فقر فرهنگی و علمی ورزشکاران کشورمان مربوط به امروز و دیروز نیست و تنها در یک رشته خاص هم خلاصه نمیشود.
مشکل ندانستن نام چند پایتخت یا مرکز استان هم نیست که اکنون با تهیه گزارش از بازیکنان تیم ملی فوتبال در قطر و امارات رسانهایتر از همیشه شده است. مشکل از آنجا نشئت میگیرد که طی چند دهه گذشته به خصوص در چند رشته پردرآمد تنها به جوان و نوجوان علاقهمند یاد دادند که به ورزش به عنوان یک منبع درآمد نگاه کنند، تنها به دنبال بالا بردن مبلغ قرارداد باشند و به این فکر کنند که با حضور در لیگهای خارجی درآمدشان را از ریال به دلار تبدیل کنند.
فاجعه سالهاست که اتفاق افتاده و امروز خودنمایی کرده است. ایراد کار را نباید از مثلاً فوتبالیستهای تیم ملی دانست، چرا؟ چون کسی به آنها یاد نداده باید در کنار فوتبال، آگاهی عمومی و تحصیلی خودشان را هم بالا ببرند. خود ما به عنوان رسانه فقط در پی تیپهای ظاهری و حرفهای حاشیهای و کارهای خبری آنها بودیم و کوچکترین بهایی به مسئله تحصیلی و فرهنگی آنها ندادیم و مسئولان ورزش هم از رؤسای فدراسیونها گرفته تا مدیران باشگاهها طی سالهای گذشته به فکر ارتقای سطح فرهنگی ورزشکاران نبودند و حالا هم نیستند. به همین دلیل است که ثروت و شهرت بهتر از علم و حتی خود ورزش جایگاه پیدا میکند.
پیشکسوتان ورزش ما یاد گرفته بودند که باید ورزش را در کنار اخلاق و تحصیل پیش ببرند، همان چیزی که مقام معظم رهبری سالهاست از جوانان ایران میخواهند «تحصیل، تهذیب و ورزش»، اما متأسفانه طی دهههای گذشته جوان ورزشکار این سرزمین و ملیپوش رشتههای مختلف تنها و تنها به درآمد و مدالآوری فکر کرد، چون کسی از او چیز دیگری نخواست.
امروز شرمنده میشویم، وقتی میبینیم که ملیپوشان ایران بدیهیترین اطلاعاتی را که یک شهروند عادی حتی در زمینه ورزش، تاریخ و پیشکسوتان آن دارد نیز ندارند، اما واقعیت این است که همه در این مسئله مقصریم. امروز کسی آنها را توبیخ نمیکند،، چون اهمیتی ندارد. ما بیشتر به زرق و برق لباس آنها، مدل اتومبیلشان، مبلغ قراردادهایشان و محل سکونتشان میپردازیم تا رتبه تحصیلی، اخلاقمداری و دانش آنها. برای ما دک و پز آنها بیشتر از دانش و آگاهیشان اهمیت دارد، مهم هم نیست که بابت این مسئله آبروی نام ایران در میان باشد. امروز همه منتظر قهرمانی تیم ملی هستیم، اگر به دست آمد خیلی راحت همه چیز فراموش میشود و میرود در تاریکخانه ذهنها، دیگر کسی هم جرئت ندارد که به فلان قهرمان آسیا بگوید مثلاً چرا نمیدانی مرکز استان سیستان و بلوچستان کجاست. اگر هم قهرمان نشدند باز هم همه به دنبال چیز دیگری هستند و شاید گوشه و کنایهای زده شود که از بازیکنی که در خصوص کشورش اطلاعاتی ندارد، چطور میتوان توقع قهرمانی داشت؟
مشکل ورزشکار ایران تنها در ندانستن چند نام خلاصه نمیشود. مشکل اینجاست که وزارت ورزش و متولیان آن، هیچ برنامهای برای افزایش سطح آگاهی و دانش آنها نداشتهاند. مشکل اینجاست که اکثر آنها را با مدارک تحصیلی لیسانس و فوقلیسانس تربیتبدنی تحصیلکرده نشان دادهایم، در حالی که کوچکترین تلاشی برای درک واقعی آنها از تحصیل، علم و دانش نکردهایم.
امروز نباید ملیپوشان را به باد انتقاد گرفت. سیستم معیوب و پرایراد ورزش از آنها این را میخواهد و ناخودآگاه آنها را به این سمت و سو میکشاند. بنابراین فقط باید تأسف خورد از اینکه ورزشکار ایران بدیهیترین مسائل را نمیداند و البته باید امیدوار بود که او هیچگاه از سوی رسانههای بیگانه با چنین سؤالاتی روبهرو نشود که آن وقت جز آبروریزی برای ما چیزی باقی نمیماند.