فریب افکار عمومی، تنها پاسخ قانعکنندهای است که میتوان به اقدام دور از انتظار و عجیب فدراسیون در ارسال نامهای تذکرآمیز به برانکو داد!
کدورت و اختلافنظر کیروش و برانکو داستان تازهای نیست، درست بعد از اعتراض مرد کروات نیمکت پرسپولیس به اردوی تیم ملی در دوبی بود که رابطه برانکو با مرد پرتغالی تیره و تار شد و بعد از آن هم هر دو طرف، جسته و گریخته از هر بهانهای برای تاختن به حق و ناحق علیه یکدیگر استفاده میکردند تا حسابی از خجالت هم درآیند. البته حجب و حیای برانکو در این درگیریها از سرمربی تیم ملی بیشتر بود، اما نه مسئولان باشگاه پرسپولیس گامی برای خاتمه دادن به این درگیری و کدورت برداشتند و نه فدراسیون فوتبال. اما درست ۴۰ روز مانده به جام ملتها و البته در بحبوحه درگیریهای فدراسیون برای کنار آمدن با داستان هیئت رئیسه بازنشسته و معاونان تاج که به زودی باید چمدان به دست به سمت در خروجی ساختمان سیاهرنگ خیابان سئول بروند، نامهای به پرسپولیس ارسال میشود با متنی تند و تذکری جدی که مخاطب آن شخص برانکو است. نامهای که بدون شک اگر قرار بود برای تذکر به مرد کروات نیمکت سرخپوشان باشد، میتوانست خیلی پیشتر از اینها ارسال شود، زمانی که برانکو سفت و سخت برابر مواضع خود ایستاده بود یا حتی وقتی شایعه شد که او به یکی از سایتهای کرواسی گفته کیروش بدون موفقیت از ایران اخراج میشود، نه زمانی که او حرف خاصی نزده که نیاز به تذکری تا این اندازه جدی داشته باشد، آن هم در شرایطی که در همان روز، سرمربی تیم ملی نیز جسته و گریخته متلکهایش را برای برانکو مخابره کرده بود. بنابراین درگیری لفظی هم اگر بوده کاملاً دو طرفه بوده، نه یکطرفه که فدراسیون خود را مستلزم دخالتی این چنین سفت و سخت کند، آن هم توسط یکی از همان بازنشستههایی که باید برود، اما جنب و جوشها نشان از تلاش برای ادامه حضور او و دیگر دوستانش دارد! آتش را اینبار فدراسیون روشن کرده، آتشی که حالا علاوه بر کیروش و برانکو، شفر هم برای شعلهورتر شدنش هیزمی به آن انداخته، چراکه آن زمان که باید فدراسیون مهر سکوت بر لب زد و درست مثل باشگاه پرسپولیس صرفاً تماشاگر درگیری بود که دود آن به طور مستقیم به چشم فوتبال ایران میرفت. حالا چرا صدای شفر به عنوان مدعی و منتقد تازه درنیاید، وقتی آقایان خود اینبار کبریت زیر انبار باروت کشیدهاند!
زمان زیادی برای متشنج شدن جو لازم نبود. کنایههای نرم و نازک کیروش و برانکو به یکدیگر را میشد مثل خیلی وقتهای دیگر زیرسبیلی رد کرد، خصوصاً که مرد اول نیمکت تیم ملی گفتوگویی صمیمانه نیز با برخی رسانهها داشت و همین دیدار میتوانست اندکی جو را آرام کند و منتقدان را بر آن دارد تا بعد از جام ملتها به خاطر موفقیت و آرامش تیم ملی هم که شده، دندان روی جگر بگذارند و کجدار و مریز رفتار کنند. شاهکار فدراسیون، اما در کمتر از یک ساعت طوفانی به راه انداخت که بدون شک سرعت تخریب آن از تندترین و گزندهترین بیانیههای مرد پرتغالی هم بیشتر بود. آسمان، ریسمان کردن در نامه تذکرآمیز به برانکو، نه فقط واکنش و نارضایتی برانکو و باشگاه پرسپولیس را به دنبال داشت که دودستگیها را بیشتر از قبل هم کرد. حالا هواداران پرسپولیس و رسانههای حامی آن یکبار دیگر این حق را به خود میدهند که شمشیر را علیه کیروش از رو ببندند، چراکه اولین چیزی که به ذهن آنها میرسید، این بود که فدراسیون تحت فشار کیروش و در حمایت از سرمربی تیم ملی است که اینچنین کوبنده به برانکو هشدار داده است. اما نکته مهم در خلال این حاشیه مخرب که میرود بحرانی تازه در فوتبال ایران به راه اندازد، این است که چرا این نامه از سوی ساکت، دبیرکل فدراسیون و مدیر تیمهای ملی که این روزها دغدغهاش یافتن راهی برای ادامه حضور در مسند قدرت است، نوشته و ارسال شده است؟ آیا اگر قرار بر تذکر بود، نباید این تذکر از سوی کمیته انضباطی یا کمیته اخلاق داده میشد یا نه، این تذکر میتوانست حتی خیلی دوستانهتر و چیزی شبیه به گوشزد از سوی تاج به گرشاسبی باشد، نه نامهای تند و تیز و تذکری جدی از سوی ساکت به سرمربی پرسپولیس!
اوضاع خوب نیست، اصلاً هم خوب نیست و بدتر از همه اینکه جو آشفته امروز را این مرتبه نه کیروش باعث شده و نه برانکو. جو متشنج امروز در واقع نتیجه تفکرات فدراسیون فوتبال است که به نظر میرسد قصد دارد با منحرف کردن افکار عمومی، داستان دلخواه خود را دنبال کند و چه چیزی میتواند بهتر از درگیری کیروش و برانکو که حالا شفر هم به آن اضافه شده اوضاع را چنان آشفته کند که توجه افکار عمومی از ماجرای بازنشستههای تیم ملی که حتی صالحیامیری هم بر آن تأکید کرده، منحرف شود؟!