به گزارش خبرنگار ما، روز دوشنبه۲۶ شهریورماه امسال بود که زن جوانی سراسیمه به اداره پلیس رفت و از سارق خشنی به اتهام سرقت طلاها و پولهایش شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: چندی قبل ماشین لباسشویی از بازار خریدم و با وانتباری به خانهام بردم. راننده وانت بار مرد جوانی به نام عماد بود که به نظر میرسید آدم خوبی است و از مشکلات زندگیاش و درآمد پایینش با من حرف زد و گفت: با چند سر عائله اجارهنشین است. او شماره تلفن همراهش را به من داد و گفت: چنانچه باری را خواستم جابهجا کنم با او تماس بگیرم و من هم قبول کردم و برای اینکه کمکی به او کرده باشم چند باری برای خرید با او تماس گرفتم و او هم انجام داد و پول جنس و کرایهاش را از من گرفت. او دیروز با من تماس گرفت و گفت: باجناقش در حوالی ستارخانه مغازه برنج فروشی دارد و به تازهگی از شمال برنج آورده و به قیمت مناسبی میفروشد. عماد از من خواست تا همراه او به مغازه برنج فروشی باجناقش بروم و برنج بخرم. ساعتی قبل او با خودروی سواری به دنبال من آمد و هر دو به طرف مغازه باجناقش به راه افتادیم تا اینکه پشت چراغ قرمزی توقف کردیم و در همان لحظه مرد عصا بدستی که پایش باند پیچ شده بود به ما نزدیک شد و از عماد خواست او را تا مقصد کوتاهی در آن نزدیکی برساند. ابتدا عماد قبول نکرد، اما وقتی دیدم این مرد ناتوان است از عماد خواستم او را سوار کند و او هم قبول کرد. مرد عصا بدست در صندلی عقب سوار شد و پس از طی مسافت کوتاهی ناگهان چاقویی به پهلوی عماد گذاشت و گفت: به طرف بزرگراه آزادگان حرکت کند. در حالی که به شدت ترسیده بودیم عماد تغییر مسیر داد تا اینکه در محل خلوتی او از عماد خواست توقف کند. وی ادامه داد: وقتی توقف کردیم مرد ناشناس با تهدید چاقو تمامی طلاهای مرا که حدود ۱۰۰میلیون تومان قیمت داشت و کارت عابرم که ۵۰۰ هزار تومان داخلش پول داشت همراه با ۴۰۰هزار تومان پولهای داخل کیفم را از من گرفت و مرا از خودرو پیاده کرد، اما عماد را با تهدید چاقو ربود. پس از طرح این شکایت پرونده به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیسآگاهی قرار گرفت.
همدستی سارق عصا بدست با مرد آشنا
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت شاکی دوباره به اداره پلیس رفت و از همدستی عماد با سارق عصا بدست پرده برداشت. وی گفت: پس از سرقت طلاهایم دیگر از عماد خبری نداشتم تا اینکه امروز وقتی در شبکه اجتماعی اینستاگرام پرسه میزدم صفحه شخصی عماد را دیدم که در یکی از پست هایش با همان سارق عصا بدست عکس گرفته بود. همان لحظه متوجه شدم که طراح اصلی سرقت طلاهایم عماد است که با همدستی دوستش این نقشه را اجرا کردند. با اظهارات جدید شاکی، مأموران تحقیقات برای شناسایی عماد را آغاز کردند تا اینکه چند روز قبل وی را در یکی از باربریهای جنوب شهر شناسایی و دستگیر کردند. متهم پس از انتقال به اداره پلیس به جرم خود اقرار کرد. وی گفت: روزی که ماشین لباسشویی شاکی را به خانهاش بردم متوجه شدم او طلاها و جواهرات زیادی همراه خودش دارد به همین دلیل وسوسه شدم و تصمیم گرفتم با نقشهای طلاهایش را سرقت کنم. من با چربزبانی اعتماد او را جلب کردم و شماره تلفن همراهم را به او دادم و چند باری هم برای او خرید کردم و کرایه کمی گرفتم بدین ترتیب اعتماد او به من بیشتر شد تا اینکه نقشه اصلی را همراه یکی از دوستانم به نام بهنام طراحی و اجرا کردیم. آن روز او را به بهانه خرید برنج سوار خودروام کردم و بهنام هم به صورت سوری پایش را باند پیچی کرد و عصایی به دست گرفت و داخل خیابان به بهانه مسافر سوار خودروی من شد. ما فکر نمیکردیم او متوجه نقشه ما شود، اما خیلی زود دست ما رو شد. متهم برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس پرونده در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران در تلاشند تا همدست متهم را دستگیر کنند.