سرويس تاريخ جوان آنلاين: برای ترسیم چهره روشنی از تاریخ سیاسی هر دورهای شناخت سیاستمداران و بازیگران عرصه سیاست در آن دوره و تواناییها و ضعفهای آنان همچنین مشی کشورداری و نوع نگاهشان به زندگی، جامعه و مردم ضروری است.
۳۷ سالی هم که محمدرضا پهلوی بر ایران سلطنت راند -به جز مدت کوتاهی در زمان دولت دکتر محمد مصدق- قانون و قانونگرایی محلی از اعراب نداشت. بنابراین سرگذشت تک تک آنهایی که در این استبداد ۳۷ ساله شریک شاه سابق بودند برای تاریخ معاصر ما بایسته است.
حبیب لاجوردی، مورخ و پژوهشگر ایرانی از ابتدای دهه ۶۰ عزم خود را جزم کرد تا خاطرات رجال عصر پهلوی را گرد آورد. او موفق شد با قریب به یکصد و پنجاه نفر گفتوگو کند. در میان این یکصد و پنجاه نفر همه گونه آدمی یافت میشود که در زمان رژیم گذشته به فعالیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... اشتغال داشتند؛ از چریک و مبارزی که میخواست رژیم شاه را ساقط کند تا وفاداران و معتمدین و کارگزاران محمدرضا پهلوی. این تنوع و رنگارنگی بر ماحصل تلاش وی ارزشی افزوده است که قطعاً در تدوین و تألیف تاریخ معاصر ما سهم بسزایی خواهد داشت.
جعفر شریفامامی از زمره گروهی است که او خاطراتشان را جمع آورده است. در این خاطرات شریف امامی سیاستمدار فراماسونر-که شاید هیچ سیاستمداری به اندازه او در ایران به ماسون بودن شهره نباشد- گاه پرده از برخی زوایای تاریک و ناشناخته محمدرضا شاه پهلوی و درحقیقت کل ساختار رژیم گذشته کنار میزند و مطالبی را فاش میکند که با آن که مجمل است، اما حدیث مفصلی را میتوان در لابهلای همین گفتهها یافت.
جعفر شریفامامی حدود ۲۵ سال در سمتهای وزیر، سناتور، نایب تولیه بنیاد پهلوی، رئیس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران، رئیس مجلس سنا و نخستوزیر مسئولیت داشت. همچنین شریفامامی پس از انتخاب به ریاست مجلس سنا به سمت استاد اعظم لژ بزرگ ایران منصوب گردید. شریفامامی به صراحت میگوید:
«.. اخیراً کار به جایی رسیده بود که [شاه]دیگر هیچکس را قبول نداشتند و نظر خودشان را صائبترین نظر میدانستند. بدیهی است که روی تجربه زیادی که داشتند در خیلی از مسائل بهترین نظر را اتخاذ میکردند، اما اینطور نبود که یک نفر به همه مسائل طوری تسلط داشته باشد که همه چیز را بهتر از همه بداند [ایشان]دیگر زیاد معتقد به مشورت نبودند.»
گرچه او هنوز احتیاط میکند و میگوید: «در خیلی از مسائل بهترین نظر را اتخاذ میکردند»، اما در ادامه شاید یکی از مهمترین علل فروپاشی سلطنت او را خودرأیی و عدم مشورت و در حقیقت مشی مستبدانه ذکر میکند.
نکاتی از این دست در خاطرات او فراوان است. اکنون دوره پهلوی به تاریخ پیوسته است و هر گفته و ناگفتهای از آن دوره بر غنای تاریخنویسی معاصر ما خواهد افزود. ضمن اینکه نباید به این خاطرات تنها به عنوان ماده خام تاریخ معاصر نگریست، بلکه شرح حال و قصه زندگی سیاستمداری است که اوج و فرود فراوانی را در زندگی تجربه کرده است و گاه لحن و ادبیات و طرز کلام او هم جذاب بلکه قابل تأمل است.
شریفامامی در اواسط بهمن ماه ۱۳۵۷ از ایران خارج شد و در شهر نیویورک اقامت کرد. او پس از حدود ۲۰ سال زندگی در مهاجرت در ۲۶ خرداد ۱۳۷۷ در همان شهر درگذشت و در گورستان کنسیکو در حومه شهر نیویورک به خاک سپرده شد.