کد خبر: 942611
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۵
در نکوداشت مکانت والای شهید استاد خلیل طهماسبی
تربیت اصیل اسلامی شهید خلیل طهماسبی، همراه با ایمان محکم و عمیق و شور و غیرت دینی او سبب شد که پس از آشنایی با مرحوم نواب صفوی در منزل آیة‌الله کاشانی، جذب جمعیت فدائیان اسلام شود و با فداکاری‌های مخلصانه خویش، تبدیل به یکی از درخشان‌ترین چهره‌های تاریخ معاصر ایران شود.
سرویس تاریخ جوان آنلاین - علی احمدی فراهانی: روز‌هایی که بر ما می‌گذرد، تداعی گر یادوخاطره شهید کبیر حضرت سیدمجتبی نواب صفوی ویاران پاکباز او از جمله استاد خلیل طهماسبی است. در نوشتاری که درپی می‌آید، شمه‌ای از زندگی وزمانه آن رادمرد دلیر آمده است. امید آنکه مقبول افتد.

 چهارشنبه، شانزدهم اسفندماه 1329آية‌الله فيض، از علماي بزرگ تهران در گذشته است و رژيم پهلوي به منظور عوام‌فريبي، مجلس ترحيمي را در مسجد شاه برگزار كرده است. ساعت ده و نيم صبح است كه رئيس دولت وقت، رزم‌آرا، سرمست از باده غرور همراه با عده‌اي از وزرا، وارد مسجد مي‌شود، اما درست در همين لحظه، دستي از آستين ملت برمي‌آيد و جوانمردي به نام خليل طهماسبي، با شليك گلوله‌اي به مغز او و دو گلوله به شانه‌هايش او را به هلاكت مي‌رساند. وزراي رزم‌آرا، از جمله اسدالله علم، فرار را برقرار ترجيح مي‌دهند.

اعدام انقلابي رزم‌آرا در صدر اخبار جهاني مي‌نشيند و توجه مقامات دولتي و نفتي شرق و غرب را به خود جلب مي‌كند. سقوط سريع سهام شركت نفت انگليس، نخستين پيامد اين رويداد است.

***

خليل طهماسبي در سال 1302 در خانواده‌اي متدين، در محلة عود لاجان، پا به عرصه گيتي نهاد. پدرش ابراهيم طهماسبيان، مردي صبور، مهمان‌نواز و بسيار سخاوتمند بود. او در وزارت جنگ، با درجه استواري خدمت مي‌كرد و از آنجا كه بسيار مقيد به آداب ديني بود، هنگامي كه حقوق مي‌گرفت، آن را نزد امام جماعت مسجد محموديه، اقاي كرباسي مي‌برد تا رد مظالم كند. پدر، بزرگتر محل بود و او را خان نايب مي‌ناميدند و مردم براي رفع گرفتاري‌هاي خود به او مراجعه مي‌كردند. در آن ايام افراد نسبت به فرستادن فرزندان به مدرسه نظر خوشي نداشتند و با اين تعبير كه با رفتن به مدرسه، جوانان «بابي» مي‌شوند، مانع تحصيل آنها مي‌شدند. حاج ابراهيم طهماسبيان چنين اعتقادي نداشت و فرزندان خود را به مدرسه فرستاد، اما خليل طهماسبي علاقه‌اي به تحصيل در مدرسه نداشت و بيشتر در پي كسب معارف ديني، به افرادي كه در اين زمينه اطلاعاتي داشتند مراجعه مي‌كرد. او از همان نوجواني عرق مذهبي خاصي داشت و تا جايي كه امكان داشت با مظاهر ضد دين مبارزه مي‌كرد. مادر شهيد طهماسبي، خانم كوچيك، زني بسيار متدين و مدير بود كه در كنار شوهر خود، به امور مردم رسيدگي مي‌كرد و مرجع بسياري از كارها بود.با درگذشت پدر در سال 1320، اداره خانواده بر عهده برادر بزرگتر، حاج اسماعيل طهماسبيان قرار گرفت كه استاد نجار بود و خليل نزد ايشان، حرفه نجاري را آموخت.

تربيت اصيل اسلامي شهيد خليل طهماسبي، همراه با ايمان محكم و عميق و شور و غيرت ديني او سبب شد كه پس از آشنايي با مرحوم نواب صفوي در منزل آية‌الله كاشاني، جذب جمعيت فدائيان اسلام شود و با فداكاريهاي مخلصانه  خويش، تبديل به يكي از درخشان‌ترين چهره‌هاي تاريخ معاصر ايران شود.

***

خليل طهماسبي، مردي وارسته و مخلص و عاشق بي‌چون و چراي پروردگار خويش بود. او صادقانه از افكار و آرمانهاي شهيد نواب پيروي مي‌كرد و لحظه‌اي نسبت به درستي راه او ترديد به دل راه نمي‌داد. از هيچ كسي ذره‌اي ترس نداشت، مگر خداي تعالي و هيچ كسي را عاشقانه نمي‌پرستيد مگر براي خدا، او نماد مطلق اخلاص، تقوا و وفاداري و در شرايط دشوار مبارزه، مايه اميد ياران و همرزمانش بود. هرگز كسي به ياد ندارد كه او ذره‌اي در هدف و راه خود ترديد به خرج دهد و يا دچار انحراف و اعوجاج شود.

پس از ترور رزم‌آرا و انتقال به زندان كاخ دادگستري، در آنجا با كمك نصرت‌الله قمي، قرآن را به خوبي آموخت. در اين فاصله فدائيان اسلام از طريق علما و مراجع، رژيم را تحت فشار قرار دادند تا او را از زندان آزاد كنند. بيست ماه بعد و به هنگام زمامداري دكتر مصدق، خليل طهماسبي به عنوان قهرمان ملي از زندان آزاد شد. خلق و خو و رفتار آن شهيد بزرگوار كه اينك از شهرت فراواني برخوردار شده بود با دوره قبل از زندان رفتنش كوچكترين تفاوتي نكرده بود. شهيد طهماسبي در برخورد با مردم بي‌نهايت مهربان، متواضع و خيرانديش و در برخورد با ستمگران، محكم و استوار و همچون شيري غرنده بود. به هنگام نماز، از خوف خداوند، سراپا مي‌لرزيد و مي‌گريست و از دنياي پيرامون خود غافل مي‌شد و در نبرد با خصم، همچون مقتداي خود، مولا علي (ع) ، دندان بر هم مي‌فشرد و پايمردي و صبوريش نظير نداشت.

شهيد خليل طهماسبي در سال 1331 با خواهر مرحوم حجة الاسلام شيخ محمد رضا نيكنام ازدواج كرد و صاحب پسرش به نام مهدي شد. شيخ محمد رضا نيز سالها تحت تعقيب رژيم پهلوي بود و پس از آنكه خليل طهماسبي به شهادت رسيد، سرپرستي زن و فرزند او را برعهده گرفت و اين وظيفه دشوار را به شايستگي به پايان برد.

***

فدائيان اسلام هنگامي كه تصميم مي‌گرفتند فردي را اعدام كنند، با پشتوانه كسب مجوز از مراجع دست به اين اقدام مي‌زدند، از همين رو هنگامي كه مادر شهيد طهماسبي از او پرسيد كه بر چه اساسي دست به ترور رزم‌آرا زده است، شهيد خليل پاسخ داد كه ازچهار مرجع بزرگ زمان، آيات عظام: حجت، صدر، محمد تقي خوانساري و كاشاني كسب اجازه كرده است.

شهيد خليل طهماسبي چنان زير فشار شكنجه‌هاي هولناك تاب مي‌آورد كه به او لقب «قهرمان شكنجه» داده بودند. هنگامي كه در زندان بود، هر چند روز يك بار او را به شكنجه‌گاه مي‌بردند و آن قدر كتك مي‌زدند و زجر مي‌دادند تا خون‌آلود و بي‌هوش مي‌شد و به حالت اغما بر زمين مي‌افتاد. سپس جسد نيمه جان او را در پتويي مي‌پيچيدند و دو نفر سرباز، او را مي‌آوردند و داخل سلول انفرادي، پرت مي‌كردند. آنگاه پزشك بر بالين او حاضر مي‌شد و جراحات او را پانسمان مي‌كرد و او را به هوش مي‌آورد تا براي مرحله بعدي شكنجه آماده شود.مقاومت حيرت‌انگيز خليل طهماسبي در برابر  شكنجه، در ياران او روح تازه‌اي مي‌دميد و سبب مي‌شد كه آنها درد و رنج خود را از ياد ببرند. در آن زمان كه بسياري از كمونيست‌هاي سرشناس و سرسخت در زندانها بودند و زير شكنجه قرار مي‌گرفتند، مقاومت شهيد طهماسبي، آنان را سخت شگفت‌زده مي‌كرد. يكي از علل مهم تشديد شكنجه بر شهيد طهماسبي اين بود كه او حتي حسرت يك آخ را هم بر دل دشمن گذاشته بود و در برابر انبوه سئوالات آنها، طوري رفتار مي‌كرد كه گويي صدايشان را نمي‌شنود.

***

پس از ترور نافرجام علاء در سال 34، شهيد نواب و هفت تن از ياران صميمي او، از جمله شهيد طهماسبي دستگير و زنداني و سپس در بيدادگاه رژيم محاكمه مي‌شوند. دادستان اين دادرسي، سرلشكر حسين آزموده است. بيدادگاه به صورت غير علني و به مدت هشت روز تشكيل و حكم اعدام براي مرحوم نواب صفوي، سيد محمد واحدي، مظفر علي ذوالقدر و خليل طهماسبي صادر مي‌شود و ديگران به زندان محكوم مي‌شوند. پس از اعلام رأي، مرحوم نواب، شهيد طهماسبي و سيد محمد واحدي شادمانه مي‌خندند و مرحوم نواب سجده شكر به جا مي‌آورد.

شهيد خليل طهماسبي، همچون ابراهيم خليل (ع) ، به خداي خويش عشق مي‌ورزيد و هرجا كه سخن از عشق، عرفان، توحيد ولقاء‌الله و شهادت بود، استاد خليل نيز در آنجا حضور داشت و زنده كننده تاريخ مسلمان مؤمن و جانباز صدر اسلام بود.

روز 27 ديماه سال 1334، خبري كوتاه از راديو تهران پخش شد كه حكايت از تيرباران شهيد نواب صفوي، و سه تن از ياران او داشت. آن روز، روز شهادت حضرت فاطمه زهرا (ع) بود. با شهادت اين جوانمردان، اندوه و يأس، دل آزاد مردان ايران را به درد آورد. اينك بايد سالها سپري مي‌شد تا اين سرزمين خونين جگر، فرزنداني چنين صادق و مخلص بپروراند تا يكسره ريشه‌هاي فساد را بركنند و داد  مظلومان،  را از ستمگران بستانند.

 

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار