کد خبر: 938212
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۷ - ۲۱:۰۶
در گفت‌و‌گوی «جوان» با کارگردان «شبیه‌سازی آقای زرد» مطرح شد
فیلم «شبیه‌سازی آقای زرد» این روز‌ها در جشنواره سینما حقیقت در حال اکران است، به همین بهانه با ماهان خمامی‌پور کارگردان این مستند گفت‌و‌گو کرده‌ایم.
فرزین ماندگار
فیلم «شبیه‌سازی آقای زرد» این روز‌ها در جشنواره سینما حقیقت در حال اکران است، به همین بهانه با ماهان خمامی‌پور کارگردان این مستند گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

درباره سوژه مستند برایمان بگویید.
شبیه‌سازی آقای زرد یک عاشقانه کوتاه درباره یک جنگ زده سوری است؛ پیرمردی که از نوک سر تا نوک پا لباس زرد می‌پوشد و همه وسایل زندگی‌اش زرد است و تنها در خرابه‌های شهر حلب زندگی می‌کند. در مورد آدم‌هایی است که یک زندگی معمولی می‌خواهند. سعی کردم در مستندم بی‌طرف بمانم و اجازه ندهم نقطه نگاه‌های سیاسی وارد کار شود. نگذارم نقطه نگاه‌های زاویه‌دار وارد کار شود. حداقل هر چیزی را که مرتبط به سیاست بود از کار حذف کردم. هر آدمی در شهر روایت خود را از این آدم دارد و من هم روایت خودم را از این آدم پیدا کردم. روایت‌ها زیاد مهم نیست، اتفاقی که آنجا دارد می‌افتد مهم است. در این فیلم بیشتر از آنکه درگیر این باشم که روایت درست است یا داستان خوب دربیاید، به این فکر می‌کردم که آدم‌ها که فیلم را می‌بینند اول از همه فیلم را با خود ببرند بیرون از سالن سینما و بعد از آن فکر کنند.
بازخورد‌ها را چطور دیدید؟
مخاطبان متفاوت هستند و بازخورد‌هایی که گرفتم بسته به مخاطب و وضعیت جغرافیایی‌اش فرق دارد. در اکران اول دو خانم نیوزیلندی بودند که گریه می‌کردند، خب آن‌طرف‌تر دیدم پسر جوانی همسن و سال من داشت می‌خندید. متفاوت است. بسته به خود مخاطب و جهان‌بینی‌اش تفاوت می‌کند.
چرا این سوژه را انتخاب کردید؟
برای اینکه سیاست زده نبود. خلاصه‌اش این می‌شود. در واقع یک بخشی از آن به خاطر این است که جایی را از وضعیت جنگی سوریه پوشش می‌داد که معمولا آدم‌های کمی می‌روند سراغش؛ آدم‌هایی که نه جایی برای فرار داشتند نه جایی برای ماندن داشتند. آدم‌هایی که زیر بار جنگ له شدند و این سوژه‌ای است که کمتر به آن پرداخته می‌شود. در مورد آواره‌هایی نیست که دارند از جنگ فرار می‌کنند. درباره آدم‌هایی است که در خود جنگ گیر می‌کنند. شبیه‌سازی آقای زرد نمادی از همان آدم‌هایی است که نه راه پس دارند و نه راه پیش؛ آد‌م‌هایی که همه زندگی شان نابود شده است.
خودتان را چطور به این سوژه نزدیک کردید و سختی کار کجا بود؟
سوژه ما در حلب بود، چون در آن لوکیشن آن طوری که با خاک یکسان شده پیدا کردنش خیلی سخت است و زبان مشترک هم نداشتیم، خیلی متقابل سعی می‌کردیم همدیگر را بفهمیم و فکر می‌کردم فهمیدیم که فیلم درآمده و اگر نمی‌شد اصلاً اجازه تصویربرداری نمی‌داد.
چقدر کار فیلمبرداری طول کشید؟
نمی‌توانم بگویم دقیقاً چقدر، به خاطر اینکه من ۵۶ روز در سوریه بودم و چهار تا مستند درآوردم. از ایران تحقیقاتش شروع شد و قبل از اینکه بروم می‌دانستم که چنین چیزی هست. به کمک دوستان پیگیر شدیم و در شهر دنبالش گشتیم. ما فقط هفت روز در حلب می‌چرخیدیم که این آدم را پیدا کنیم و همزمان راش‌های بعدی فیلم‌ها را هم می‌گرفتیم. این آدم را که پیدا کردیم چند روزی با او بودیم و کلاً باید بگویم نزدیک به ۵/۱ سال است دارم روی این پروژه کار می‌کنم. خیلی سخت توانستم دسترسی پیدا کنم و تهیه کننده و بچه‌ها همراهی‌ام کردند و لطف و کمک کردند تا من بروم سوریه و من هم تکلیف خودم را با خودم مشخص کرده بودم که دارم کجا می‌روم و می‌دانستم شاید برنگردم، چیز پیچیده‌ای نبود و آدم با خودش حل می‌کند و من هم حل کردم. این فیلم تنها هدفش این است که روزنه‌ای باز کند به سوریه واقعی.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار