزّت خود مرز‌های مسلمانان را استوار دارد و پاسداران مرز‌ها را به قوّت خود تقویت کند؛ «اللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَصّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِینَ بِعِزّتِک، وَ أَیدْ حُمَاتَهَا بِقُوّتِک.»

ناسیونالیسم ایرانی

به هر روی، در ایران معاصر (از مشروطیت به این سو) موج جدیدی از ملت‌خواهی، ملی‌گرایی و گرایشات ناسیونالیستی، همچون دیگر نقاط جهان، به راه افتاده است. افراد و گروه‌های زیادی دعوی ملیت ایرانی و ملی‌گرایی دارند. اما آیا چنین دعوی‌ای تا چه اندازه می‌تواند با واقعیت مطابقت داشته باشد؟ این پرسش، وقتی جدی‌تر می‌شود که برخی از دعاوی ملی‌گرایی، جریانات و گروه‌های رقیب را به ضدیت با ملیت ایرانی متهم می‌کنند و خود را پیشتاز هواخواهی ملت ایران می‌دانند؟ پس، پرسش اساسی در محک ناسیونالیسم و ملی‌گرایی است. مسلماً مقصود از این سنجش، محک فلسفی نیست. زیرا سنجش فلسفی مربوط به ساحت تصور و تصدیق موضوع ملیت است. در چنین ساحتی، اگر تعریف ارائه شده ملیت از تناقضات درونی در امان مانده باشد، مشکل نظری پیش نمی‌آید. پس، مقصود محک عملی دعاوی ملی‌گرایی است. پرسش این است که با شکل‌گیری تجربه‌های ملی‌گرایانه، کدام تجربه موفق بوده است؟ فرض ما بر این اصل استوار است که نه هر کس یا گروهی که در لسان، دعوی ملی‌گرایی را ندارد، لزوماً ضد ملت است و نه هر کس یا گروهی که به زبان دعوی ملی‌گرایی را دارد، لزوماً هواخواه ملت است. به عبارت دیگر، می‌توان گفت که میان ملی‌گرایی یا ناسیونالیسم، از حرف تا عمل فاصله زیادی است. مسلماً آن تعریف و تفسیری از ملیت موفق‌تر است که این فاصله حرف تا عمل را به حداقل بلکه به صفر برساند. درواقع، ضرورت دارد نظریه‌های ناسیونالیستی، علاوه بر سنجش نظری به محک عملی هم درآید. بر این اساس، در یک دسته‌بندی کلی، رویکرد‌های ناسیونالیستی یا هواخواه ملت در سده اخیر ایران را می‌توان در سه گفتمان اصلی زیر جمع‌بندی کرد:
۱- گفتمان ملت‌خواهی اسلامی
۲- گفتمان ناسیونالیسم باستان‌گرا
۳- گفتمان ناسیونالیسم غرب‌گرا

طبیعی است که برای سنجش کارآمدی هر یک از این سه رویکرد، به تعیین ملاکات ارزیابی عملی نیاز است. اجمالاً می‌توان گفت که هرگونه رویکرد ناسیونالیستی که واجد همه یا برخی از ویژگی‌های زیر باشد، از ناکارآمدی عملی و بلکه عدم مشروعیت نظری رنج می‌برد:
۱- واگرایانه؛ ملی‌گرایی که در جهت گسیختگی اجتماعی عمل می‌کند.
۲- عاریتی؛ ناسیونالیسمی که اصالت ندارد و به افتخارات هویت‌های ملی غیرهمسو، مباهات می‌کند.
۳- وابسته و پیرو؛ ملی‌گرایی که خود را ذیل ملی‌گرایی‌های متجاوز تعریف می‌کند.
۴- احساسی محض و غیرعقلانی؛ ملی‌گرایی که کاملاً عاطفی و احساسی عمل می‌کند و از هرگونه عنصر خردورزی بی‌بهره است.
۵- غیرتکثرگرا؛ ملی‌گرایی که از تکثرگرایی حداقلی برخوردار است.
۶- غیرمسئولانه؛ ناسیونالیسمی که با پیامد‌های تصمیمات و توافقات خود، مسئولانه رفتار نمی‌کند.
۷- فاقد غیریت؛ ملی‌گرایی که فاقد عصبیت برابر دشمنان ملت است.
۸- فردگرایانه؛ ناسیونالیسمی که بر منافع فرد در مقابل منافع ملی تأکید می‌ورزد.
۹- غیرحماسی؛ ملی‌گرایی که شجاعت حضور مشفقانه و دلسوزانه به هنگام وقوع سختی‌ها و شداید سیاسی و اجتماعی ملت را ندارد و همواره سیاست سازش و تسلیم را بر سیاست مقاومت مقدم می‌کند.
۱۰- خود شماتت‌گر؛ ناسیونالیستی که همواره ملت را مورد شماتت قرار می‌دهد و نه دیگری.

جمع‌بندی
با توجه به ویژگی‌های ناکارآمدی یاد شده، از بررسی کارنامه عملی سه گفتمان ملیت‌خواهانه اسلامی و ناسیونالیسم باستان‌گرا و ناسیونالیسم غرب‌گرا در سده اخیر ایران، می‌توان چنین نتیجه گرفت که ملت‌خواهی اسلامی در پرهیز از ویژگی‌های بالا موفق‌تر عمل کرده است. در مقابل، همه یا برخی از ویژگی‌های بالا را می‌توان در آن دو گفتمان سراغ گرفت.

منبع: خبرگزاری مهر
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر