سرویس بین الملل جوان آنلاین: این دومین بار است که دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا، از شورای امنیت برای حمله مستقیم علیه ایران استفاده میکند. بار قبل در ماه سپتامبر و همزمان با برگزاری هفتاد و سومین نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود که ترامپ بعد از سخنرانیاش در این مجمع و تکرار ادعاهایش علیه ایران، به جلسه شورای امنیت رفت تا با طرح این ادعاها در آنجا بتواند نوعی اجماع بین اعضای شورای امنیت و به خصوص بین پنج عضو دائم شورای امنیت ایجاد کند. ترامپ آن دفعه شکست سختی خورد زیرا نه تنها پاسخ مثبتی از دیگر اعضا نشنید بلکه چهار عضو دائم و حتی متحدان سنتی و نزدیک امریکا هم در مقابل او قرار گرفتند. نتیجه آن جلسه انزوای ترامپ در شورای امنیت بود که نتوانست با ایجاد اجماع مشروعیتی برای خروجش از برجام دست و پا کند و علاوه بر این، نتوانست زمینهای را فراهم کند تا اعضای شورا با وضع تحریمهایی جدید در عمل برجام را زیر پا گذاشته باشند. ترامپ این بار حمله خود به ایران را محدود کرد و تنها انگشت بر آزمایش موشکی ایران گذاشت تا با امید به موافقت متحدان غربی سر این موضوع به آن دو هدف برسد. با وجود این، نشست بینتیجه شورای امنیت بار دیگر شکستی برای ترامپ و ناکامی او برای دستیابی به این اهداف بود.
اختلاف در تفسیر
مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا، از روز شنبه اول دسامبر و با انتشار پیام توئیتری خود دور تازهای از هجمه علیه ایران را شروع کرد. او در این پیام مدعی شد ایران به تازگی یک موشک بالستیک میانبرد با قابلیت حمل کلاهکهای چندگانه را آزمایش کرده و این آزمایش نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت است. او در این مسیر از همان راهی تبعیت کرد که دولت اوباما پیش از او رفته بود آنهم با تفسیر خاصی که آن دولت از قطعنامه ۲۲۳۱ داشت. این قطعنامه سه سال قبل و تنها شش روز بعد از دستیابی به توافق برجام در شورای امنیت به تصویب رسید تا پشتوانه حقوقی لازم را برای برجام فراهم کرده باشد. هر چند گفته میشود این قطعنامه و ضمایم آن از شفافترین سندهای شورای امنیت هستند، اما چیزی نگذشت که اختلاف نظر بر سر بند سوم از ضمیمه B. این قطعنامه بروز کرد. در این بند، از ایران خواسته شده (called upon) تا هشت سال بعد روز توافق یا تا زمان گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی با تأیید نتیجهگیری گستردهتر، هیچ فعالیت مرتبط با موشکهای بالستیک (ballistic missiles) طراحی شده برای حمل کلاهکهای هستهای (capable of delivering nuclear weapons) شامل پرتاب با استفاده از چنین فناوریهایی انجام ندهد. دولت اوباما در ۳۰ مارس دو سال قبل و آخرین روزهای کاری خود به همراه بریتانیا، فرانسه و آلمان از شورای امنیت درخواست کرد با محکومیت آزمایش موشکی ایران در ۹ مارس همان سال، آن اقدام را نقض این بند ۲۲۳۱ بداند. در مقابل، ایران با حمایت روسیه استدلال کرد که هیچ نقضی انجام نداده و آن آزمایش بر خلاف ۲۲۳۱ نبوده است. در واقع، اختلاف نظر بر اساس دو نکته اساسی بود: نخست اختلاف معنایی به این نحو که called upon به معنای درخواست الزامآور تفسیر شود یا صرف درخواست و دوم اختلاف مصداقی به این معنا که موشکهای مورد استفاده در آزمایش ایران شرط قابلیت حمل کلاهکهای هستهای داشتند یا نه. ترامپ، پمپئو را به بروکسل فرستاد تا بر مبنای آن رفتار دولت اوباما کار کند و بار دیگر متحدین اروپایی را بر سر این قضیه همراه امریکا کند.
همراهی نیمبند
ترامپ در گام نخست این مسیر پمپئو را به بروکسل و اجلاس وزرای خارجه عضو ناتو فرستاد تا در حاشیه این اجلاس با همتایان اروپاییاش مذاکره کرده و آنها را ترغیب به همراهی با امریکا کند. باید گفت: پمپئو در این کار تنها نبود بلکه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، هم به بروکسل رفت تا در این کار کمک حال پمپئو باشد. به نظر میرسد پمپئو دستکم در این مأموریت موفق بود زیرا همان موقع فرانسه و آلمان به ادعاهای پمپئو پاسخ مثبت دادند و بعد هم بریتانیا به این دو ملحق شد تا از جلسه شورای امنیت و تکرار سناریوی دو سال قبل حمایت کرده باشد. سرانجام این سناریو در روز سهشنبه چهارم دسامبر به نمایش درآمد و جلسه شورای امنیت در پشت درهای بسته تشکیل شد. هر چند ترامپ توانسته بود در این نمایش متحدان سهگانه اروپایی را با خود همراه کند و آنها هم مثل او آزمایش موشکی ادعایی را نقض قطعنامه ۲۲۳۱ خواندند، اما نتوانست به هدف نهایی خود برسد که چیزی نیست جز وضع تحریمهای تازه علیه ایران. به عبارت دیگر، نمایندگان سه کشور اروپایی بریتانیا، فرانسه و آلمان ضمن محکوم کردن آزمایش ادعایی موشک توسط ایران، آن را ناقض ۲۲۳۱ خواندند، اما از اخبار به دست آمده معلوم شد که حاضر نشدند به این دلیل تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع کنند. این به معنای همراهی نیمبند آنها با ترامپ بود که تا حدی از مسیر حاضر به همراهی او شدند، اما وقتی کار به اصل موضوع رسید حاضر به ادامه مسیر نبودند. اگر ترامپ توانسته بود آنها را به وضع تحریمهای تازه متقاعد کند هم به خروجش از برجام مشروعیت داده بود و هم اینکه با تحریمهای جدید تا اندازه قابل توجهی اجماع دوران اوباما را احیا کرده باشد. حالا معلوم شده که اروپاییها حاضر نیستند با پیوستن به ترامپ خروج او از برجام را تأیید کرده باشند حتی اگر این عدم همراهی بر سر مسئله موشکی باشد که در این خصوص اتفاق نظری با او دارند. اروپاییها دستکم در ظاهر خواهان حفظ برجام هستند و همین نیز باعث میشود تا اتفاق نظر با امریکا در مورد برنامه موشکی ایران تنها همکاری نیمبندی با ترامپ را به دنبال داشته باشد و نه چیزی بیشتر از این.
امتیازی قابل توجه برای ایران
جلسه شورای امنیت در حالی پشت درهای بسته تمام شد که پیامد مشخصی حتی در قالب صدور بیانیهای نداشت و اعضای شورای امنیت بدون نتیجه کار خود را پایان دادند. این یک نتیجه مهم و حتی امتیاز قابل توجهی برای ایران و شکستی مهم برای ترامپ است. نفس اینکه نشست شورای امنیت بدون دستیابی به نتیجهای پایان یافت، امتیازی است که ایران از این نشست به دست آورد و در مقابل، شکستی برای ترامپ که با وجود برنامهریزی قبل و فرستادن پمپئو به بروکسل نتوانست به اهداف اساسی خود برسد و نماینده او دست خالی از این نشست خارج شد. وجه دیگر امتیاز ایران با تحلیل محمد عباس ناجی، تحلیلگر در مرکز مطالعات استراتژیک الاهرام مصر، معلوم میشود که با نگاهی جامع برنامه ترامپ را برای این جلسه ارزیابی کرده است. او در این نگاه یک تغییر راهبردی در استراتژی ضدایرانی ترامپ میبیند به این معنا که ترامپ دریافته خروجش از برجام مورد قبول قدرتهای جهان نیست و بدون آنها نمیتواند به هدف خود برای رسیدن به توافق تازهای با ایران دست بیابد به ویژه اینکه «ایران در دور زدن تحریمهای امریکا از طریق استفاده از ابزارهای جدید، مانند تأسیس شرکتهای فرضی و گسترش چارچوب نقشی که بخش خصوصی میتواند در فروش نفت ایفا کند، خبره شده است.» ترامپ به این جهت است که نیاز به متحدان اروپایی دارد و حالا که بر سر برجام با او سر سازگاری ندارند راهبرد خود را به سمت برنامه موشکی ایران تغییر جهت داد تا «به این طریق دولتهای اروپایی را قانع کند که توافق هستهای و در ادامه، رفع تحریمهای بینالمللی علیه ایران تأثیری در تقویت ثبات در خاورمیانه یا تغییر رفتار ایران نداشته است.» به این جهت است که ناجی راهبرد تمرکز بر برنامه موشکی ایران را برنامه اصلی دولت ترامپ میداند تا اینکه به نظر او؛ «حاشیه گزینههای در دسترس ایران برای مقابله با فشارهای فعلی» کاهش یابد. روشن است که ترامپ وقتی میتواند در این راهبرد تازه موفقیتی به دست بیاورد که تضمینی در مورد همکاری کامل اروپاییها داشته باشد. اگر ترامپ تضمینی هم نداشته باشد دستکم رفتار او نشان میدهد که حساب ویژهای روی همکاری اروپاییها در خصوص برنامه موشکی ایران باز کرده چنان که تام راگن در روزنامه دست راستی واشنگتن اگزاماینر پیشبینی کرد اروپاییها به جای نادیده گرفتن آزمایش موشکی ایران و برانگیختن خشم امریکا، راه اقدام سفت و سخت در مقابل ایران را انتخاب خواهند کرد تا اینکه بتوانند فضای دیپلماتیک کافی برای حل و فصل مشکلاتشان با امریکا داشته باشند. جلسه بدون نتیجه شورای امنیت خط بطلانی بر امید ترامپ و این دست پیشبینیها کشید و نشان داد اروپاییها آنقدر نادان نیستند که به این راحتی گرفتار دام ترامپ شده و مجبور شوند به بهانه برنامه موشکی ایران کل فرآیند برجام و توافق هستهای را نادیده بگیرند. برعکس، اروپاییها نشان دادند که با وجود همراهی نیمبند با امریکا در مورد این برنامه تنها مانع بروز خشم این کشور علیه خود میشوند، اما در عین حال به برجام و حفظ آن توجه دارند و نمیگذارند ترامپ بتواند آنها را به راهبرد جدید خود بکشاند. به این ترتیب، ترامپ در دومین تلاش خود برای استفاده ابزاری از شورای امنیت علیه ایران ناکام ماند و در واقع، او این دفعه هم از سوی دیگر اعضای شورا منزوی شد تا نتواند از این طریق به خروجش از برجام مشروعیتی بدهد یا اینکه از شورای امنیت مجوز عملی برای تحریم و فشار بیشتر بر ایران به دست بیاورد.