کد خبر: 938770
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۷ - ۰۲:۲۱
افراد طمعکار همیشه زندگی ناآرامی دارند و به دیگران حسادت می‌کنند و از آن‌ها کینه به دل می‌گیرند. طمع و حسادت اگر انسان را به هلاکت نرساند، باعث بروز خیلی از جرائمی می‌شود که در نهایت نتیجه‌ای جز پشیمانی به‌دنبال ندارد.
افراد طمعکار همیشه زندگی ناآرامی دارند و به دیگران حسادت می‌کنند و از آن‌ها کینه به دل می‌گیرند. طمع و حسادت اگر انسان را به هلاکت نرساند، باعث بروز خیلی از جرائمی می‌شود که در نهایت نتیجه‌ای جز پشیمانی به‌دنبال ندارد. دو برادر طمعکار برادر کوچک‌تر خود را برای تصاحب ارثیه میلیاردی ربودند و با جعل اسناد پزشکی او را در بیمارستان روانی بستری کردند، اما خیلی زود دستشان رو و دستبند بر دستانشان زده شد.
به گزارش خبرنگار ما، چندی قبل مرد جوانی به اداره پلیس رفت و از دو برادر بزرگ‌ترش به اتهام آدم‌ربایی برای تصاحب ارثیه میلیاردی پدرش شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: پدرمان مرد پولداری بود و پس از فوتش املاک و اموال زیادی برای من و برادرانم به ارث گذاشت، اما از آنجایی که من پسر کوچک خانواده بودم و پدرم خیلی مرا دوست می‌داشت به همین خاطر مقداری از ثروتش را که دو ملک میلیاردی بود قبل از فوتش به نام من زد و همین موضوع باعث حسادت دو برادرم شد که با کار او مخالفت می‌کردند. در نهایت پدرم فوت کرد و من از این حادثه به شدت متأثر شدم و در همین زمان از همسرم به دلایلی جدا شدم. طبق دستور قاضی، مهریه همسرم را پرداخت می‌کردم تا اینکه ۱۱ روز قبل که در خانه بودم، زنگ خانه‌ام به صدا درآمد. وقتی آیفون را برداشتم مردی خودش را پستچی معرفی کرد و گفت: نامه‌ای برای من آورده است و خواست به جلوی در بروم و برگه تحویل نامه را امضا کنم. جلوی در رفتم و در حال امضاکردن برگه بودم که آمبولانسی به سرعت وارد کوچه ما شد و در نزدیکی من توقف کرد. سه مرد قوی‌هیکل از داخل آمبولانس بیرون آمدند و به طرف من حمله کردند صدای مرد آشنایی را شنیدم که می‌گفت: این بیمار خطرناکی است او را دستبند بزنید. سه مرد قوی‌هیکل به طرف من حمله‌ور شدند و من هم نفهمیدم چه برگه‌ای را امضا کردم که آن‌ها مرا گرفتند و به داخل آمبولانس بردند و دستانم را به تخت دستبند زدند. هرچقدر به آن‌ها گفتم اشتباهی گرفته‌اید و من بیمار نیستم، فایده‌ای نداشت تا اینکه آمپول آرامبخشی به من تزریق کردند به طوری که توان هیچ‌کاری را نداشتم و فقط چشمانم باز بود.

آدم‌ربایان به دستور برادرانم مرا ربودند
دقایقی بعد آمبولانس وارد بیمارستانی شد و سه مرد قوی‌هیکل مرا در بخش مراقبت از بیماران روانی بستری کردند. وقتی حالم بهتر شد به پزشک آنجا گفتم، مرا اشتباهی به بیمارستان آورده‌اند و اصلاً مشکل روانی ندارم و فقط به خاطر اختلاف با همسرم از او جدا شده‌ام، اما انگار آن‌ها حرف‌های مرا نمی‌شنیدند و زمانی که شروع به داد و فریاد می‌کردم به من شوک می‌دادند و آمپول آرامبخش می‌زدند. ۱۰ روز آنجا بستری بودم و هر روز پرستاران به من شوک می‌زدند و دارو می‌دادند تا اینکه روز دهم برادرم را در بیمارستان دیدم که با پزشک آنجا در حال حرف زدن است. همانجا فهمیدم این نقشه را دو برادرم برای تصاحب اموالم طراحی و اجرا کرده‌اند. به سرعت به سراغ برادرم و پزشک رفتم و به او گفتم: برادرم برای من پرونده‌سازی کرده است، اما برادرم چندبرگه به پزشک نشان داد و گفت: ما قادر به نگهداری او در خانه نیستم، چون حالت خطرناک دارد.

با پوشیدن لباس پزشک از مرکز روانی فرار کردم
پزشک با دیدن برگه‌ها دستور دوباره بستری من را داد تا اینکه روز یازدهم هنگام ملاقات بیماران از فرصت استفاده کردم و روپوش سفید یکی از پزشکان را پوشیدم و به سرعت از بیمارستان گریختم و جانم را نجات دادم. پس از فرار از بیمارستان متوجه شدم، مأمور پستچی هم قلابی بوده است و من در آن شلوغی برگه‌ای را امضا کرده‌ام که در آن به دو برادرم وکالت تام داده‌ام و وقتی حساب بانکی‌ام را بررسی کردم، فهمیدم در آن ۱۱ روز دو برادرم با همان برگه وکالتنامه مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان از حسابم برداشت کرده‌اند و الان هم قصد دارند با همین وکالت‌نامه بقیه اموالم را تصاحب کنند.

دستگیری دو برادر طمعکار
پس از طرح این شکایت مأموران به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی تهران در نخستین گام سه مرد آمبولانس سوار را شناسایی و بازداشت کردند. سه متهم در بازجویی‌ها مدعی شدند که پس از دیدن مدارک پزشکی شاکی به دستور دو برادرش او را برای درمان به بیمارستان منتقل کرده‌اند. پزشک بیمارستان هم پس از احضار گفت: دو برادر شاکی مدارکی را به من نشان دادند که نوشته بود، شاکی دارای بیماری خطرناک روانی است، اما الان متوجه شدم آن مدارک جعلی بوده است. آن‌ها همچنین فیلمی از شاکی به من نشان دادند که وی در حال گریه و زاری است که نشان می‌داد وی حال خوبی ندارد و الان فهمیده‌ام این فیلم در مراسم عزاداری پدرشان از شاکی گرفته شده که در حال گریه کردن بوده است. مأموران سپس دو برادر را به اتهام آدم‌ربایی و جعل اسناد بازداشت کردند و دو متهم در بازجویی‌ها به جرم خود اقرار کردند. یکی از متهمان گفت: پدرمان مرد ثروتمندی بود، اما قبل از فوتش دو ملک میلیاردی خود را به نام برادر کوچک‌مان زده بود. همین موضوع باعث شد ما به او حسادت کنیم و به دنبال فرصتی باشیم تا سهم خودمان را از آن دو ملک بگیریم. به همین دلیل نقشه آدم‌ربایی و بستری او را به بهانه بیماری روانی طراحی و اجرا کردیم. قبل از آدم‌ربایی هم پستچی قلابی به در خانه‌اش فرستادیم و به بهانه تحویل نامه از او امضا گرفتیم تا در مدتی که در بیمارستان روانی بستری است اموال او را تصاحب کنیم. تحقیقات از دو متهم از سوی مأموران ادامه دارد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار