کد خبر: 936715
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۷ - ۰۱:۰۷
آیت‌الله حاج‌آقا حسین خادمی و انقلاب اسلامی در اصفهان در آیینه یک خوانش مستند
نقش مقتدرانه و توأم با زیرکی آیت‌الله خادمی، در تبدیل تهدید‌ها به فرصت، در انقلاب اصفهان تعیین‌کننده بوده است. درسال 57 حکومت نظامی، وی و سایر رهبران قیام را یا در خانه تحت نظر قرار داده بود یا برای دور نگه‌داشتن آن‌ها از عرصه قیام، تبعید یا بازداشت کرده بود. بدین جهت آیت‌الله خادمی با اعمال سیاست زیرکانه و در غفلت قرار دادن مسئولان استان شرایط جدید و بهتری فراهم آورد...
احمدرضا صدری
فرارسیدن چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، موسمی مناسب برای خوانش ابعاد و زوایای این رویداد عظیم در جای جای ایران است. در مقالی که در پی می‌آید، این رستاخیز بزرگ در اصفهان و با محوریت نقش زنده‌یاد حضرت آیت‌الله حاج‌آقا حسین خادمی اصفهانی مورد بازخوانی قرار گرفته است. امید آنکه مقبول افتد.

اصفهان از آغازین ماه‌های شروع نهضت اسلامی، نقشی مهم در حمایت از آن ایفا کرد. همان‌گونه که در ایجاد و قدرت بخشیدن به مؤثرترین و آخرین موج از انقلاب- که به پیروزی انقلاب انجامید-نیز نقشی برجسته داشت. اوج این نقش‌آفرینی کارساز را در وقایع محرم ۵۷ در اصفهان می‌توان دید. امام خمینی فرارسیدن ماه محرم را ماه پیروزی خون بر شمشیر و زمان مناسب برای یکسره کردن کار رژیم پهلوی و اعلان عدم مشروعیت آن، اعلام نمود. زنده‌یاد حضرت آیت‌الله حاج‌آقا حسین خادمی اصفهانی در این برهه خاص موفق شد مجموعه روحانیون و مردم اصفهان را به سمت اهداف امام خمینی هدایت و رهبری کند.

نقشی مقتدرانه و توأم با زیرکی

نقش مقتدرانه توأم با زیرکی آیت‌الله خادمی، در تبدیل تهدید‌ها به فرصت، تعیین‌کننده بوده است. در این زمان حکومت نظامی، وی و سایر رهبران قیام را یا در خانه تحت نظر قرار داده بود یا برای دور نگه‌داشتن آن‌ها از عرصه قیام، تبعید یا بازداشت کرده بود. بدین جهت آیت‌الله خادمی با اعمال سیاست زیرکانه و در غفلت قرار دادن مسئولان استان شرایط جدید و بهتری فراهم آورد. بدین ترتیب در آذرماه عناصر هوادار رژیم در اصفهان در حاشیه قرار گرفته و به موضع انفعالی افتاده و به نظاره‌گری عصبی مبدل شدند.

در دوم آذر ۱۳۵۷ تعرض مأموران حکومت نظامی مشهد به حریم رضوی و تیراندازی به مردم و صحن و رواق‌ها حادثه دردناک مسجد گوهرشاد سال ۱۳۱۴ در زمان رضاخان را در اذهان مردم تداعی کرد. روحانیون و مردم شهر اصفهان به این اقدام رژیم واکنش سختی نشان دادند به طوری که این اقدام نخستین حادثه مهم انقلاب اسلامی در اصفهان به شمار می‌رود. امام خمینی در واکنشی به این مهم اعلام کرد: «بر تمام طبقات ملت لازم است با هر وسیله ممکن به سقوط این دستگاه جبار قیام کنند. اطاعت این دستگاه، اطاعت طاغوت و حرام است. خداوند مسلمین را از شر آنان حفظ فرماید. در این عزای بزرگ و جسارت به مقام امام امت روز یک‌شنبه ۲۵ ذی‌الحجه [۵/۹/۱۳۵۷]عزای عمومی اعلام می‌شود.»

آغازگر یک اعتصاب پیروز

قبل از این اطلاعیه و به فاصله چند ساعت پس از وقوع حادثه مشهد، علمای آن شهر با آیت‌الله خادمی تماس گرفته و از او خواستند در اصفهان از خود واکنش شدیدی نشان دهد. در گزارش ساواک در این زمینه چنین نوشته شده است: «آقای خادمی اظهار داشته، چشم ترتیبش را می‌دهم!»

لذا وی در روز ۴ آذر در اطلاعیه شدید و قاطعی علیه رژیم پهلوی از مردم اصفهان خواست اعتراض‌های خود را با شدت بیشتری علیه رژیم ابراز نمایند و در پی آن مجموعه روحانیون اصفهان نیز طی اعلامیه‌ای نسبت به حادثه مشهد از خود واکنش نشان دادند. بازار اصفهان که از حدود یک ماه قبل در اعتصاب مداومی قرار داشت، با صدور اطلاعیه آیت‌الله خادمی و در پی آن فرارسیدن محرم و رودررویی مردم و روحانیون اصفهان به رهبری آیت‌الله خادمی با تمامی موجودیت رژیم (که شدت آن در کمتر جایی از کشور مشاهده شد)، به اعتصابی طولانی‌تر دست زدند که تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت و مجموعاً حدود چهار ماه بازار اصفهان در اعتصاب کامل قرار داشت، اما نباید فراموش کرد که بسیاری از کسبه و بازاری‌های اصفهان توان مالی و مکنت چندانی نداشتند که بتوانند عواقب مالی چنین امری را از سر بگذرانند. از سوی دیگر ماه محرم نیز در پیش بود و اقلام مورد نیاز مردم باید به گونه‌ای تأمین می‌شد. واقعیت دیگری که فراروی بازاریان اصفهان قرار داشت، این بود که نباید اعتصاب عمومی شکسته می‌شد و باز شدن بازار در حکم عقب‌نشینی و موجب تضعیف انقلاب اسلامی بود. آیت‌الله خادمی در این زمینه اطلاعیه‌ای خطاب به بازاریان و مردم اصفهان صادر کرد و بازاری‌ها و کسبه را در مبارزه با رژیم، تشویق و ترغیب نمود. بزرگان بازار چاره را در آن دیدند که موضوع را حضوری با آیت‌الله خادمی، رئیس روحانی شهر مطرح کنند و به راه حل مطلوبی دست یابند. رئیس ساواک اصفهان در گزارشی اظهار داشته است: آیت‌الله خادمی با باز شدن بازار اصفهان قبل از آنکه رژیم اقدام به آزادی زندانیان سیاسی اصفهان کند، مخالفت کرده است: «لذا با پیگیری و تبادل نظر [با بزرگان بازار اصفهان]به این نتیجه رسیدند که چند روز مانده به اول ماه مغازه‌ها باز شود و با حرکت نو برای اول ماه با آمادگی و همگانی با سایر شهرستان‌ها خصوصاً تهران شروع شود، ولی بنا شد این تصمیم در جلسه‌ای با حضور آیت‌الله خادمی مطرح و نظرشان عملی شود. در این زمان هم هنوز آیت‌الله طاهری در تبعید بودند. با تشکیل جلسه بعدی و حضور آیت‌الله خادمی موضوع بیان شد و ایشان فرمودند: همه جوانب کار را رعایت کنید. مجدداً برادران درصدد چاره‌ای برآمدند و بنا گذاشتند هر کدام با عده‌ای مشورت و نظرات را جمع‌بندی کنند و احسن آن‌ها انتخاب شود. در اولین تماس با برادران کمک‌رسانی به اعتصاب و مشکل افراد کم‌درآمد مطرح شد که آن‌ها گفتند: هر قدر از این افراد دارید، بفرستید. به کمک وام قرض‌الحسنه، آن‌ها را یاری می‌دهیم. حقاً این برادران و صندوق‌های قرض‌الحسنه نقش مهمی را در این زمینه ایفا نمودند».

تأسیس تعاونی‌ها برای تقویت مقاومت

اقدام مهم دیگری که روحانیون با هماهنگی و حمایت آیت‌الله خادمی در محلات گوناگون اصفهان انجام دادند، زمینه‌ساز شکل‌گیری آرام آرام نهاد‌های اجتماعی و مردمی برای به دست گرفتن کنترل شهر و مدیریت امور مردم بود. تأسیس تعاونی‌های اسلامی در محلات با حضور گسترده مردم هر محل صورت گرفت. این تعاونی‌ها ابتدا فقط کمک‌رسانی کردند و اقلام مورد نیاز مردم را به دست‌شان می‌رساندند، اما در ماه‌های بعد اغلب امور جاری و اجرایی و امنیتی محله خود را مدیریت و اجرا می‌کردند. چند روز قبل از فرارسیدن محرم، روحانیون و سران انقلابی شهر با هماهنگی آیت‌الله خادمی و کسب نظر ایشان، اقدام به برنامه‌ریزی متمرکز و سراسری برای تشکیل جلسات عزاداری و سخنرانی در دهه اول محرم کردند تا به شکل مطلوبی از توان مردمی همه محلات اصفهان برای تقویت پایگاه مردمی انقلاب بهره‌برداری کنند. به این ترتیب آیت‌الله خادمی موفق شد ضریب حضور متمرکز مردم در قیام را بالا نگه‌داشته و همه مردم را برای حضور در راهپیمایی‌های بزرگ تاسوعا و عاشورای اصفهان آماده سازد.

آیت‌الله خادمی در اغلب این مراسم و تجمع‌ها که از ساعت ۸:۳۰ دقیقه صبح آغاز می‌شد، شخصاً حضور پیدا می‌کرد و اکثر آن‌ها به درگیری‌های گسترده میان مردم و مأموران منجر می‌شد. مراسم روز ۱۷ آذر/ جمعه ۷ محرم، در مسجد سید اصفهان که از جمله مساجد بزرگ اصفهان و در جوار منزل آیت‌الله خادمی قرار داشت، برگزار شد. جمعیت زیادی از مناطق مختلف شهر در مسجد سید، گردهم آمده بودند. داخل مسجد و حتی بیرون آن، در خیابان هم مردم ایستاده بودند. سخنران مراسم، حجت‌الاسلام آقای حسن بهشتی‌نژاد بود. حضور خانواده‌های شهدای اول محرم در مسجد سید و دلجویی آیت‌الله خادمی از ایشان، موجب احساس همدردی عمومی و افزایش تنفر آن‌ها از رژیم پهلوی شد. ابتدا قرار بود جمعیت برای بزرگداشت شهدای اول محرم اصفهان از مسجد سید به سمت مسجد مصلا در جوار تخت‌پولاد، گورستان عمومی شهر راهپیمایی کنند. پس از پایان مراسم جمعیت به حرکت درآمد، اما نظامیان مسیر اصلی را که از چهارباغ می‌گذشت، مسدود کرده بودند. نظامیان کاملاً مصمم و آرایش جنگی گرفته بودند لذا مردم مسیر خود را تغییر داده و به سمت چهارراه وفایی حرکت کردند. جمعیت به جلوداری آیت‌الله خادمی (که به رغم سن زیاد، پیشاپیش جمعیت در حرکت بود)، مشغول شعار دادن بودند که نرسیده به چهارراه، مأموران راه را برایشان بستند. ساواک تعداد تظاهرکنندگان را ده‌هزار نفر تخمین زد و در گزارش روز ۱۷ آذر خود نوشت: «پس از خروج [جمعیت از مسجد سید]در خیابان محمدرضاشاه نشسته در حالی که آیت‌الله خادمی و چند نفر از روحانیون دیگر همراه او بودند، قصد راهپیمایی داشتند... فرماندار نظامی با راهپیمایی آنان موافقت نکرد و عملاً مشاهده شد که قسمتی از جمعیت شروع به تظاهرات نموده و سر راه خود اتاق اصناف، انبار مشروب‌فروشی و نیز چندین شعبه بانک صادرات، سپه و ملی را آتش زدند و ناگزیر مأموران برای تفرقه آنان اقدام به تیراندازی کرده و در نتیجه، دو نفر مجروح و به تدریج جمعیت متفرق گردید. تقوی».

گزارش واقعی یک تجمع بزرگ!

گزارش فرماندار نظامی درست و کامل نبود. در روایت مردمی از حادثه، اظهار شده است: «پس از آن جمعیت به نزدیکی چهارراه وفایی رسید. نظامیان راه را بر ایشان بستند. به دستور آیت‌الله خادمی جمعیت بدون واکنش روی زمین نشستند. معاون فرماندار نظامی اصفهان در حضور جمعیت از آیت‌الله خادمی خواست، مردم را متفرق کند. ایشان بر ادامه راهپیمایی اصرار کرد و قرار شد وی با مسئولان مافوق خود مذاکره کند. با طولانی شدن نشستن جمعیت فشرده روی آسفالت، ناگهان جوانی جلوی ارتشیان سینه خود را گشود و فریاد زد: بزنید! آرام آرام جمعیت به نظامیان نزدیک شدند. آن‌ها احساس خطر کردند و ابتدا شروع به تیراندازی هوایی و پس از آن تیراندازی به سوی جمعیت آغاز شد. تعداد زیادی از مردم شهید یا زخمی شدند. آمار تلفات انسانی آن روز هرگز مشخص نشد، اما نام برخی شهدای روز هفتم محرم اصفهان به قرار زیر اعلام گردید: سیدابراهیم موسوی، صغری محمدی‌حسینی، سیداصغر میرلوحی، عباس نوری، حسین موسوی.» جمعیت تظاهرکننده و شهید داده به شدت با نیروی نظامی درگیر شدند و با واداشتن آن‌ها به عقب‌نشینی، بخش مرکزی شهر به دست مردم افتاد و تمامی مراکز مرتبط با رژیم یا مراکز امریکایی، مورد حمله قرار گرفت. راهپیمایی در خیابان‌ها ادامه پیدا کرد تا جمعیت به مسجد مصلا رسید. هنگام ظهر راهپیمایی پایان یافت.

راندن ارتش از اصفهان به رهبری آیت‌الله خادمی

اخبار حادثه هفتم محرم اصفهان، همان روز در شهر‌های بزرگ کشور منتشر شد و بلافاصله آیت‌الله منتظری از قم طی پیامی، حمله وحشیانه مأموران به مردم اصفهان را به آیت‌الله حسین خادمی تسلیت گفت. مردم به رهبری آیت‌الله خادمی تقریباً ارتش را از شهر رانده بودند. در روز هشتم محرم نیز عزاداری‌ها و فعالیت‌های سیاسی مردم برگزار شد. در روز‌های تاسوعا و عاشورا در سراسر کشور به ارتش دستور داده شده بود که خود را از مسیر راهپیمایی‌های مردم کنار کشیده مزاحمتی ایجاد نکنند. در اصفهان پس از درگیری‌های سخت روز هفتم محرم یک روز زودتر، ارتش خود را کنار کشیده بود. آیت‌الله خادمی برای تنظیم امور راهپیمایی با هماهنگی روحانیون و گروه‌های متشکل (که از جریان تحصن در منزلش به رتق و فتق امور پرداخته، اعتصاب‌ها و راهپیمایی‌های اصفهان را تنظیم و کنترل می‌کردند)، گروه‌های انتظامات ویژه راهپیمایی تاسوعا و عاشورا را تشکیل داد. این گروه‌ها را کمیته برگزاری راهپیمایی که مستقیماً زیر نظر آیت‌الله خادمی و روحانیون شهر فعالیت داشتند، کنترل می‌کردند. در روز‌های تاسوعا و عاشورا راهپیمایی‌ها و عزاداری‌های مردم با گستردگی هر چه تمام‌تر برگزار شد. تعداد تظاهرکنندگان روز عاشورا در شهر اصفهان را بین هفتصدهزار تا یک‌میلیون نفر ذکر کرده‌اند. جمعیت یک‌صدا خواهان برچیده شدن بساط رژیم سلطنتی در ایران بودند. آغاز راهپیمایی از مسجد مصلا و شعار‌های مردم، مذهبی و مناسب با قیام سیدالشهدا و فرهنگ شیعی بود.

تهدید یک میلیون نفر به سرکوب!

همزمان با راهپیمایی، ناگهان گروهی از مردم به کلانتری یک اصفهان و گروهی دیگر به ساختمان مرکز ساواک در ساحل زاینده‌رود حمله کردند و این مکان‌ها را به تصرف خود درآوردند و به آتش کشیدند؛ مجسمه رضاشاه در میدان مجسمه و پیکره محمدرضا شاه در سبزه میدان را نیز سرنگون کردند. حدود ظهر تظاهرات مردم به پایان رسید. بعد از ظهر عاشورا ناگهان ارتش، ساواک، چماقداران، نیروی انتظامی از زمین و آسمان به هر جنبده‌ای در اصفهان حمله کردند. از قراین برمی‌آمد که این اقدام کاملاً از پیش طراحی شده بود. سرلشکر ناجی بعد از ظهر عاشورا در تلویزیون اصفهان حاضر شد و آشکارا توده مردم یعنی همان یک‌میلیون نفری را که قبل از ظهر راهپیمایی کرده بودند، به سرکوب تهدید کرد. مطبوعات دولتی در گزارش‌های خود از حملات نظامیان و چماقداران به مردم اصفهان، تلفات انسانی را چنین گزارش دادند: «بعد از ظهر [عاشورا]قوای نظامی با شرکت مستقیم ناجی به مردم حمله‌ور شدند که در نتیجه ۴۸ تن شهید شدند و ۱۳۰ نفر مجروح به جای ماندند» و در جای دیگر از به کارگیری هلی‌کوپتر‌های نفربر ارتش علیه مردم حاضر در خیابان‌های اصفهان و شلیک از آسمان به سوی ایشان خبر داده‌اند. در روز‌های بعد نیز با حمله به مردم نجف‌آباد و اصفهان، حتی با ورود به داخل منازل آن‌ها و شکستن حریم خانواده‌هایشان، انتقام راهپیمایی صبح را از آن‌ها گرفتند.

آیت‌الله خادمی و زدودن آثار ارعاب از مردم اصفهان

در این مقطع حساس نقش آیت‌الله خادمی بسیار مهم و تعیین‌کننده بود. ایشان با وجود تأثیر شدید از جنایات که ارتش و حکومت نظامی علیه مردم در عصر عاشورا و سخت‌گیری روز‌های بعد‌ـ به طوری که گروه کثیری از آن‌ها حتی جرئت خروج از منازل را نداشتندـ در روز ۲۳ آذر/ ۱۳ محرم طی اطلاعیه افشاگرانه‌ای (که در آن اوضاع و احوال، از روحیه مبارزه و جانفشانی حکایت داشت و در سطح وسیعی در اصفهان و جراید کشور انتشار یافت)، خطاب به مراجع تقلید و آیات عظام سراسر کشور، حضور قاطع میلیونی مردم اصفهان را در راهپیمایی روز عاشورا گوشزد نمود و رژیم پهلوی را غیرقانونی و غیراسلامی برشمرد و نوشت: «درست دو ساعت بعد از پایان یافتن تظاهرات آرام و متین مردم اصفهان... به وسیله هلی‌کوپتر از بالا و نیرو‌های شیطانی از زمین، مردم بی‌گناه و بی‌دفاع کوچه و بازار را به رگبار مسلسل بستند و پس از آن با جیپ‌های ارتشی به کوچه و خیابان‌ها ریختند و در بعضی مناطق گستاخانه به خانه‌های مردم رفتند و عده بسیاری را تا این لحظه کشته و جمع کثیری را مجروح و تعداد زیادی را مضروب کردند... آن چنان محیط وحشتناکی پدید آورده‌اند که به زنان و مردان مسلمان هتاکی و بی‌شرمی و تجاوز و تعدی کردند که زبان از بیان آن فجایع ننگین عاجز است.

اقدام دیگری که آیت‌الله خادمی برای زدودن آثار ترس القا شده به مردم انجام داد و قدم بزرگی در حفظ آثار جنایات رژیم پهلوی در روز‌های دهم تا سیزدهم محرم ۱۳۵۷ بود، صدور اطلاعیه مهمی بود که طی آن ضمن محکوم نمودن «کشتار وحشیانه و جنایت‌های ننگین عاملین حکومت» از مردم خواسته بود، نام و نشان شهدا، عکس و مختصری از زندگینامه و خصوصیات اخلاقی آن‌ها را به روحانیون محل خود بدهند و آن‌ها نیز در اولین فرصت به آیت‌الله خادمی برسانند.

عقب‌نشینی ساواک در برابر تدبیر یک رهبر انقلابی

بعد از ظهر عاشورا ساواک اصفهان زمینه را برای سرکوب و کشتار بیشتر مردم و خاتمه دادن به اعصاب‌های مردمی فراهم می‌دید و به ادامه روش اعمال شده اصرار زیادی داشت، بنابراین ساواک مرکز فوراً به ساواک اصفهان دستور توقف اقدامات چماقداران را در اصفهان صادر کرد و با تهدید بی‌سابقه آیت‌الله خادمی مبنی بر امکان صدور جهاد علیه حکومت نظامی و تأثیر پیش‌بینی نشده آن بر اوضاع کشور، به اصرار مأموران ارشد سنگدل و مردم‌ستیز در اصفهان وقعی گذاشته نشد. تقوی، رئیس ساواک اصفهان در گزارشی نوشته بود: «شب گذشته آقای خادمی و دارودسته‌اش که فوق‌العاده نگران شده‌اند، دور هم جمع و شخصی به نام میرمحمد صادقی که خود روال مهمی در اعتصاب‌ها و دادن خبر‌های کذب دارد، از قول او [خادمی]پیغام داد که به فرمانداری نظامی و مسئولان بگویید، اگر از تظاهرات میهن‌پرستانه [چماقداران و ارتشی‌های لباس شخصی]جلوگیری نشود، حکم جهاد می‌دهم».

امام خمینی نیز به این مناسبت اعلامیه‌ای صادر کرد و حوادث اصفهان و نجف‌آباد را سمبل منطق امریکا و رئیس‌جمهور آن کارتر دانست. جو سنگین مملو از رعب و وحشت که توسط حکومت نظامی بر منطقه اصفهان حاکم شده بود، بسیار خشونت‌بار و در اصفهان بی‌سابقه بود. این شرایط موجب شد تا اجساد شهدای روز عاشورا و روز‌های پس از آن به صورت پنهان و کاملاً در انزوا و بدون هرگونه تجمع و تظاهراتی به خاک سپرده شوند. شدت خفقان حاکم، حتی اجازه نداد طبق روال سنتی و مذهبی مجالس فاتحه فامیلی نیز منعقد شود. «عده‌ای ناشناس به نام شهدای گمنام در پشت گلستان [گلستان شهدای فعلی]به خاک سپرده شدند. طوری اختناق در شهر حکمفرما بود که مجلس یادبود این عزیزان برگزار نشد».

مردم اصفهان خار در چشم و استخوان در گلو صبر و سکوت کردند؛ سکوتی که به شدت برای رژیم خطرناک و آتش زیر خاکستر بود، به‌ویژه آنکه آیت‌الله خادمی نیز تهدید به اعلان جهاد کرده بود؛ لذا رژیم چاره کار را در کنار آمدن با آیت‌الله خادمی دید، زیرا او موفق شده بود در روز‌های گذشته به یک‌میلیون نفر اصفهانی روح وحدت و همدلی بخشیده و آن‌ها را در انقلابی برای خدا، به میدان تظاهرات و مبارزه علیه رژیم بکشاند؛ بنابراین رژیم برای دلجویی از مردم اقدام به انتقال نادری، شکنجه‌گر معروف ساواک اصفهان کرد و از سیاست سرکوبی بی‌حاصل مردم دست برداشت، زیرا به‌رغم اعمال آن، ساواک، ناجی و حکومت نظامی او توفیقی به دست نیاورده و روز به روز جریان انقلاب در میان مردم اصفهان فراگیر می‌شد و نهایتاً به پیروزی منتهی شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار