به گزارش خبرنگار ما، سال گذشته زن ناشناسی مأموران پلیس ورامین را از ماجرای قتل مردی به نام فؤاد که ۱۱ سال قبل اتفاق افتادهبود باخبر کرد و گفت: سال ۸۵ برادران فؤاد با همدستی دامادشان او را به قتل رساندند و جسد را در خانهشان دفن کردند.
هنوز جسد در آن خانه است و کسی از این ماجرا خبر ندارد. بعد از اعلام این خبر، تیمی از کارآگاهان پلیس به آدرس خانهای که جسد در آن دفن شده بود، رفتند و متوجه شدند آن خانه به یک کارگاه تبدیل شده است. در بررسیهای بیشتر کارآگاهان با کشف چاه عمیق و کندن آن با بقایای جسد روبهرو شدند که تنها چند تکه استخوان از آن باقی مانده بود. با انتقال بقایای جسد به پزشکی قانونی و تشخیص هویت مشخص شد متعلق به همان مردی است که ۱۱ سال قبل ناپدید شده است.
به این ترتیب پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و در اولین گام از تحقیقات یکی از برادران مقتول به نام احمد دستگیر شد. متهم به پلیسآگاهی منتقل شد، اما در بازجوییها جرمش را انکار کرد. او در توضیح به مأموران گفت: «فؤاد برادر ناتنیام بود و تازه نامزده کرده بود، اما جدا از خانه ما زندگی میکرد.
روز حادثه همراه یکی از برادرانم به نام کریم برایش صبحانه بردیم، اما هر چه در زدیم کسی در را باز نکرد. نگران شدیم و به اجبار قفل در را شکستیم. وقتی وارد خانه شدیم دیدیم فؤاد خوابیده و یک پتو روی سرش کشیده است. جلوتر رفتیم که با صحنه وحشتناکی روبهرو شدیم. فؤاد سرش خونین بود و نفس نمیکشید. گویا عامل قتل با کلنگ به پیشانی برادرم زده بود و فرار کرده بود.»
متهم ادامه داد: «در خانه بودیم که شوهرخواهرم به نام اکبر رسید و گفت: اگر جسد را دفن نکنیم قتل گردن ما میافتد. با حرفهای او وسوسه شدیم به همین خاطر از ترس چاه عمیقی کندیم و جسد برادرمان را در آن دفن کردیم. دو ماه بعد از حادثه شوهر خواهرم به افغانستان رفت و بعد از چند سال کریم هم به افغانستان سفر کرد.
این شد که من دستگیر شدم، اما باور کنید قتل کار من نبوده و نمیدانم چه کسی برادرم را به قتل رسانده است.» متهم در خصوص اختلاف خانوادگی با شوهر خواهرش گفت: «مشکل مالی زیادی داشتیم به همین خاطر اکبر مدام میگفت: اگر پدر شما زمینهایش را بفروشد همه مشکلات هم حل خواهد شد. ما از دخالتهای او ناراحت بودیم و سر همین موضوع با هم اختلاف داشتیم، اما دلیلی برای قتل نبود.»
او در آخر گفت: «سه فرزند دارم و بعد از فوت پدرم مخارج زندگی مادر و خواهرم نیز بر عهده من افتاد. حالا که در زندانم آنها شرایط سختی دارند. نمیدانم قاتل برادرم چه کسی است و چرا آن زن خودش را به مأموران معرفی نکرده است.» با انکارهای متهم وی بنا به شواهد و قرائن موجود روانه زندان شد، اما مادر و خواهر وی با مراجعه به دادسرا اعلام رضایت کردند. پرونده با طرح شکایت از سوی دادستان به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز روی میزهیئت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی کیخواه قرار گرفت، اما به دلیل عدم نشر آگهی برای پیدا کردن داماد خانواده جلسه رسیدگی به تاریخ دیگری موکول شد.