سرویس بین الملل جوان آنلاین: روزنامه «حمایت» در یادداشتی نوشت: سال ۲۰۱۸ با تمام فراز و فرودهای خود به پایان رسید و جای خود را به سالی مملو از بیم‌ها و امیدها داد. آنچه اما در این سال بیش از هر چیز رخ‌نمایی می‌کرد، تشدید تنش‌ها، چالش‌ها، تضادها و شکاف‌ها در اطراف‌واکناف جهان به‌ویژه در اروپا و آمریکا بود. هرچند که بررسی تحولات سال گذشته از حوصله این وجیزه خارج است، نویسنده این سطور درعین‌حال می‌کوشد تا به برخی از مهم‌ترین آن‌ها به‌اختصار اشاره کند.

مهم‌ترین رویدادی که بسامد آن تا سال جدید میلادی نیز امتداد یافت، خیزش جنبش ضد سرمایه‌داری در فرانسه، موسوم به «جلیقه زردها» بود. این جنبش گرچه در ابتدا در اعتراض به افزایش قیمت بنزین نضج گرفت اما به‌تدریج، لایه‌ها و ابعاد جدیدتری به آن افزوده شد. جلیقه زردها اکنون به دنبال کار تشکیلاتی هستند و در گام جدید، مطالبه‌ای را مطرح کرده‌اند که در صورت تحقق، آینده سیاسی «امانوئل مکرون» را در هم خواهد پیچید. جلیقه زردها خواستار برکناری مکرون شده‌اند، نه به این دلیل که وی رئیس‌جمهور قشر مرفه جامعه فرانسه است، بلکه به این خاطر که او نماینده تفکر سرمایه‌داری و طرفدار ایده «ناپلئونیسم» با چاشنی حاکمیت طبقه ثروتمندان است.

نفوذ و رسوخ گفتمان جلیقه زردها به دیگر کشورهای اروپایی ازجمله هلند، بلژیک، انگلیس، ایتالیا، کانادا و حتی سرزمین‌های اشغالی نشان می‌دهد که این پویش، یک اعتراض صنفی یا ناآرامی اجتماعی نیست که اقتصاد فرانسه در آستانه سال نو میلادی را با رکود مواجه کرد، بلکه آرمانی است که هواداران زیادی در سراسر قاره سبز و حتی فراتر از آن پیدا کرده است.

جلیقه زردها بی‌آنکه از ابزار رسانه‌ای رایج برای رساندن مواضعشان به گوش رهبران خود برخوردار باشند، به صدایی رسا و پرطنین علیه برده‌داری نوین و ساز و کار ظالمانه کاپیتالیسم برآمده از لیبرال دموکراسی تبدیل‌شده‌اند و بدون واهمه از سرکوب‌های وحشیانه نیروهای امنیتی، از هم‌اکنون نگرانی‌های زیادی در میان احزاب سنتی اروپا ایجاد کرده‌اند.

جنبش وال‌استریت اروپا (جلیقه زردها) وقتی قدرت واقعی خود را نشان می‌دهد که بدانیم بسیاری از احزاب راست افراطی که غالباً دیدگاهی ضد امپریالیستی دارند، با آن‌ها ابراز همبستگی کرده و برای انتخابات پارلمان اروپا در سال جدید خیز برداشته‌اند. ازاین‌رو، این جنبش به‌مثابه زخم کهنه‌ای در دل اروپای به‌اصطلاح متمدن است که سر باز کرده و توان نظام سرمایه‌داری را با خطرات بسیار جدی و کم‌سابقه مواجه ساخته است.

وجه دیگر انشقاق در قاره سبز که سال گذشته میلادی بارها به سر تیتر خبرها تبدیل شد، به موضوع برگزیت (خروج انگلیس از اتحادیه اروپا)‌ بازمی‌گردد. چرایی اقبال به برگزیت را نمی‌توان از فاکتور نارضایتی انگلیسی‌ها از آرمان‌شهری که به آن‌ها وعده شده بود، تفکیک کرد. مردم این کشور با امید به خلاص شدن از زیر یوغ اتحادیه اروپا که وضع معاش آن‌ها را تحت تاثیر قرار داده و هر روز قدرت خرید آن‌ها را می‌کاهد، به طرح خروج از این اتحادیه رای دادند و خیز آن‌ها به مدلی برای دیگر بلوک‌های اتحادیه اروپا تبدیل شد. هلند، ایتالیا، چک و فرانسه جزء پیشگامان خروج از زیر پرچم آبی و ستاره‌دار اروپا هستند و می‌توان آن را به بخش بنیادین ضدیت با نظام سرمایه‌داری اروپای واحد تعبیر کرد.

بخش سوم پازل به‌هم‌ریخته اروپا، اقبال آلمانی‌ها به حزب مخالف آنگلا مرکل به‌عنوان معمار اقتصاد بلامنازع این کشور در قاره سبز است. صدراعظم آلمان پس از ناکامی‌های متوالی حزبش (سوسیال دموکرات) در انتخابات محلی این کشور رسماً از ریاست بر این حزب استعفا داد و اعلام کرد که سال ۲۰۲۱، سال پایان حضورش در عرصه سیاست خواهد بود. وی که به «رایش چهارم» معروف است، در حالی به انتهای راه سیاست نزدیک شده که حزب «آلترناتیوی برای آلمان» برای اولین بار پس از پایان جنگ جهانی دوم توانست به پارلمان محلی در ایالت‌های «بایرن» و «هسن» راه یابد و مفهوم این رویداد

آن است که آلمان در مسیری متضاد با نگاه غربی قرار دارد. این حزب خواستار افزایش نقش سنتی خانواده‌ها در تربیت کودکان، سختگیری در طلاق، سختگیری یا ممنوعیت سقط‌جنین و دیگر مولفه‌هایی است که این روزها در فرهنگ اروپایی و غربی بسیار کمرنگ شده و حتی تبدیل به ارزش شده‌اند!
از طرفی، سال 2018 به نمادی بی‌بدیل برای رونمایی از بحران عمیق در آمریکا بدل شد.

«دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور این کشور با سه پرونده مهم اخلاقی، امنیتی و سیاسی دست‌به‌گریبان است و برخی معتقدند که سال 2019، سال ورود سیلاب به کاخ سفید و استیضاح ترامپ باشد. رسوایی‌های اخلاقی در راس هرم قدرت آمریکا، تنها گوشه‌ای از فساد گسترده در پس پرده حاکمیت این کشور است، چراکه پیش‌ازاین و در رقابت‌های انتخاباتی سال 2016، بخش بیشتری از سیاست خارجی و داخلی، اقتصاد و فرهنگ منحط آمریکایی به نمایش درآمده بود.

به‌بیان‌دیگر، آمریکای پسا ترامپ، بیش از هر زمان دیگری، نژادپرست، دیکتاتور، فاسد، ضد مهاجر و ناقض حقوق بشر است. این در حالی است که دو شاخصه «بدعهدی» و «غیرقابل‌اعتماد» بودن کاخ سفید در ماجرای خروج یک‌جانبه و غیرقانونی رئیس‌جمهور آمریکا از برجام که در پیام خود به مناسبت سال نو میلادی به آن افتخار کرده است و در جریان افزایش تحریم‌های کره شمالی پس از اقدامات اعتماد ساز این کشور، به‌روشنی به اثبات رسید و حجت را بر طرفداران مذاکره با کدخدا تمام کرد.

قتل «جمال خاشقجی» نیز از مقاطع بسیار سرنوشت‌ساز سال گذشته میلادی به شمار می‌آید. از روزی که روزنامه‌نگار منتقد سعودی پا به کنسولگری عربستان در ترکیه گذاشت و با وحشیانه‌ترین شکل ممکن، به قتل رسید و قصابی شد تا به امروز، دومینوی رسوایی‌های آل سعود همچنان ادامه دارد و متوقف نشده است. به مصداق این تمثیل که «عدو شود سبب خیر اگر خواهد»، قتل خاشقجی به بحران گسترده مشروعیت حکومت قرون‌وسطایی عربستان در سطح جهان دامن زد و سایه سنگینی بر سر سیاست‌های منطقه‌ای این رژیم به‌ویژه در یمن گستراند. آخرین تحول مربوط به تبعات این اتفاق نیز عبارت بود از شخم خوردن کابینه سعودی‌ها، برکناری عادل الجبیر و زنجیره‌ای از مقامات برجسته این کشور.

تصمیم به بازگشایی سفارتخانه‌های امارات، بحرین و کویت در سوریه و اعلام خروج سربازان آمریکایی از این کشور در سال 2018 نماد شکست کامل راهبرد «تغییر رژیم» و «سوریه بدون بشار اسد» بود؛ شکستی که مرهون مقاومت دولت، مردم سوریه و محور مقاومت است. 

روزنامه گاردین در آخرین روزهای دسامبر ۲۰۱۸ طی گزارشی خبر داد که اتحادیه عرب رسماً از سوریه در سال جدید برای بازگشت به این نهاد دعوت خواهد کرد. اگر روزی کشورهای غربی به رهبری آمریکا تلاش می‌کردند با استفاده از ابزار حمایت از تروریست‌ها، فشار سیاسی در مجامع بین‌المللی علیه سوریه ازجمله از طریق نشست‌های ژنو و دخالت نظامی در این کشور، معادله تحولات را به نفع خود تغییر دهند، محصور شدن تروریست‌ها در مربعی به نام «ادلب»، اشراف قریب‌الوقوع مقاومت به بلندی‌های جولان اشغالی و همچنین تغییر قطب مذاکرات به‌طرف تهران و آستانه، آب سردی بود بر آتش جنگ‌افروزان غرب آسیا.

برخی سال جدید میلادی را سالی امن‌تر، بهتر و باثبات‌تر از سال گذشته پیش‌بینی می‌کنند اما واقعیت آن است که ماه‌های پیش رو، آبستن حوادثی است که زمینه آن به‌واسطه زیاده‌خواهی قدرت‌های جهانی ایجادشده و باید منتظر ماند و دید که تحولات پیش رو چگونه سال 2019 را به تصویر خواهند کشید.