کد خبر: 937365
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۷ - ۲۲:۵۶
گروگانگیری برای نجات از دست کلاهبردار
مردم هنگام مواجهه با مشکلات مالی دست به انتخاب‌های مختلف می‌زنند. خطرناک‌ترین انتخاب‌ها برگزیدن روش‌هایی است که ساختار‌های قانونی را شکسته و افراد به این شیوه به خود و دیگران آسیب می‌رسانند.
مردم هنگام مواجهه با مشکلات مالی دست به انتخاب‌های مختلف می‌زنند. خطرناک‌ترین انتخاب‌ها برگزیدن روش‌هایی است که ساختار‌های قانونی را شکسته و افراد به این شیوه به خود و دیگران آسیب می‌رسانند. به تازگی پرونده‌ای در پلیس آگاهی تهران تشکیل شده است که متهم آن مهندس جوانی است تصمیم گرفت برای حل مشکلات مالی‌اش دوست خود را به گروگان بگیرد و از خانواده‌اش اخاذی کند، اما حالا به جای حل شدن مشکلاتش باید پشت میله‌های زندان منتظر سرنوشت مبهم خود بماند.
به گزارش خبرنگار ما، این پرونده روز چهارشنبه ۱۴‌آذرماه امسال روی میز کارآگاهان اداره یازدهم پلیس‌آگاهی تهران قرار گرفت. شاکی که زنی جوان بود و همراه برادر شوهرش در اداره پلیس حاضر شده بود ماجرای شکایت خود را این طور مطرح کرد. او گفت: شوهرم مردی ۳۰‌ساله به نام بهمن است. او کارخانه دار است و در کار چوب و دکوراسیون و کابینت‌های چوبی فعالیت دارد و چندین کارگر و کارمند دارد. درآمدش خوب است و وضع مالی خوبی داریم. او صبح امروز با خودروی MVM خود خانه را ترک کرد تا به کارگاهش برود تا اینکه ساعتی قبل مردی ناشناس ابتدا با برادر شوهرم و بعد با من تماس گرفت و گفت که همراه دوستانش شوهرم را ربوده و برای آزادی‌اش درخواست ۴۰۰‌میلیون تومان کرد. زن جوان گفت: آدم‌ربایان ما را تهدید کرده‌اند که اگر پول را به آن‌ها نرسانیم شوهرم را به قتل می‌رسانند. بعد از مطرح شدن شکایت، همسر و برادر بهمن تحت آموزش‌های پلیسی قرار گرفتند. همچنین معلوم شد که آدم‌ربایان در چند مقطع زمانی با همسر و برادر بهمن تماس گرفته‌اند و بر سر مقدار پول چانه‌زنی کرده‌اند و سرانجام با گرفتن یکصد میلیون تومان پول رضایت داده‌اند. آن‌ها بار دیگر خانواده بهمن را تهدید کرده بودند در صورتی که پول را به آن‌ها نرسانند یا پلیس را با خبر کنند مرتکب قتل خواهند شد. در شاخه دیگری از بررسی‌ها پلاک خودروی بهمن در اختیار گشت‌های پلیس قرار گرفت و از سوی دیگر خانواده مرد ربوده شده با هماهنگی مأموران پلیس برای تحویل پول با آدم‌ربا قرار گذاشتند. بدین ترتیب مأموران محل قرار را که حوالی سعادت‌آباد بود به صورت نامحسوس تحت‌نظر گرفتند تا اینکه ساعت ۹‌صبح روز جمعه ۱۶‌آذر‌ماه آدم‌ربا با خودروی شاکی در محل حاضر شد و پس از برداشتن کیسه پول به سرعت از محل گریخت که مأموران با شلیک گلوله وی را بازداشت کردند. مأموران همچنین موفق شدند گروگان را که داخل صندوق عقب خودرواش نگه داری می‌شد نجات دهند. صبح دیروز متهم برای تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. وی مقابل شاکی و برادر و همسر شاکی که در دادسرا حضور داشتند به جرم خود اقرار کرد.

صحبت‌های برادر شاکی
آن روز برادرم در سولقان قرار کاری داشت و از صبح بیرون رفته بود و تا شب خبری از او نشد که همراه همسرش به اداره پلیس رفتیم و موضوع را خبر دادیم. ما حتی به کن سولقان و امام‌زاده داوود هم رفتیم و احتمال دادیم که تصادف کرده یا اتفاقی برای او افتاده است تااینکه ساعت‌۱:۳۰ بامداد مردی با برادر دیگرم تماس گرفت و گفت: بهمن پیش من است و سالم است و صبح به خانه بر می‌گردد. این مرد صبح دوباره ساعت ۷ با همسر بهمن تماس می‌گیرد و این بار اعلام می‌کند که بهمن را ربوده و برای آزادی او باید ۴۰۰‌میلیون تومان به او بدهیم. بعد از آن بود که متوجه شدیم او گروگان گرفته شده است و دوباره به اداره پلیس رفتیم و موضوع آدم‌ربایی را توضیح دادیم. متهم در این مدت چند باری با ما تماس گرفت تا اینکه قرار شد ۱۰۰‌میلیون تومان به او بدهیم. ما با هماهنگی پلیس دو عدد پاکت آبمیوه بزرگ را به صورت دسته‌های پول بسته‌بندی کردیم و به درخواست آدم ربا داخل نایلون مشکی قرار دادیم. قرار شد ساعت ۹‌صبح روز جمعه نایلون پول را کنار درختی بگذاریم و از آنجا دور شویم تا او پول‌ها را بردارد و برادرم را آزاد کند که سر قرار رفتیم و هنگام برداشتن نایلون به دام افتاد.

در یک قدمی مرگ بودم
مرد جوان که ۴۸‌ساعت داخل صندوق عقب خودرواش با دست و پا و دهان بسته با مرگ دست و پنجه نرم کرده بود در شرح ماجرا به خبرنگار ما گفت: من مهندس معدن هستم، اما چند سالی است که در کار دکوراسیون و کابینت‌های چوبی فعالیت دارم و الان هم کارخانه‌ای در جاده خاوران دارم. متهم از دوستان نزدیک من بود. او مهندسی معماری دارد و چند سالی با هم کار کردیم تااینکه یک ونیم‌سال قبل از او بی‌خبر شدم. او نقشه آدم‌ربایی را برای اخاذی ۴۰۰‌میلیون تومان طراحی کرده‌بود. چند روز قبل از حادثه او به عنوان کارفرمای ساختمانی با من تماس گرفت و آدرس پروژه‌ای را در حوالی اوین داد و قرار شد برای بازدید و طراحی دکوراسیون و کابینت از آنجا بازدید کنم. وقتی سر قرار رسیدم دو مرد را کنار پژویی دیدم که همان لحظه گشت پلیس هم سر رسید و آن‌ها از آنجا دور شدند. آن‌ها قرار بود همان روز مرا بربایند، اما گشت پلیس مانع آن‌ها شد. آن روز آدم‌ربا دوباره با من تماس گرفت و گفت: برای او کاری پیش آمده و قرار شد بعداً برای بازدید با من تماس بگیرد. روز حادثه دوباره او آدرس پروژه دیگری را در حوالی خیابان خردمند داد، اما باز هم سر قرار نیامد که من تصمیم گرفتم به پروژه دیگری را در حوالی سولقان بروم. آن‌ها مرا از همان خیابان خردمند تعقیب کرده بودند تا اینکه ساعت‌۷ شب وقتی از پروژه بیرون آمدم دو نفر مرا در تاریکی شب به زور سوار خودروی پرایدی کردند که مرد جوان راننده آن بود. آن‌ها بلافاصله دهانم را چسب زدند و دست و پایم را با طناب بستند و بعد کیسه‌ای که از قبل برای همین کار دوخته بودند به سرم کشیدند و در ادامه مرا به داخل صندوق عقب خودروی خودم منتقل کردند.

۴۸ ساعت با مرگ دست و پنجه نرم کردم
وی ادامه داد: آن‌ها مدعی بودند که من عتیقه‌های زیر خاکی دارم و قرار است مرا به فرد دیگری تحویل بدهند. آن‌ها ۴۸‌ساعت مرا با دست و پا و دهانی چسب زده داخل صندوق عقب خودروام حبس کردند. من تا یک قدمی مرگ پیش رفتم به طوریکه یک بار نزدیک بود خفه بشوم که یکی از آن‌ها متوجه شد و سوراخ کوچکی روی چسب دهانم ایجاد کرد تا کمی نفس بکشم. سخت‌ترین روز‌های زندگی‌ام را در این ۴۸‌ساعت سپری کردم. گرسنگی و تشنگی امانم را بریده بود و چیزی به من نمی‌دادند تا اینکه پس از ۴۸‌ساعت در صندوق عقب خودرو باز شد و مردی گفت: «نترس ما مأمور پلیس هستیم»، اما من باورم نمی‌شد.
سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران گفت: تحقیقات کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران برای بازداشت همدستان کامران در جریان است.
 
گفت‌وگو با متهم
خودت را معرفی کن؟
کامران هستم و مهندسی معماری دارم.
گروگان را می‌شناختی؟
بله. پنج‌سال قبل با او آشنا شدم و با هم کار می‌کردیم تا اینکه یک و نیم سال قبل از او جدا شدم.
چرا نقشه آدم‌ربایی کشیدی؟
من وضع مالی خوبی دارم و در منطقه سعادت‌آباد زندگی می‌کنم تا اینکه مدتی قبل مردی از من کلاهبرداری کرد و ورشکست شدم. پس از این خیلی تلاش کردم پولم را از مرد کلاهبردار بگیرم، اما نشد تا اینکه وکیل گرفتم، اما پول وکیل را هم نداشتم به همین دلیل تصمیم به آدم‌ربایی گرفتم.
چرا دوستت؟
او را می‌شناختم و می‌دانستم وضع مالی خوبی دارد و مطمئن بودم قادر است ۴۰۰‌میلیون تومان برای آزادی‌اش پرداخت کند.
دو همدستت چه نقشی داشتند؟
مدتی قبل داخل اتوبوس بین شهری بودم که با مردی آشنا شدم. وقتی ماجرای زندگی‌ام را با او در میان گذاشتم او گفت: حاضر است با گرفتن ۳۰‌میلیون‌تومان همراه دوستش مرا در آدم‌ربایی دوستم کمک کند. آن‌ها هر دو حرفه‌ای بودند و وقتی نقشه را برای من توضیح دادند قبول کردم.
چه نقشه‌ای؟
قرار شد شاکی را به بهانه بازدید پروژه‌ای به محل بکشانیم و آن دو نفر او را بربایند و به من تحویل بدهند.
چند بار نقشه آدم‌ربایی کشیدید؟
دو بار، بار اول به خاطر حضور مأموران موفق نشدند، اما بار دوم او را تعقیب کردیم و در سولقان ربودیم.
همدستانت کجا رفتند؟
پس از آدم‌ربایی آن‌ها از خودرو خارج شدند و فقط چند باری آمدند با آن‌ها قرار گذاشتم و با هم حرف زدیم که گروگان متوجه نشود من تنها هستم.
پس از آدم ربایی چه کار کردید؟
من در این ۴۸‌ساعت داخل خیابان‌ها دور می‌زدم و هر چند ساعت یک‌بار از طریق تلفن عمومی با خانواده شاکی حر ف. می‌زدم و درخواست پول می‌کردم.
به خانواده شاکی چه می‌گفتی؟
تهدید می‌کردم و به دروغ می‌گفتم گروگان را داخل چاه انداختم اگر پول ندهید در چاه می‌میرد و اگر پول بدهید آدرس چاه را می‌دهم تا او را نجات دهید.
فکر نمی‌کردی دوستت تو را بشناسد؟
او چشمانش بسته بود و صدایم را عوض کردم. واقعیتش من در تقلید صدا حرفه‌ای‌ام و چند باری هم که با خانواده‌اش حرف زدم صدایم را عوض کردم و هر بار خودم را فرد دیگری معرفی می‌کردم.
حرف آخر؟
از چاله به چاه افتادم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار