سرویس سیاسی جوان آنلاین: در جمعهای گوناگون، چه عزا و چه عروسی، که قرار میگیریم اولین بحثها پیرامون مسائل سیاسی شکل میگیرد. این پدیدهای جدید نیست اما به میان آمدن شبکههای اجتماعی و کانالهای خبری و انبوه مطالبی که هر روز در دسترسمان قرار میگیرد، آتش بیار معرکه شده و بحثها را داغ و پر ملات کرده به صورتی که دیگر هیچ کس قبول ندارد، تخصصی در موضوع ندارد و هر کس دهها تحلیل به همراه سند در جیب دارد و در جواب اعتراضات گوشی خود را چون سلاحی به این و آن نشان میدهد!
در این میدان هر آن کس که حجم بیشتری از اخبار را در ذهن خود جای دهد، یا در شبکههای مجازی بیش از سایرین تولید و توزیع کننده خبر و عضو کانالهای بیشتری باشد، به عنوان فعال سیاسی شناخته شده و مورد استقبال سیاست دوستان قرار میگیرد! این افراد در اثر کثرت مراجعات و تحسینهای بیجهت تحت تأثیر جو، خود را کارشناس سیاسی پنداشته و در جمعهای مختلف تحلیلهای آبکی سر میدهد، موضع گیری میکند و با تأسیس کانالی علاقهمندان را از بیانات خود سیرآب میسازد!
با بالاتر رفتن سن و کسب مدرکی الکی از دانشگاهی الکیتر و چند فعالیت دانشجویی این فرد وجاهت یافته و بادکنکش با خواندنش به نام دکتر پرتر و پرتر میشود تا جایی که یا با تراشیدن ریش و گرفتن ژست روشنفکری و چند نقد تند و تیز آبکی در میان اصلاحطلبان، یا با گذاشتن ریش و حرکات نفاق گونه در میان اصولگریان، راه باز کرده و وارد میدان سیاست رسمی، و حتی مدعی شرکت در انتخاباتها در سطح نمایندگی مجلس و بلکه ریاست جمهوری میشود.
سیستم گزینش و نظارت نیز از آنجا که دروازهبانی جامعی برای ورود افراد به رقابتهای انتخاباتی و مناصب دولتی ندارد و معمولاً تأیید صلاحیتهای افراد را بیشتر از منظر امنیتی و عقیدتی مورد توجه قرار میدهد و برنامهای برای سنجش سطح مهارتها، سواد و تواناییهای فکری و ذهنی فرد ندارد، خیلی زود مجوز نشستن این سیاستمدار تلگرامی را بر روی صندلیهای استراتژیک نظام صادر میکند.
این چنین است که متأسفانه ساختار موجود مسئولانی را پرورش میدهد که سالها در ساختار بودهاند، اما جز انجام امور روزمره از پس کار دیگری بر نیامده و در برابر مشکلات و بحرانها منفعلانه و غیر عقلانی برخورد میکنند؛ چرا که آنها جز تجربیات شخصی، اخبار بولتنی و تحلیلهای پیش از جلسهای چیزی در دست ندارند و آنقدر در طول روز از جلسهای به جلسهای دیگر در حال طی مسیر هستند که فرصت مطالعه آخرین دستاوردهای علمی، تجربیات جهانی، تحلیلهای عمیق جامعهشناختی و فرهنگی را پیدا نمیکنند و آنقدر هم از طرف اطرافیان فرصت طلب و باری به هر جهت، مورد چاپلوسی قرار گرفتهاند که حاضر به پذیرش هیچ مشورتی نیز نمیباشند!
به نظر میرسد بهترین راه حل حذف این افراد از ساختار سیاسی، حزبی شدن نظام انتخابات است. با حزبی شدن سیستم انتخاب افراد و توزیع مسئولیت، دیگر هر شخصی نمیتواند تنها با اتکا به خبر خوانی یا ظاهر سازی به مناصب برسد و مجبور است با فعالیت در حزب توانایی خود را برای انتخاب شدن توسط سایر اعضا، نشان دهد. از سوی دیگر حزب نیز برای حفظ آبرو و آینده خود هم که شده است، نخواهد گذاشت هر فردی به عنوان نماینده حزب معرفی و وارد عرصه سیاست شود. در این حالت نخبگان جوان نیز فرصت بیشتری برای پیشرفت خواهند داشت و میتوانند فراسوی تنگ نظری و خودخواهی قدیمیترها در جریان حزب بنا بر توانایی خود پیشرفت و رشد کنند.