سرویس فرهنگی جوان آنلاین – نگین تائبی: ابوالفضل زرویی نصرآباد، شاعر و طنز پرداز در ۴۹ سالگی به دلیل عارضه قلبی دار فانی را وداع گفت. او که متولد اردیبهشت ۱۳۴۸ در تهران بود با اسمهای مستعار ملانصرالدین، چغندر میرزا، ننه قمر، کلثوم ننه، آمیز ممتقی، میرزا یحیی و عبدل در نشریاتی مانند نشریات مؤسسه گل آقا، همشهری، جام جم، ایرانیان، انتخاب، زن، مهر، کیهان ورزشی، بانو، جستجو، عروس و تماشاگران طنز نوشتهاست.
رضا رفیع مجری و طنز پرداز کشور درباره تاثیر ابوالفضل زرویی نصرآباد در عرصه طنز به خبرنگار «جوان آنلاین» میگوید: «ابوالفضل زرویی از طنزپردازان به نام معاصر ایرانی بود که در جایگاه ادبی و علمی گرانسنگی در طنز فارسی دارد. مجموعه کتابها و آثاری که از ایشان به جا مانده، مکتبی برای کسانی است که جویای آموختن شیوهها و شگردهای طنزنویسی و طنزپردازی هستند؛ که این طنز مبتنی بر تفکر و ادبیات و نجابت و اخلاق میباشد.»
رفیع ادامه میدهد: «زرویی که با اولین اسم مستعار خود در گلآقا شروع به نوشتن کرده بود و با اسم مولا این نوشتهها را امضا میکرد واقعا به معنای واقعی مولا بود. او علم، سواد و دانش طنزنویسی را داشت و بسیار پخته قلم میزد. همچنین در انتخاب قالبها و کلمات طوری برخورد میکرد که گویا اجزای گردنبند جواهر را در کنار هم میچید؛ و آنها را در خدمت انتقال درست مفاهیم و آنچه که در ذهن داشت قرار میداد.»
این طنز پرداز کشور با اشاره به اینکه ابوالفضل زرویی اشراف کامل بر ادبیات کلاسیک و متون کهن فارسی داشت و به همین دلیل اولین طنزهای زرویی در قالبهایی از کتابهای قدیمی آفریده شد، اظهار میدارد: «ستون تذکرهالمقامات در گلآقا از کتاب معروف عطار با عنوان تذکرهالاولیاء نظریه پردازی شده بود که آقای زرویی با انتخاب این قالب، مفاهیم و محتوای امروزی را که شوخی با مسئولین و سیاستمداران بود در قالب و زبانی قدیمی پیاده میکرد که بر حلاوت و چاشنی طنز سخن میافزود و در دوره خودش معروفترین و خواندنیترین ستون طنز نشریه گلآقا محسوب میشد.»
رضا رفیع با بیان این موضوع که یکی از طرحهای مرحوم زرویی راهاندازی اولین شب شعر طنز کشوری بود که هنوز هم این شب شعر ادامه دارد و شعرهای دیگری از کنار آن و با نگاهی به آن شب شعر بعدها شکل گرفتند، میگوید: «حضور ابوالفضل زرویی مرجعی بود برای رجوع نسل نوجوان و جوان طنز که از ایشان چه با خواندن کتابهایشان و چه با حضور در کارگاههای آموزشی و قرارهای دورهمیشان میآموختند و در واقع انتقال تجربه صورت میگرفت. باید گفت که جوانهای عرصه طنز به نوعی شاگردان مکتب طنز آقای زرویی محسوب میشوند.»
این مجری تلویزیون به یکی از خاطرات مرحوم زرویی اشاره میکند و میگوید: «یک خاطره از آقای زرویی یادم میآید، اینکه یکبار با ایشان و با جمعی از طنزپردازان به دادگاه تربت حیدریه رفتیم و بعد از مراسم به همه دوستان هدیهای داده شد. اما آقای زرویی گفت که نمیتواند این هدیه را بپذیرد، زیرا که شهر تربت حیدریه بهنسبت تهران و بسیاری از کلانشهرها از امکانات کمتری برخوردار است و برخی از افراد این شهر دستبازی از لحاظ مالی ندارند، بنابراین آن هدیه را مجددا به کسانی که این شب شعر را راهانداختهاند هدیه داد. در واقع مرحوم زرویی چنین اخلاقیاتی از سر معرفت و مرام داشت. من که یکی از دلایل جذابیت آثار ایشان را اخلاق انسانیشان میدانم و همین مسئله باعث میشود که اشعار ایشان به شدت به دل بنشیند.»
رضا رفیع در پایان میگوید: «از دیشب که از فوت ابوالفضل زرویی باخبر شدهام حسرت میخورم، زیرا که رفتن ایشان زود بود. سایه ایشان برای طنز کشور لازم بود. حتی من که هم دوره و هم سن آقای زرویی بودم هرگاه که برنامهای میساختم نظرشان را میپرسیدم و میخواستم که مهر تایید آقای زرویی برای برنامههایم وجود داشته باشد. این نعمت از سر ما کم شد، اما ان شا الله خداوند ایشان را غرق لبخند و رحمتهایی کند که در سالهای عمرش به مردم هدیه داد.»