سرویس فرهنگی جوان آنلاین: هنوز هم هر دو سال یکبار باید منتظر برگزاری یادوارههای مراسم سنتی مذهبی باشیم در حالی که با نهایت تأسف تنها مکان آیینی برای برگزاری تعزیهخوانی سنتی حوض بزرگ مقابل تئاتر شهر پایتخت است که به این برنامه اختصاص داده میشود! نسلهای نو از دهه ۷۰ به بعد که امروز فرزندان جوان ما هستند اطلاعات چندانی از فلسفه برگزاری این مراسمها و بخصوص تعزیهخوانی ندارند! امروز حتی فاصله بین ما و اجرای آیینهای ارزشمند و سنتی بخصوص تعزیهخوانی هم زیاد شده و کسانی که حرفهای این هنرهای بدیع هستند در سکوت و تنهایی مطلق بهسوی جهان باقی میشتابند و از گوشه و کنار خبر وفات آنها را میشنویم و تأسف میخوریم که چگونه این گنجینههای گرم و پرحرارت اینگونه به خاک سرد سپرده میشوند! تئاتر شهر و سالنهای نمایش جای تعزیهخوانی نیست، حتی در مصلاهای بزرگ شهرها نیز مکانی برای این منظور در نظر گرفته شده است! جوانان، نوجوانان و حتی کودکان این دوران جویای گمشدگان معنوی خود هستند که وقتی نشانی سنتی از آن نمییابند که با چشمان باز تماشاگر آنها و با اشکهای گرم لمسشان کنند به ابزارهای غرب یا همان گوشیهای موبایل پناه میبرند در حالی که میتوانند همه احساس گمگشته خود را در میان راویان زنده تاریخ در قالب تعزیهخوانی پیدا کنند و بهگونهای جفا کشیدنهایی را که توسط سخنرانان و از طریق سمعی یا مجازی میبینند و میشنوند به عینه شاهد باشند و ضربالمثل «شنیدن کی بود مانند دیدن» را در وجود خود تداعی کنند. برای رهایی این نسل از سرگردانیهای عاطفی تنها داروی التیامبخش ورود به دامنههایی است که اجدادشان از آن به پا خاستهاند. چگونه میتوان غفلتها را در این باره جبران کرد قبل از اینکه دیر شود درست همانگونه که شادروان قیصر امینپور میگوید! از محرم و صفر امسال گذشت، اما نهادهای متولی از جمله سازمان تبلیغات اسلامی و اوقاف موظفند دست به کار شده و با یک فراخوان عمومی همانند اجرای طرح عظیم صحن حضرت فاطمه زهرا (س) در کنار مرقد حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در نجف اشرف ضمن ایجاد تکیههایی برای هر شهر و دیار بهمنظور تعزیهخوانی با همان شرایط سنتی و معماری خاص اقدام کنند تا این عزاداری باارزش و زنده که رودررو با مخاطب است به حاشیه نرود. نگویید بودجه نیست که این امر بعدی از ارزشهای فرهنگی جامعه مسلمان و شیعه کشور است! چگونه برای ساخت ورزشگاه، تالار اجتماعات، تالار سران، پلهای آنچنانی، سینما، تئاتر و... میتوان راهکار پیدا کرد، اما متولی برای ساخت تکیه و تعزیهسرای سنتی پیدا نمیشود؟! نگاهی به تصویرهای سیاه و سفید و رنگی بهجا مانده از تکیه دولت هر بیننده را به تأسف وامیدارد که چگونه در اثر بیتوجهی و غفلت و شاید از روی عمد نابود شده است؟! چرا همت نمیکنیم تا این سنت پسندیده را در ماههای محرم و صفر بهصورت یادوارهای جهانی تقدیم مسلمانان کنیم تا از همه دنیا برای دیدن آن به ایران بیایند و اگر میتوانند در اجراهای آن نقش داشته باشند؟ آیین نمایش تعزیهخوانی که در دوران صفویه زنده شد و به اوج خود رسید و همچنان ادامه یافت پس از ناصرالدینشاه قاجار که تکیه دولت را ایجاد کرد رو به افول گذاشت. حساب مراسمهای آیینی از بستههای نمایشی جداست که آن هنر است و این سنت که حفظ آن در درجه اول اولویتها میباشد؛ بنابراین سیاستهای مرکز حمایت از هنرهای نمایشی را نمیتوان به این امر ربط داد در حالی که کل بودجه آن در سال ۲۳ میلیارد تومان است! اما تنها گزینه عملی ایجاد تکیه و حسینیههای خاص بهمنظور برگزاری تعزیهخوانی در سطح کشور نیازمند فراخوان عمومی از توانگرانی است که آمادگی انجام اینگونه نذرها را برای آیینهای مذهبی دارند. جدا کردن حسابهای آیینیها از بخش هنر میتواند از ادامه دامن زدنهای ریشهای چند دهه اخیر به چرکین شدن این زخم جلوگیری کند تا تعزیه هم، چون دیگر مراسم آیینهای مذهبی به مرور زمان لوث و محو نشده و به دیگر سنتهای ملی از جمله پردهخوانی نپیوندد!