روحیه «ما نمیتوانیم» روی مقابل تفکر بسیجی و انقلابیگری است، بدین معنا که تفکر بسیجی روحیه «ما میتوانیم» را در نسلهای جوان جامعه ایرانی احیا میکند و اتکا به توانمندیها و ظرفیتهای داخلی را مورد توجه قرار میدهد، برخلاف تفکرات حاکم بر طیف غربباور که پیشرفت کشور را به رغم تجربیات تلخ و یأسآور، مشروط به قید «تبعیت از غرب و خواستههای ایالات متحده در عرصه روابط بینالمللی» میداند! برخلاف تفکر این جریان، نیروی محرکه پیشرفت کشور نه تأمین مطالبات منطقهای و فرامنطقهای امریکا که خروجی آن تنظیم و اسناد بینالمللی مانند برجام است. تکیه بر نیروی جوان و پرانگیزه است که حائز ویژگیهایی مانند «عمل مجاهدانه»، «پیشرو و خط شکن بودن»، «نظم و انضباط» و «دشمن شناسی» است؛ ویژگیهایی که امروز گمشده برخی از دستگاههای اجرایی و غیراجرایی کشور است. همانطور که در ادامه اشاره خواهد شد چنانچه برخی از ویژگیهای تفکر بسیجی و روحیه انقلابیگری امروز در لایههای مختلف حاکمیت اعم از تیمهای تصمیمساز و تصمیمگیر نقش محوریتری را ایفا میکرد، امروز شاهد مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی مانند تورم، گرانی، بیکاری و نوسانات مشکوک ارزی نبودیم. غرب در تمام سالهای اخیر تلاش کرده است ایران را از مسیر توسعه درونزا که نتیجه عینی آن در توسعه خیره کننده صنعت هستهای و صنایع دفاعی (و در مصادیقی مانند اورانیوم غنی شده ۲۰ درصد و تولید موشکهای با حمل کلاهکهای خاص) معنا مییابد، دچار انحراف و پیشرفت کشور را ملزم به شروطی کرده که تنها ریل وابسته گرایی را در کشور تقویت کرده و ایران را به زمان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بازمیگرداند. اینکه جان ساورز رئیس پیشین سرویس اطلاعات خارجی انگلیس در مصاحبه با شبکه سیانان تأکید میکند «انقلابیگری ایران در دوره ۱۵ ساله برجام تغییر میکند» دقیقاً به معنای آن است که تلاش پشت پرده غرب با برخی از عناصر وابسته به یک جریان سیاسی در داخل کشور جهت تحدید فرهنگ بسیجی و انقلابی از ماهها قبل از مذاکرات هستهای آغاز شده و همچنان ادامه دارد.
کمرنگ کردن شعار مرگ بر امریکا از ایام مناسبتی و بنرها و بیلبوردهای سطح شهر تنها یکی از مصادیق تحدید فرهنگ بسیجی به واسطه تقلیل روحیه استکبارستیزی است که امثال جان ساورز را امیدوار به تغییر ماهیت انقلاب با محدودسازی فرهنگ بسیجی و انقلابی کرده است. جان ساورز در همین باره میگوید: «من فکر میکنم آنچه ما داریم میبینیم کشوری است که در حال دوران گذار و انتقال از یک پایه و اساس انقلابیگری به یک کشور عادیتر و نرمالتر است.. البته تنشها و درگیریهایی در داخل کشور (ایران) وجود دارد. صادقانه بگویم من وقتی به عنوان تیم مذاکرهکننده به تهران رفتم، در آنجا این حس را از مردم ایران به ویژه جوانان دریافت کردم که آنها احترام زیادی برای مفهوم انقلاب و دولت انقلابی در ایران قائل نیستند. آنها خواهان داشتن یک زندگی عادی هستند. آنها خواهان قادر بودن به تجارت، سفر، استفاده از آیفونهایشان و دسترسی به اینترنت شبیه آنچه در دیگر کشورهاست، هستند.»
غربیها غربزده داخلی را میپسندند
غربیها به خوبی میدانند که روی کارآمدن یک جریان غربباور و البته بسیجیستیز تا چه میزان میتواند جمهوری اسلامی ایران را در مسیر دلخواه آنها هدایت و نرمالیزاسیون انقلاب اسلامی را عملیاتی کند. در همین باره دکتر اسماعیل حسینزاده» استاد دانشگاه دریک امریکا با تأکید بر اینکه ایران به یک دولت انقلابی نیاز دارد، میگوید: «اجرای اقتصاد مقاومتی راهکار مشکلات اقتصادی ایران است... باید از ورود بانکها به فعالیتهای اقتصادی غیربانکی جلوگیری شود... ایران به یک دولت انقلابی درونگرا و غیرمتکی به غرب نیاز دارد.» از همان زمانی که امام خمینی (ره) آذرماه ۵۸ فرمان تشکیل بسیج مستضعفین را صادر کرد تا همین امروز، همواره دشمنانی بودهاند که میکوشند این تفکر را در کشور با چالش روبهرو و آن را از صحنه مدیریتی کشور حذف کنند که چنین تلاشی در طول پنج سال اخیر نمود عینی بیشتری داشته است و گلایههای رهبرمعظم انقلاب اسلامی در جهت «جلوگیری از حذف فرهنگ بسیج و نیروهای انقلابی در سطوح مدیریتی کشور» در همین جهت صورت گرفته است. دلیل برنامهریزی یک طیف داخلی جهت تحدیدسازی بسیج از آن جهت است که دشمنان، بسیج را تنها در یک قالب سازمانی تعریف کردهاند که عملکردش فقط در حوزههایی خاص همچون نظامی و در نهایت سیاسی است، آن هم در حالی که بسیج نه یک سازمان بلکه «تفکری» است که ورودش به هر نقطه و تفکر باعث پیروزی و موفقیت آن موقعیت شده است. یکی از مؤلفههای مهم که ماهیت تلاش و کوشش بسیجی را از دیگر تلاشها و فعالیتهای مشابه متمایز میسازد، آن است که تلاش بسیجی عملی جهادی است که در جهت حفظ هویت سبک زندگی ایرانی- اسلامی جامعه ایرانی و بهبود اوضاع اقتصادی اقشار مختلف مردم و تقویت رفاه زندگی مردم صورت میگیرد، برخلاف جریان غربباور که تنها کسب سرمایه و سود برای خود و حلقه نخست وابسته به خود متمرکز بوده و عملاً منافع ملی را فدای منافع جناحی میکنند. هدف بسیجی تلاشی بدون هدف نیست بلکه مبارزهای است عملی برای سودرسانی به عموم جامعه. پیشرو بودن بسیجی جرئت و جسارت حضور در عرصههایی که تا به حال کسی بدان وارد نشده است را به دنبال دارد، کمااینکه در بومیسازی بسیاری از صنایع هستهای، موشکی، درمانی و پزشکی چنین مؤلفهای را میتوان به وضوح دید.
تفکر بسیجی جایگزین تفکر سرمایهداری
تلاش همگون نظام سلطه و یک جریان داخلی برای «تحدید بسیج»، «تقلیل فرهنگ بسیجی به کارهای صرفاً نظامی- دفاعی»، «تحریم شعارهای برآمده از گفتمان بسیج» و «پرهیز از به کارگیری نیروهای بسیجی و انقلابی در سطوح مدیریتی» حتی میتواند به «تغییر هویت انقلاب اسلامی» منجر شود؛ هدفی که رهبر معظم انقلاب در هشدارهای متعددی نسبت به آن میفرمایند: «مبارزه با استکبار و نظام سلطه، براساس مبانی قرآنی، هیچگاه تعطیلپذیر نیست و امروز امریکا کاملترین مصداق استکبار است... مبارزه با استکبار جزو مبانی انقلاب و از کارهای اساسی است، بنابراین خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنید.» اینکه رهبری در طول سالهای اخیر بارها نسبت به طرد نیروهای انقلابی و بسیجی هشدار داده و از مسئولان اجرایی کشور میخواهند تا اجازه ندهند تفکر بسیجی و انقلابی در عرصههای مختلف اجرایی و غیراجرایی حذف نشود، به این دلیل است که وجود این تفکر در عرصه کشورداری میتوانست از وجود بسیاری از مشکلات کنونی که جامعه ایرانی با آن درگیر است جلوگیری و بیکاری، تورم، گرانی و رشد افسارگسیخته قیمتها را که خروجی عملکرد مدیران اشرافی و سرمایهدار است تا حدود بسیاری کنترل کند.