سرویس حوادث جوان آنلاین: تلاش برای کسب درآمد بدون پشتوانه که به قیمت به خطر انداختن آبرو و سرمایه دیگران حاصل شود ممکن است عواقب خطرناکی به همراه داشته باشد، برای همین افراد به جای رسیدن به سرمایه کلان سرنوشتشان به میلههای زندان و گاه طناب دار ختم میشود. مثل مردی که در جریان فروش سهام به خانم دندانپزشک با او مشاجره کرده و سرانجام دستش به خون زن بیگناه آلوده شد.
به گزارش خبرنگار ما، بیستم آذرماه امسال بود که مردی وارد کلانتری ۱۴۶ تهرانپارس شد و به مأموران پلیس خبر داد که همسر ۴۰سالهاش ناپدید شده است. او گفت: همسرم دندانپزشک است و در یک مرکز پزشکی مشغول کار است. او امروز صبح مثل همیشه با کرایه کردن یک خودروی آژانس راهی محل کارش شد. ساعتی از رفتن او گذشته بود که با تلفن همراهش تماس گرفتم که خاموش بود. بعد به محل کارش زنگ زدم که همکارانش گفتند بدون اینکه به آنها اطلاع دهد در محل کارش حاضر نشده است. بعد از مطرح شدن شکایت تحقیقات برای یافتن خانم دکتر به جریان افتاد تا اینکه ساعت۲۳ همان شب از طریق مرکز فوریتهای پلیس۱۱۰ به کلانتری ۱۷۶ حسنآباد خبر رسید جسد سوختهای در زمینهای کشاورزی فشافویه پیدا شده است. بعد از ثبت گزارش بود که مأموران کلانتری در محل حاضر شدند و جسد سوخته را که متعلق به یک زن بود به پزشکی قانونی منتقل کردند. از آنجا که احتمال میرفت جسد سوخته متعلق به خانم دکتر باشد شوهر وی برای شناسایی به پزشکی قانونی دعوت شد و او بعد ازدیدن جسد او را شناسایی کرد.
بعد از شناسایی جسد پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و به دستور رئیس شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی فشافویه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیسآگاهی تهران مأمور رسیدگی به پرونده شدند. در اولین گام راننده آژانسی که خانم دکتر با آن راهی محل کارش شده بود مورد تحقیق قرار گرفت. او گفت: من آن روز خانم دکتر را سوار کردم تا به محل کارش برسانم. او در طول مسیر با یک نفر تلفنی حرف زد و خیلی زود با هم مشاجره کردند. خانم دکتر از من خواست مسیرم را تغییر دهم و به سمت متروی جوانمرد قصاب رانندگی کنم. من هم او را کنار ایستگاه مترو پیاده کردم. خانم دکتر آنجا سوار یک خودروی پرشیای سفید شد که رانندهاش مردی جوان بود. با اطلاعاتی که راننده آژانس در اختیار پلیس گذشت کارآگاهان موفق شدند با بررسی دوربینهای مداربسته کنار مترو، راننده پرشیا را شناسایی و او را در محله مشیریه بازداشت کنند.
سعید. ز ۴۵ساله ابتدا گفت که از سرنوشت خانم دکتر خبر ندارد، اما در بازجوییهای فنی به قتل اعتراف کرد و گفت: مدتی قبل اوراق سهام به مبلغ ۱۲۰میلیون تومان خریدم. بعد به پشتوانه سهام یک وام ۶۰میلیون تومانی گرفتم. مدتی که گذشت تصمیم به فروش سهامم گرفتم و به واسطه یکی از دوستانم سهام را به خانم دکتر فروختم. او پول سهام را به صورت کامل پرداخت کرد. بعد از آن هنگام انتقال سهام متوجه شدم که باید ابتدا وام دریافتی را تسویه کنم. من با خانم دکتر تماس گرفتم و برای تسویه وام از او مهلت گرفتم که قبول کرد، اما موفق به تسویه وام نشدم. در چند نوبت دیگر از او مهلت گرفتم تا اینکه روز حادثه تماس گرفت و گفت که باید هر طور شده کار انتقال سهام انجام شود وگرنه به اتهام کلاهبرداری از من شکایت میکند. من از او درخواست ملاقات کردم که قبول کرد. مقابل ایستگاه جوانمردقصاب او را سوار کردم و حرکت کردم و سر همان موضوع با هم مشاجره کردیم. من عصبانی شدم و دستم را به گلویش انداختم که خفه شد. ترسیده بودم و بدون هدف در خیابانهای شهر رانندگی کردم. بعد از آن به سمت فرودگاه امام رانندگی کردم. در محلی خلوت جسد را به زمینهای کشاورزی کشاندم. بعد گالن بنزینی که در صندوق عقب داشتم را برداشتم و بنزین را روی جسد ریختم و کبریت را کشیدم و از محل دور شدم. سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: تحقیقات بیشتر از متهم در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ جریان دارد.