دوستیها و رابطههای فضای مجازی و خیابانی دختر و پسر به بهانه ازدواج، آسیبهای فراوانی برای آنها مخصوصاً برای دختران در پی دارد به طوریکه قریب به اتفاق این رابطهها به سرانجام خوبی نمیرسد و گاهی هم به جرم و جنایت ختم میشود مثل پرونده دختر جوانی که پس از شکست عشقی در فضای مجازی تصمیم میگیرد با همدستی دختر خالهاش رقیب عشقیاش را برباید و اموال او را سرقت کند. دو دختر خاله پس از شکایت شاکی بازداشت شدند.
به گزارش خبرنگار ما، شامگاه یکشنبه ۲۹ مهرماه امسال دختر جوانی سراسیمه به اداره پلیس رفت و از دو زن جوان به اتهام آدمربایی و سرقت اموالش شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من خانه دارم و وضع مالیام خوب است و برای سرگرمی برای دوستان و بستگانم فال قهوه میگیرم، به همین خاطر افراد زیادی به خانهام رفت و آمد دارند. چندی قبل یکی از دوستانم دختر جوانی را به نام سوسن برای گرفتن فال قهوه به من معرفی کرد. سوسن خیلی زود با من دوست شد و میگفت: خواهر ندارد و من خواهر او باشم و با چربزبانی مرا فریب داد و در این مدت چند باری به خانهام آمد و برای او فال قهوه گرفتم. من حرفهای اورا باور کردم و تمامی راز زندگیام را با او در میان گذاشتم تا اینکه ساعت۸ امشب از خانهام در یکی از خیابانهای غربی تهران بیرون آمدم تا برای خرید به فروشگاهی بروم. داخل خیابان تاکسی گرفتم و به طرف مقصدم حرکت کردیم. پس از طی مسافت کوتاهی راننده گفت که خودرویی در تعقیب ماست، اما من توجهی نکردم. وقتی از خودرو پیاده شدم خودروی پژویی کنارم توقف کرد که دو زن سرنشین آن بود راننده خودرو سوسن بود که اصرار کرد سوار خودروی آنها شوم تا با هم در خیابان دور دور کنیم. از آنجایی که با او دوست بودم سوار شدم. سوسن شروع به حرکت کرد و سرنشین آن که زن ناشناسی بود با چاقویی مرا تهدید کرد که هیچ حرکتی نکنم. در حالی که به شدت ترسیده بودم او با روسری چشمانم را بست. هر چقدر التماس کردم مرا رها کنند فایدهای نداشت و حتی آنها مرا به شدت کتک زدند. آنها حدود چهارساعت مرا داخل خیابانها چرخاندند و بعد در خیابان خلوتی خودرو را متوقف کردند و پس از سرقت گردنبند طلایم که بیش از ۷میلیون تومان قیمت داشت و گوشی گرانقیمتم مرا داخل کوچه تاریکی رها کردند. وی در پایان گفت: سوسن و همدستش در پایان مرا تهدید کردند اگر از آنها شکایت کنم آنها به پلیس میگویند که فالگیر هستم و کلاهبرداری میکنم، اما من کار خلافی انجام نداده بودم و فقط برای سرگرمی فال قهوه میگیرم به همین دلیل به تهدیدهای آنها توجهی نکردم و به اداره پلیس آمدم و از سوسن و دوستش به اتهام آدمربایی، ضرب و جرح و سرقت اموالم شکایت کنم. با طرح این شکایت پرونده به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی تهران برای شناسایی و دستگیری دو متهم در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
اعتراف به سرقت اموال زن فالگیر
مأموران در نخستین گام سوسن را شناسایی کردند و برای دستگیری راهی خانه او در جنوب تهران شدند. سوسن با دیدن مأموران قصد داشت از پنجره خانهاش فرار کند، اما مأموران وی را بازداشت کردند. متهم در بازجوییها به سرقت اموال زن فالگیر با همدستی دختر خالهاش به نام شیوا اعتراف کرد. بدین ترتیب مأموران شیوا همدست سوسن را دستگیر کردند. سوسن در بازجوییها گفت: مدتی قبل دختر خالهام شیوا در حالی که خیلی ناراحت بود به خانه من آمد. آن روز او مدام گریه میکرد و حرفی نمیزد تا اینکه در نهایت راز دلش را با من در میان گذاشت. شیوا قرار بود با پسر جوانی به نام اردلان که مدتی بود رابطه دوستی داشتند ازدواج کند. اردلان و شیوا مدتی قبل در یک گروه تلگرامی با هم آشنا شده بودند و اردلان به او ابراز علاقه کرده و پیشنهاد ازدواج داده بود. اردلان حتی به خواستگاری شیوا هم رفته بود تا اینکه حدود دو ماه قبل متوجه میشود اردلان با دختر جوان فالگیری آشنا شده و قرار است با او ازدواج کند. پس از این اردلان ارتباطش را با شیوا قطع کردهبود و همین موضوع باعث ناراحتی دختر خاله من شده بود. من حتی با اردلان تماس گرفتم و گفتم تو به خواستگاری شیوا رفتی و اگر با شیوا ازدواج نکنی آبرویش پیش خانوادهاش میرود، اما فایدهای نداشت تا اینکه من و دختر خالهام تصمیم گرفتیم دختر فالگیر را گوشمالی بدهیم. به همین دلیل به بهانه فالگیری به خانهاش رفتم و با او طرح دوستی ریختم تا اینکه آن شب او را از در خانهاش تعقیب و داخل خیابان او را سوار خودرویمان کردیم و به شدت او را کتک زدیم و اموالش را سرقت کردیم.
شیوا هم در بازجوییها حرفهای دختر خالهاش را تأیید کرد. دو متهم به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی تهران برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس قرار گرفتند.