کد خبر: 939706
تعداد نظرات: ۱۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۷ - ۰۳:۲۲
چندوچون همسری محمدرضا پهلوی با فرح دیبا در آیینه روایت اطرافیان
محمدرضا پهلوی مردی زن‌باره بود و از دوران نوجوانی بدین رفتار عادت داشت. شاه پس از ازدواج با فرح دیبا- که دختری بی‌اصل و نسب بود و به لحاظ تبار، با همسران قبلی وی تناسبی نداشت- راه را برای خیانت‌ها و هرزه‌گردی‌های خود هموارتر دید. این وضعیت فرح را نیز به واکنش متقابل و ارتباط بیشتر با مردانی از حلقه دوستان خود واداشت
نیما احمدپور
سرویس تاریخ جوان آنلاین: فرح دیبا برای ساختن آینده خود و فرزندش، چاره‌ای جز گرفتن ژست همسر فداکار برای همسرش ندارد، اما خوشبختانه یا متأسفانه شواهدی وجود دارد که رابطه آن دو را دست‌کم در واپسین سالیان حیات شاه، بس تیره و خیانت‌آمیز نشان می‌دهد. آنچه در پی می‌آید شمه‌ای از روایات اطرافیان این زوج است که واقعیت این ارتباط را در خاطرات خویش نشان داده‌اند. امید آنکه مقبول افتد.

محمدرضا پهلوی مردی زن‌باره بود و از دوران نوجوانی بدین رفتار عادت داشت. بر حسب نظر روانشناسان مردانی اینچنین، هرگز نمی‌توانند شوهرانی واقعی باشند. شاه پس از ازدواج با فرح دیبا- که دختری بی‌اصل ونسب بود و به لحاظ تبار، با همسران قبلی وی تناسبی نداشت- راه را برای خیانت‌ها و هرزه‌گردی‌های خود هموارتر دید. همین امر موجب شد که رابطه وی با فرح خیلی زود سرد شود و تظاهر آن‌ها به زوجیت، تنها در محافل رسمی بروز یابد. این وضعیت فرح را نیز به واکنش متقابل و ارتباط بیشتر با مردانی از حلقه دوستان خود واداشت.

درست است که شهبانوی مملکت دوست‌پسر داشته باشد؟

مادر محمدرضا (تاج‌الملوک) که به گفته خودش از سال ۱۳۵۲ با فرح قهر کرده و کلمه‌ای با او سخن نگفته بود، روایتی خواندنی از روابط خانوادگی شاه و فرح دارد و به گفته خودش، بار‌ها برخورد‌های تند و خشنی در قبال رفتار‌های فرح داشت:

«یک بار آقای صاحب‌اختیار (عباسعلی یعقوبی) رئیس خدمه کاخ‌های سلطنتی با ترس و لرز و هزار، اما و اگر و ببخشید و جایی نگویید و اینگونه مقدمات گفت: قربانت گردم، آیا این درست است که شهبانوی مملکت دوست‌پسر داشته باشد و او را با خود به داخل کاخ بیاورد؟ البته ما می‌دانستیم که فرح با فریدون جوادی قاطی شده است، اما نه اینکه او را به کاخ بیاورد! این بود که یک روز، خود فرح را خواستم و به او نهیب زدم که زنیکه گدا! خجالت نمی‌کشی این قبیل کار‌ها را در جلوی چشم کارکنان دربار انجام می‌دهی؟ فرح گفت: درست گفته‌اند که شاه می‌بخشد، شیخ علیخان نمی‌بخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، آن وقت باید به تو حساب پس بدهم؟ من آزاد هستم و اختیار پایین‌تنه‌ام را دارم! خلاصه خیلی بی‌حیایی کرد و من هم به کلی با او قطع رابطه کردم و تا امروز که به خارج از کشور آمدم، بیشتر از پنج سال است که یک کلمه با او حرف نزده‌ام!»

فرح و فریدون جوادی، یک علامت سؤال بزرگ

احمدعلی مسعود انصاری که مادرش، خاله فرح بود و به خاطر همین نسبت خانوادگی با فرح، به حلقه دوستان خصوصی شاه و فرح راه یافته بود، در خاطراتش به رابطه خاص و به قول خود او، غیرعادی بین فرح و فریدون جوادی اشاره کرده است:

«یک نکته مهم، مسئله فرح و جوادی بود و آن اینکه در رفت و آمد‌های مکرر به دربار به وجود یک رابطه غیرعادی بین فرح و فریدون جوادی پی‌برده بودم و چندبار به وسایل مختلف و با اخم و تَخم به جوادی حالی کرده بودم که این راز در پرده باقی نمی‌ماند، اما تأثیری نداشت. من هم این مسئله را با خاله‌ام (مادر فرح) در میان گذاشتم. خانم دیبا حقیقتاً ناراحت شد و ظاهراً بعداً این مسئله را با فرح در میان گذاشته بود، مدتی بعد فرح با حالت عصبانیت خطاب به من گفت: حالا برای مادرم درباره رفتار من جاسوسی می‌کنی؟!»

کی نظر شما را پرسید؟

شاه همیشه با ملایمت از کنار رفتار‌های فرح نمی‌گذشت، روایت علم از یکی از مجادلات شاه و فرح خواندنی است:
«مدت‌ها قبل به شاه پیشنهاد کردم بد نیست میهمانی شامی برگزار شود که بتوانند جمعی از برگزیدگان را به آن دعوت کنند. مخلوطی از دیپلمات‌های خارجی، سرمایه‌داران، کارخانه‌داران و هنرمندان. شاه از این فکر خوشش آمد، امشب سر شام تمام تلاشم را کردم تا اعلیحضرتین تاریخ مشخصی برای این مراسم تعیین کنند و همچنین در مورد فهرست مدعوین هم به توافق برسند. شهبانو از دعوت سرمایه‌داران اکراه دارد، زیرا معتقد است همگی آدم‌هایی هستند با اعتباری مخدوش و فاقد حسن شهرت. شاه از این حرف عصبانی شد و گفت: کی نظر شما را پرسید؟ من هستم که ترتیب این کار‌ها را می‌دهم نه شما. علم همیشه نظر شما را جویا می‌شود که من دلیلش را نمی‌فهمم، متأسف شدم که باعث ناراحتی شهبانو شدم.»

برخورد شاه چنان تند و غیرمنتظره بود که اسدالله علم فردای همان شب، با لحنی بسیار ملایم و محافظه‌کارانه به شاه در مورد برخورد لفظی شب گذشته با فرح صحبت می‌کند، ولی بنا به گفته علم، شاه زیر بار نمی‌رود که رفتارش با فرح به خصوص در حضور دیگران تند و خشن بوده است، علم با زیرکی تمام، رفتار شاه را به نفرت پنهان شاه نسبت به فرح مربوط می‌کند. او معتقد است با متممی که به قانون‌اساسی افزوده شده در صورتی که شاه پیش از ۱۸ سالگی ولیعهد بمیرد، شهبانو نایب‌السلطنه خواهد شد. این مسئله تنش موجود میان شاه و ملکه را علنی کرده است... علم اعتقاد دارد که هدف فرح از مخالفت‌های علنی با نظریات شاه، این بوده است که موقعیت خود را تحت قانون‌اساسی به شاه یادآوری کند و علم محرک اصلی این رفتار فرح را سادگی و بی‌شعوری خود فرح و تحریکات اطرافیان او می‌داند.

فرح و یک سخنرانی مملو از غلط و خلاف سیاست‌های شاه!

رفتار‌های غربی فرح و اطرافیان او حد و مرز مشخصی نداشت و برای نمونه هنگامی که برای نخستین بار، دو همجنس‌باز رسماً در ایران ازدواج کردند، یکی از آن‌ها طراح لباس مخصوص فرح از آب درآمد! کیوان خسروانی (فرزند سپهبد خسروانی) که به عنوان طراح لباس در خدمت فرح قرار داشت، طی مراسم مجللی در یکی از هتل‌های تهران، با بیژن صفاری (پسر تیمسار صفاری) ازدواج کرد! علم در بخش دیگری از خاطرات خویش به سخنرانی جنجالی فرح در کمیته اصلاحات اجتماعی اشاره می‌کند:

«دیروز ملکه در کمیته اصلاحات اجتماعی یک سخنرانی ایراد کرد که من از محتوایش کوچک‌ترین اطلاعی نداشتم. امروز ۱۵ دقیقه قبل از اخبار اصلی رادیو متن سخنرانی را تحویل من دادند. بسیاری از مطالب آن به نظرم غلط و خلاف سیاست‌های شاه آمد. خود شاه نبود و من رأساً دستور دادم که سخنرانی از رادیو پخش شود، ولی روزنامه‌ها در چاپ متن آن تأخیر کنند. یک ساعت بعد مطلع شدم که منشی مخصوص ملکه، نسخه‌هایی از سخنرانی را بین روزنامه‌ها توزیع کرده و به هیچ‌وجه نمی‌شود مانع از چاپ آن در روزنامه‌های فردا شد. این قضیه شری به پا خواهد کرد.»

دقیقاً همانطور که علم پیش‌بینی کرده بود، شاه از این سخنرانی فرح بسیار عصبانی شد و ضمن توبیخ شدید علم برای صدور اجازه پخش سخنرانی فرح، بلافاصله به فرح تلفن زده و‌ـ به گفته علم‌ـ رک و پوست‌کنده به فرح گفت که رئیس دفتر مخصوص او از عوامل توطئه‌گر است.

فحش رکیک فرح در حضور شاه!

در جریان سفر شاه و فرح به امریکا و دیدار آن‌ها با کندی، رئیس‌جمهور امریکا، اتفاق جالبی روی داد که نقل آن می‌تواند برای خوانندگان جالب و شناخت بهتری از روحیات شاه و فرح ارائه دهد. در مجلس شام خصوصی، محمدرضا یکسری جواهرات فوق‌العاده نفیس و منحصر به فرد در دنیا را به ژاکلین کندی‌ـ همسر رئیس‌جمهور امریکا‌ـ هدیه داد. این جواهرات متعلق به همسر ریچارد شیردل بودند. ژاکلین چنان تحت‌تأثیر این هدیه بی‌نظیر و گران‌قیمت محمدرضا قرار گرفت که جلوی همه میهمانان، محمدرضا را بوسید! اما در برابر این هدیه بزرگ شاه، کندی یک تابلوی نقاشی آبرنگ به فرح داد و گفت: این نقاشی از کار‌های خود او در زمان تحصیل در کالج بوده است! ژاکلین هم یک کراوات رنگ و رورفته و کهنه به محمدرضا هدیه داد و ادعا کرد که این کراوات متعلق به جرج واشنگتن بوده است! هدایای رئیس‌جمهور امریکا و همسرش به شاه و فرح، حتی یک دلار هم ارزش نداشتند! موقعی که شاه و فرح به محل اقامتشان برمی‌گشتند، فرح در حضور محمدرضا فحش رکیکی به کندی و همسرش داد و گفت: این‌ها به هر میهمان خارجی یک کراوات مستعمل می‌دهند و ادعا می‌کنند متعلق به جرج واشنگتن یا آبراهام لینکلن بوده است!

انقلابی شده‌ای و این لباس‌های شیک و جواهرات گران‌قیمت را می‌پوشی؟

برخورد‌های لفظی شاه و فرح که ریشه در اختلافات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی عمیق بین آن‌ها داشت، در برخی مواقع علنی می‌شد. برای مثال، در اوج درگیری رژیم شاه با جریانات چریکی چپ‌گرایی مثل سازمان مجاهدین‌خلق و سازمان چریکی‌های فدایی‌خلق، شاه در مراسم افتتاح اجلاس جدید مجلس، سخنرانی مفصلی در شرح برنامه‌ها و خدمات و پیشرفت‌های ایران در دوران سلطنتش ایراد کرد. بعد از پایان سخنرانی که شاه و فرح برای استراحت به اتاقی می‌روند، فرح، شاه را خطاب قرار داد و گفت: شما در سخنرانی‌تان جز تعریف از پیشرفت‌های مملکت کاری نکردید و کمترین اشاره‌ای به کمبود‌ها نداشتید. به روایت علم، شاه در پاسخ به فرح لبخند تلخی زد و گفت: «الان که از خودمان و موفقیت‌هایمان تعریف می‌کنیم، توطئه‌گران و خرابکاران، جوابمان را با بمب و گلوله می‌دهند، وای به وقتی که از خودمان انتقاد هم بکنیم!» سپس شاه رو به ملکه کرد و گفت: «شما خودت هم انقلابی شدی؛ دلم می‌خواهد ببینم چگونه در عین دادن شعار‌های انقلابی و فحش و فضیحت به دولت می‌خواهی این مملکت را اداره کنی؟ راستی حالا که انقلابی شدی بگو ببینم چطور است که این لباس‌های شیک و جواهرات گران‌قیمت را می‌پوشی؟» علم واکنش فرح به این سخنان شاه را که در حضور هویدا (نخست‌وزیر) و خود علم (وزیردربار) بیان شد، سرخ شدن تا گردن!» توصیف کرده است.

واقعیت این است که زندگی زناشویی و خانوادگی محمدرضا و فرح هم که متأثر از اختلافات سیاسی‌ـ اجتماعی بود، کم‌کم رو به سردی می‌گذاشت. در اواخر سلطنت شاه، وضعیت طوری شده بود که عملاً شاه و فرح کاری به هم نداشتند و هر یک راه خودشان را می‌پیمودند و فقط ظاهر یک زندگی خانوادگی را رعایت می‌کردند. حقیقت این است که شاه هیچ ابایی از درز کردن روابط سرد خانوادگی و صرفاً تشریفاتی خود و فرح به بیرون نداشت. مینو صمیمی یکی از اعضای دفتر مخصوص ملکه (فرح) که در ابتدا به عنوان مترجم سفارت ایران در سوئیس مشغول به کار بود، روایت قابل توجهی از نحوه زندگی خصوصی شاه و فرح دارد. او در قسمتی از خاطراتش نوشته است:

«زمانی که شاه و فرح به همراه سفیر ایران در سوئیس برای اولین بار پس از خرید و آماده‌سازی ویلای سوورتا از آن دیدار می‌کردند، شاه در بدو ورود به اتاق‌خواب بسیار شیک و مجلل آن، با لحنی نیمه‌شوخی خطاب به سفیر گفت: مگر فکر می‌کنی من با شهبانو در یک اتاق می‌خوابم؟ در حالی که ملکه از این گفته ناخوشایند شاه آشکارا ناراحت شده بود، دکتر ایادی و اسدالله علم بلافاصله به نشانه تأیید سخن شاه تعظیم کردند و بعد هم سفیر را مورد سرزنش قرار دادند! روال معمول این بود که شاهنشاه جدا از فرح در آپارتمان ویژه‌ای می‌خوابیدند!»

جاسوسی لیلی دفتری از محفل فرح برای شاه

به گفته تاج‌الملوک، شاه نیز در دفتر و اطرافیان فرح نفوذی داشت، آنگونه که خود گفته است:
«لیلی دفتری دختر سرلشکرمحمد دفتری و از همکلاسی‌های فرح در پاریس بود، ولی تعصب لیلی امیرارجمند را نسبت به فرح نداشت و هر وقت پیش ما می‌آمد، دست محمدرضا را می‌بوسید و هر چه از مسائل محرمانه و سرّی و اسرار مگوی فرح می‌دانست، برای ما روی دایره می‌ریخت. من این لیلی دفتری را خیلی دوست داشتم و حتی چندبار جواهرات گرانبهای خودم را به او هدیه کردم.» در هر حال سردی روابط محمدرضا و فرح چنان بالا گرفت که حتی شایعه طلاق فرح نیز مطرح شد و البته این فقط به خاطر اختلافات سیاسی و فکری محمدرضا و فرح نبود و ریشه در خوشگذرانی‌های محمدرضا و اقدامات متقابل فرح نیز داشت. یکی از حوادثی که رابطه محمدرضا و فرح را به شدت دچار تنش و بحران کرد، دوستی و آشنایی محمدرضا با گیلدا، دختر یکی از فرماندهان نیروی‌هوایی ارتش بود که موجب شد فرح طاقت از کف بدهد، اما با این وجود، ترجیح داد که از طریق مادرش و اسدالله علم، شاه را به طلاق تهدید کند. علم در خاطراتش بدون ذکر کامل نام گیلدا، از او یاد کرده است: سخنی‌پراکنی‌های دیشب خانم دیبا (مادر فرح) را (به شاه) گزارش دادم و گفتم با اینکه یک بار هم از طلاق سخنی به میان نیاورد، اما حرف خیلی مهمی بدین مفهوم زد که دخترش تجمل‌پرست نیست و تلویحاً معنایش این است که جدایی از شاه سبب نمی‌شود شهبانو از لحاظ مادی سختی بکشد. شاه گفت: مزخرف می‌گوید. بعد از بحث بسیار توافق کردیم که باید در اسرع وقت برای این دختره لعنتی که این شایعات را سر زبان‌ها انداخته، شوهری دست و پا کرد.»

مادر شاه هم که در جریان رابطه شاه با گیلدا و عصبانیت فرح بود، ادعا کرده است که فرح که اتفاقاً روزی در کاخ با گیلدا روبه رو شده، از شدت عصبانیت، کشیده محکمی به گوش گیلدا زده است!

ماده گاوی برای زاییدن گوساله

فریده دیبا نیز سردی روابط شاه و فرح را چنین توصیف کرده است:
«محمدرضا پس از تولد فرزند چهارمش، کاملاً از فرح فاصله گرفته و اتاق خواب خود را به طبقه دوم ضلع غربی کاخ نیاوران منتقل کرده بود، البته فرح که جوانی خود را در اروپا گذرانده بود و تربیت فرنگی پیدا کرده بود، نسبت به بی‌وفایی محمدرضا حساسیت نشان نمی‌داد و آن را نادیده می‌گرفت. بار‌ها فرح به من گفته بود شاه و خانواده‌اش به من به چشم ماده گاوی نگاه می‌کنند که برای آن‌ها گوساله زاییده است (!)»

عیاشی‌ها و روابط شاه با ستارگان مشهور سینمای غرب که به مطبوعات خارجی نیز کشیده شده بود، خشم و نفرت فرح را دو چندان می‌کرد:

«پس از آنکه همگان متوجه شدند شاه عاشق آن مارگارت‌ـ ستاره معروف سینمای سوئد‌ـ شده، در یکی از نشریات خارجی عکسی از شهربانو با قیافه‌ای عبوس منتشر شد که این سوتیتر در زیر آن خودنمایی می‌کرد: دیگر از لبخند‌های شهبانو اثری نیست»، دیدگاه نشریه این بود که به خواننده القا شود که همسر شاه به خاطر هوسرانی‌های شوهرش، چقدر تلخکام است!»

خرید‌های کلان فرح، به خصوص خرید املاک مرغوب در اروپا، خود حکایتی شنیدنی است و نشان می‌داد که فرح از مدت‌ها قبل برای دوران جدایی از شاه برنامه‌ریزی کرده بود، زیرا خرید چنین املاکی در اروپا معنایی جز این نداشت. مادر فرح در خاطراتش به خرید یک آپارتمان در غرب لندن توسط فرح که به اندازه یک زمین فوتبال! وسعت داشت، اشاره می‌کند! به رغم همه این تنش‌ها، جایگاه و نفوذ و نقش فرح در هیئت حاکمه پهلوی به جایی رسیده بود که بسیاری از سیاستمداران و رجال پهلوی، به جای اینکه مستقیماً سراغ شاه بروند، به اصطلاح شاه را دور می‌زدند و سراغ فرح می‌رفتند، حتی امیرعباس هویدا که توانسته بود اعتماد شاه را چنان جلب کند که ۱۳ سال (۱۳۵۶ ـ. ۱۳۴۳) نخست‌وزیر باشد، از این قاعده مستثنی نبود.

پدیده لیلی امیرارجمند!

از اقدامات قابل تأمل فرح، تأسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. فرح اداره کانون را به لیلی امیرارجمند سپرد! همان لیلی امیرارجمندی که به گفته مادرشاه:
«لیلی امیرارجمند نمونه یک زن بی‌بندوبار و آزاد از هر نوع قید و بند بود و کاخ را ملک شخصی خودش می‌دانست و گاهی ۱۰، ۱۵ نفر از کارکنان زن دربار و ندیمه‌ها و خدمه و دوستانش را لخت می‌کرد و در استخر کاخ بدون هیچ‌گونه پوششی با آنان به شنا می‌پرداخت!»

البته یک بار یکی از خدمه‌های جسور کاخ‌های سلطنتی، به خود جرئت داد و به رفتار لیلی امیرارجمند اعتراض کرد. پاسخ لیلی امیرارجمند به روایت مادرشاه، خواندنی است:

«یک بار آقای صاحب‌اختیار، سرپرست خدمه کاخ‌های سلطنتی به خانم امیرارجمند گفت: خانم این کار خوبیت ندارد که شما و دوستانتان لخت مادرزاد جلوی چشم باغبان‌ها و کارگران داخل استخر می‌روید و شنا می‌کنید، لیلی هم به این پیرمرد گفته بود: بگذار نگاه کنند برای سوی چشمانشان خوب است!»

لیلی امیرارجمند، همکلاسی و دوست صمیمی فرح و رئیس کانون پرورش‌فکری‌کودکان و نوجوانان، افکار مخصوصی داشت، از جمله اینکه:
«آدم‌ها اگر در حضور هم معاشقه و مغازله زناشویی کنند، لذتش دوصد چندان می‌شود و خودش همیشه مجالس چند نفر راه می‌انداخت و گاهی که مرد کم می‌آوردند، از همین خدمه دربار صدا می‌کردند و می‌بردند به داخل محفل خودشان!»

انتخاب فردی با این روحیه (که از سوی ساواک به جاسوسی برای بلوک‌شرق نیز متهم شده و سال‌ها تحت نظر قرار داشت!) جهت پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران، نمایانگر روحیات و افق‌های فکری فرح دیباست! و طبیعی است نفوذ تفکرات و روشنفکرانه غربی، خصوصاً فرانسوی، در اذهان فرح و لیلی امیرارجمند، منجر به تولید محصولاتی در کانون شد که نگرش‌های غرب‌گرایانه را با تأثیرات منفی اخلاقی و اعتقادی به گوشه گوشه‌های کشور منتقل می‌کرد!
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۱۱
حمید
|
Germany
|
۱۹:۱۳ - ۱۳۹۷/۱۰/۰۸
20
11
ممنون
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۲۳ - ۱۳۹۸/۰۸/۲۱
6
9
عجب
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۸/۱۱/۱۰
22
11
خوب شدکه نیستن
عباس
|
Germany
|
۱۶:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۷/۰۲
23
37
خیلی تلاش کردم باور کنم ولی نشد . امیدوارم به راه راست هدایت شوید
محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۴
9
6
شاید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۹/۱۱/۱۶
13
19
حقيقت بنويسيد تا خواننده اعتماد پيدا كند
گندم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۳
11
18
وای خدا چقد دروغ چقد خنده دار
یاسمینا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۳/۳۱
14
11
میدانم، کثیف تر از فرح پهلوی ملکه ای در تاریخ ایران نبوده است، برای مطمئن شدن از صحت مطالب به کتاب :خاطراتی از خاندان پهلوی مراجعه کنید.
الهام
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۴
0
0
مخلوق خدا قضاوتش فقط کار خداست..
کاوشگر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۱۷ - ۱۴۰۰/۱۰/۲۳
0
1
عجب ، بیخد نبود شاه یهو دغ کردو مرد بیچاره ، دیدم در اینستاگرام بعضی از افسران ارشد گارد شاهنشاهی به فرح پهلوی فهاشی میکردند ..
الان دلبلشو میفهمم...!!
ستایش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۲۶ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۹
4
9
خدا لعنت کنه خاندان پهلوی رو اونهمه خیانت و دزدی کردن
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار