سرویس فرهنگی جوان آنلاین: در حاشیه رونمایی از کتاب «چهارصد و شصت و پنج نفر»، نخستین کتاب مصور با موضوع «شهدای حادثه منا» تسنیم بهسراغ «میترا زرگرانی» نویسنده جوان این کتاب رفته است. زرگرانی از مراحل گردآوری کتاب، سختیهای موجود بر سر راه نگارش آن و انگیزههایش برای نوشتن «چهارصد و شصت و پنج نفر» سخن گفت.
این نویسنده در پاسخ به این سؤال که چه شد تصمیم به گردآوری کتابی مصور با موضوع شهدای حادثه منا گرفتید، توضیح داد: من از ۱۳ سالگی در آرامگاههای خانوادگی شهرستان نیشابور، به گرفتن تکعکسهایی از سنگ قبرها میپرداختم و گاه با برخورد شدید اطرافیانم مواجه میشدم که میگفتند «تو فقط از گورستان عکس میگیری و این باعث افسردگیات میشود»؛ اما من به کار عکاسی پراکنده از آرامگاهها، ادامه دادم. یک روز که مشغول قدم زدن در یک آرامگاه خانوادگی بودم با مزار شهدای منا مواجه شدم و برایم سؤال پیش آمد که داستان این شهدا چه بوده است؛ درواقع همه چیز از یک کنجکاوی ساده شروع شد. با جستوجویی ساده در گوگل متوجه عمق و زوایای فاجعه منا که مورد انعکاس وسیع رسانهها قرار گرفته بود، شدم، اما دلیل اصلی وقوع این حادثه مشخص نبود. برخی میگفتند درهای ورودی را بستهاند، عدهای میگفتند آب زیر پای آنها رها کردهاند که باعث بیحسی و ازحالرفتگیشان شده است، اما هیچ یک از این روایتها اثبات نشده بود. با پیگیریهای بیشتر، متوجه شدم که بیشتر این شهدا متعلق به شهرستان خودم، نیشابور هستند و شهرستان من با ۴۵ نفر در صدر آمار شهدای این حادثه قرار دارد، از این رو تصمیم گرفتم هرطور شده خانوادههای این شهدا را پیدا کنم. به بنیاد شهید شهرمان مراجعه کردم و آدرس و شماره تلفن تمامی خانوادههای شهدا را تهیه کردم و سپس با تک تک خانوادهها تماس گرفتم. برخی از آنها در روستاهای دورافتادهای که حدوداً ۴۰، ۵۰ کیلومتر با نیشابور فاصله داشت، زندگی میکردند. هنگامی که به دیدار آنها رفتم، این سؤال برایم پیش آمد که چرا باید چنین اتفاقی برای چنین خانوادههایی که اکثراً وضعیت مالی مناسبی ندارند و با تلاش و مشقت بسیار هزینه تشرف به حج را جمعآوری کردهاند، بیفتد. آنچه باعث شد این کتاب را بنویسم این بود که میخواستم کار کوچکی برای شهدای حادثه منا انجام داده باشم.
وی در پاسخ به این سؤال که با تمام ۴۵ خانواده نیشابوری شهدای حادثه منا دیدار داشتید، نیز عنوان میکند، بله، به همین خاطر پروژه حدوداً دو سال طول کشید. من از ۱۶ سالگی این کار را شروع کردم و اکنون ۱۸ سال دارم البته در این مسیر تجربههای متعددی بهدست آوردم. مرحله اول کار عکاسی نبود بلکه پیدا کردن خانوادههای شهدای منا بود که در روستاهای مختلف ساکن بودند. در آغاز، ارتباط گرفتن با آنها و جلب اعتمادشان مبنی بر اینکه «من فقط یک عکاس ساده هستم و میخواهم از برخی وسایل شهدای شما یک ثبت داشته باشم»، کمی سخت بود، اما وقتی با آنها صحبت کردم و به آنها گفتم هدفم از این کار، نمایش جنایتی است که آلسعود مرتکب شده است، راضی شدند که وسایل شهیدشان را برای عکاسی در اختیار من قرار دهند. آنچه را برای آن ۴۶۵ نفر اتفاق افتاده است روایت کردهام. بهدلیل سکونتم در نیشابور و اینکه دسترسی راحتتری به شهدای شهرمان نیشابور داشتم، تنها با خانوادههای این شهدا ارتباط گرفتم و بهنوعی از جزء به کل رسیدم؛ با اینحال، تلاشم بر این بود که روایتی تصویری از تمام ۴۶۵ شهید حادثه منا ارائه دهم. در دیدار با خانوادههای شهدا از آنها میخواستم وسایل شهدا و یادگاریهای آنها را در اختیارم قرار دهند تا بتوانم از آنها عکاسی کنم. خانوادهها نیز با لطف و مهربانی بسیار با من همکاری میکردند و وسایلی را که به شهدایشان تعلق داشت در اختیارم قرار میدادند. از طرف دیگر، با بررسی تیتر روزنامههای آنلاین، میخواستم بهنحوی عکسهایی را که از وسایل شخصی شهدا میگیرم با آن تیترها مرتبط کنم و نوعی ارتباط مفهومی میانشان برقرار کنم، به این معنا، میتوانم بگویم وسایل عکاسیشده تکمیلکننده تیترهای روزنامه هستند. بررسی آرشیو روزنامهها را مرحله به مرحله آغاز کردم و از همان ابتدا که این فاجعه رخ داد، تا لحظههای آغازین اعلام آمار اولیه شهدا، جستوجوی پیکرهای شهدا، استقبال مردم از شهدا در فرودگاه، بازتاب فاجعه منا در رسانهها و فضای مجازی، بررسی حقوقی فاجعه منا در رسانهها و... ازجمله مراحلی بودند که در بررسی آرشیو روزنامهها و رسانههای مجازی، طی کردم.