به گزارش خبرنگار ما، دوم اردیبهشت سال۹۰، مأموران پلیس تهران از خودکشی زن ۳۰ساله به نام نازنین و انتقال وی به یکی از بیمارستانهای شهر باخبر و راهی محل شدند. شوهر آن زن که در محل حاضر بود، گفت: «صبح از خانه بیرون رفتم و نزدیک ظهر وقتی به خانه برگشتم، دیدم بچهام کبود شده و روی زمین افتاده است. سراغ همسرم رفتم، دیدم او هم بیهوش است. بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم که بعد از معاینه فهمیدم دختر ۱۸ماههام خفه شده است و همسرم نیز خودکشی کرده است.» با این توضیحات زن جوان بعد از بهبودی مورد تحقیق قرار گرفت و مدعی شد به خاطر اذیتهای شوهرش فرزندش را خفه کرده و با خوردن قرص قصد خودکشی داشته است.
با اقرارهای زن جوان، مأموران بعد از ترخیص از بیمارستان وی را بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل کردند. آن زن در مراحل بازجویی ماجرا را شرح داد و گفت: «شوهرم به کراک اعتیاد داشت و مرد بداخلاقی بود. چند سالی گذشت تا اینکه متوجه شدم باردار هستم. با خودم گفتم شاید پاقدم بچه خوب باشد و کنار هم زندگی خوبی داشتهباشیم. بعد از به دنیا آمدن فرزندم نه تنها اوضاع فرقی نکرد بلکه اذیت و آزارهای شوهرم شدیدتر هم شد. او مرا کتک میزد و حتی چندین بار مرا با چاقو زخمی کرد.» متهم ادامه داد: «این شرایط مرا خیلی اذیت میکرد از طرفی مجبور بودم به خاطر شیردادن به دخترم تغذیه خوبی داشته باشم، اما آنقدر غذا نخورده بودم که شیرم خشک شد و مجبور شدم به دخترم شیرخشک بدهم. شیرخشک را هم قسطی میخریدم و این اواخر داروخانهای که مرا میشناخت شیرخشک هم نمیداد.» متهم در خصوص قتل گفت: «روز حادثه بچهام خیلی گرسنه بود و بیتابی میکرد. کاری از دستم بر نمیآمد و گریههای او مرا عذاب میداد به همین دلیل تصمیم گرفتم ۱۰۰قرص ترامادول بخورم تا خودکشی کنم، اما قبل از آن بچهام را خفه کردم، چون میدانستم اگر او زنده بماند و من بمیرم شوهرم او را عذاب میدهد. متأسفانه او فوت شد و من زنده ماندم.»
بعد اعترافات تکان دهند زن جوان این زن به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کردند وی به اختلال خلقی مبتلاست و مسئول اعمال خود نبوده است. با اعلام این نظریه متهم بعد از اعلام گذشت شوهرش با قرار وثیقه آزاد شد. پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد، اما قضات آن شعبه با رد این نظریه این بار زن جوان را به کمیسیون پنجنفره پزشکی قانونی معرفی کردند. با اعلام نظریه کمیسیون پزشکی قانونی مبنی بر اینکه متهم دچار اختلال خلقی است، اما مسئول اعمال خود بوده است، صبح دیروز پرونده روی میز هیئت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی قربانزاده قرار گرفت. ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و بعد از شرح حادثه گفت: «همسرم به خاطر مصرف مواد توهم داشت و میگفت: پارمیدا شباهتی به او ندارد و فرزند او نیست. بارها سر این موضوع با هم درگیر شده بودیم. حتی یکبار از او خواستم با هم آزمایش دیانای بدهیم تا حقیقت روشن شود، اما قبول نمیکرد. شوهرم میگفت: اگر پارمیدا فرزند او است باید به او شباهت داشته باشد.»
زن جوان در آخرین دفاعش گفت: «بعد از رضایت شوهرم با قرار وثیقه آزاد شدم و بعد از درمان با مردی که بوکسور است ازدواج کردم. حالا یک فرزند یکسال و چهارماهه دارم که بعد از اعلام نظریه کمیسیون پزشکی قانونی بار دیگر به زندان رفتم و حالا یکسال و سهماه است که در زندانم. از قضات دادگاه تقاضا دارم به خاطر فرزندم در مجازاتم تخفیف قائل شوند. داغ پارمیدا برای همیشه مرا عذاب میدهد حالا میخواهم هر چه زودتر آزاد شوم تا این فرزندم نیز بدون مادر بزرگ نشود.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.