موضوع بعدی فراماسونری یا فراموش خانه است که در این اثر به آن اشاره شده، اما گنگ است، چون به نظر میرسد شازده هم عضو تشکیلات است هم مغضوب. اصولا تشکیلات فراماسونری و تأثیر آن بر سیاست و حکومتهای قبلی که در فیلم به آن اهل سایه گفته میشود بر کسی پوشیده نیست، اما نوع پرداخت در این فیلم به جهت اینکه رویکرد آن یعنی بسط و گسترش کامل یا نگاه اجمالی در نظر گرفته نشده، کامل نیست، البته باید پذیرفت که محدودیتهای خاص درام در این زمینه بیتأثیر نبوده است، چون پرداخت بیش از حد تبدیل به مستند میشود و خروج موضوعی و گل درشت بودن اولین ترکش آن است.
نکته بعدی نگاه جنسیتی بیش از حد و به نوعی زنانگی فیلم است. به نوعی میتوان گفت که حکومت زنان در فیلم به مردان میچربد. به واقع این رویکرد آنقدر متبلور است که پلان به پلان آن مؤید این موضوع است. به عنوان نمونه نشان دادن مجلس شادی زنان یا اعلام فهرست جهاز عروس، حسادت زنانه و اقدام به قتل خواستگار از علاقه مرد به زن، خرافات خاص زنان و قاجاریه و صد البته پوشش زنان که سعی کرده واقعی باشد، البته نشان دادن ابای خاص زنان قاجار از الزامات آثار تاریخی است.
نوع ادبیات و دیالوگها در این فیلم که به زبان قاجار نزدیک است از شاهکارهای فیلم است منهای معدودی از پلانها. معلوم است که به خوبی روی آن پژوهش صورت گرفته و گاهی آنقدر آهنگین و مسجع است که تبدیل به شعر میشود و در اینجاست که گاهی فرم به محتوا غلبه میکند و موضوع فیلم در حاشیه قرار میگیرد.
از نکات دیگر پرداخت بیش از حد به خرافات است که در اقدام به قتل هوو صادق بود و بعد محقق شد واقعاً حمله صورت گرفته نمایش دو نگاه و قضاوت بسیار آبکی و سطحی قاضی و از آن بدتر شکنجهگاه نازیسم که حتی دستور شاه را نادیده میگیرد و فراماسونری با آن تشکیلات نمیتواند او را از میان بردارد از دیگر نکاتی است که ممکن است برای مخاطب تا حدی اغراقآمیز به نظر برسد. برخی پلانهای خشونتآمیز که در آن شکنجه وجود دارد نیز از تیغ سانسور و ناظر پخش در امان مانده است. یک کارگردان معروف گفته بود که ما نمیتوانیم چاقو را در یک مکان عمومی مثل مترو نشان دهیم، هم به دلیل مخالفت مدیران مترو و هم تلویزیون، اما خبر نداشت که این مسئله معیار و چارچوب مشخصی ندارد.
در مجموع بیپروایی سریال در موضوعات گوناگون و در ساختار دراماتیک آن وجود دارد. این اثر در میانه راه موتورش روشن شد و علاقهمندان زیادی پیدا کرد و این یک موقعیت برای تلویزیون نیست، چون گروه الف. محسوب میشود و دقیقهای چند ده میلیون تومان به بالا برای آن هزینه پرداخت شده است. بانوی عمارت کارگردان قویای دارد، اما گاهی راه را به اشتباه رفته است. در مجموع به نظر میرسد دوران این نوع فیلمسازی خیلی وقت است که گذشته و نمیتوان کاستیهای تلویزیون را با این روش جبران کرد. در واقع تلویزیون سعی دارد با ساخت آثار فاخر به غنای محتوا بیفزاید و اگر نگاه منصفانه به اثر داشته باشیم میتوان نمره متوسط به آن داد، البته برخی آثار سیما حکایت خرج کردن چندصد تن طلا برای نشان دادن چند گرم طلاست.