سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- سیمین جم: وقتی که من و شوهرم زندگی مشترکمان را آغاز کردیم، کاهش هزینههای ماهانه برای ما اصلاً اولویت نداشت. ما زوج جوانی بودیم که هر دو شاغل بودیم و دریافت خوبی هم داشتیم. هر وقت هر چه لازم داشتیم یا دلمان میخواست بدون نگرانی میخریدیم؛ دو دستگاه ماشین صفر خریدیم و کلی لوازم تزئینی که خانه را با آنها پر کردیم، اما کم کم یک صورتحساب اقساط شش رقمی روبهروی ما ظاهر شد و یک اتفاق دیگر هم افتاد که ما را مجبور کرد تصمیمات تازهای برای زندگیمان بگیریم تا بتوانیم هزینههای زندگیمان را کاهش دهیم.
از بچهدار شدن تا صندوق اضطراری پسانداز
دو هفته پس از آن که به منزل جدیدمان نقل مکان کردیم، تست بارداری من مثبت شد و من و همسرم منتظر ورود عضوی تازه به خانواده بودیم. جدا از رؤیای شاد بچهدار شدن، فهمیدم که پس از تولد بچه، ناچارم در خانه بمانم و از او نگهداری کنم. این تصمیم به این معنی بود که یکی از ما باید کارش را با یک درآمد خوب از دست میداد. با این شرایط، دریافتی ماهانه ما خیلی کم میشد و از آن طرف هم موعد پرداخت اقساط پشت سر هم فرا میرسید. بنابراین اگر میخواستیم به روال قبل هزینه کنیم، مبلغ اقساط همینطور بالا میرفت، مگر اینکه در خانه تغییرات اساسی ایجاد میکردیم.
با شوهرم مشورت کردیم که چطور میتوانیم با یک حقوق هم اموراتمان را بگذرانیم و هم از عهده بدهی و قسطها بربیاییم. در نهایت به یک جمعبندی به ظاهر دلسردکننده رسیدیم که آن لزوم کاهش ۵۰ درصدی هزینههایمان بود. هر دو باید با سرسختی تلاش میکردیم تا پرداخت هیچ قسط و بدهی به تأخیر نیفتد.
سرانجام راهی برای کاهش هزینههای خودمان به اندازه نصف مقدار قبل پیدا و شروع به کنار گذاشتن پول در یک صندوق اضطراری کردیم. حالا به شما خواهم گفت: چطور این کار انجام شد تا توانستیم هزینههای ماهانه خانواده را به نصف تقلیل بدهیم.
محاسبه تمام هزینههای ریز و درشت
در گام نخست، به اتفاق همسرم هزینههای جاری ماهانه را مرور کردیم. ابتدا مشخص کردیم بخش اصلی دریافتی ما صرف چه چیزهایی میشود؟ اگر شما ندانید پولتان چگونه و بابت چه چیزی خرج میشود، نمیتوانید تصمیم بگیرید چه هزینهای را باید کاهش دهید؟ پس سعی کردیم هیچ هزینهای را نادیده نگیریم و همه خریدها را هر چند کوچک حساب کنیم. صورتحسابهای بانکی، موجودی کارت اعتباری، قبوض، دسته چک و صورتحسابهای قدیمی، همه را پرینت گرفتیم و حتی دفتر سررسید که به ندرت از آن استفاده میکردیم را ورق زدیم تا مطمئن شویم هزینهای از قلم نیفتاده باشد. تمامی هزینههایی را که هر ماه باید میپرداختیم هم به تفکیک لیست کردیم.
اساساً همین که بدانید هزینههای ماهانه شما در حال حاضر چقدر و بابت چه چیزی است، یک قدم بزرگ برداشتهاید، چون مشخص میشود چه آیتمهای هزینهای در حال حاضر در بودجه خانواده شما وجود دارد.
حذف خریدهای فانتزی و غیرضروری
در مرحله بعد شروع به کاهش هزینهها کردیم. وقتی فهمیدیم پول ما کجا و چگونه هزینه میشود، توانستیم آن را مدیریت کنیم. من و همسرم از هزینههای ماهانهای که ضروری نبودند شروع کردیم. مثلاً بعضی از این هزینهها عبارت بودند از غذا خوردن بیرون از خانه یا خرید اقلام تنقلاتی گرانقیمت از سوپرمارکت. بعد از برنامهریزی جدیدی که کردیم، در عمل دیدیم که تنها با کمتر غذا خوردن در بیرون، مبلغ ۵۵۰ هزار تومان صرفهجویی میشود! همه اقلام خوراکی خارج از اقلام ضروری ماهانه - که باید از فروشگاه یا خواربار فروشی تهیه میشد - را از لیستمان خارج کردیم. با این حال هنوز هم میتوانستیم در هفته یک شب شام را بیرون صرف کنیم یا در ماه دوبار به کافیشاپ برویم.
بودجه لازم برای تهیه مواد غذایی در رقم ۸۰۰ هزار تومان ثبیت شد. خرید ماهی یک بار اکثر مایحتاج غذایی و برنامهریزی برای پختن وعدههای غذایی به ما کمک کرد تا بودجه لازم برای تأمین مواد غذایی را مشخص کنیم و آن را ثابت نگه داریم.
تغییر رفتار در استفاده از تلفن همراه و اینترنت
هنگام نوشتن هزینههای ماهانه، متوجه شدیم برای دو گوشی همراهمان، جداگانه پول قبض پرداخت میکنیم. متوجه شدیم که وقتی تلفن ثابت داریم چرا عادت کردیم با موبایل با همه تماس بگیریم و هر دقیقه کلی هزینه تمام شود؟ جدا از آن، پی بردیم اکثر اوقاتی که با هم در خانه هستیم، وقت ما چطور میگذرد؟ به قبضهایمان دقت و سعی کردیم تماسها طوری باشد که بفهمیم در ماه چند دقیقه صحبت کردیم و از وقتی این برنامه را اجرا کردیم مبلغ ۹۰ هزار تومان در ماه صرفهجویی داشتیم. من و همسرم میدانستیم صرف وقت زیاد در فضای مجازی ضرورتی ندارد، منتها سرگرمی کوچکی بود که از آن لذت میبردیم و عادت کرده بودیم. حالا که مجبور بودیم هزینهها را کاهش بدهیم، برای همین با خرید مجله یا کتاب، از حضور طولانی در فضای مجازی به مطالعه کتاب یا مجله یا حل جدول تغییر جهت دادیم و از این طریق موفق شدیم هزینه خرید بستههای اینترنتی را هم به حداقل برسانیم و هر ماه حدود ۴۰ هزار تومان دیگر صرفهجویی کنیم.
صرفهجویی در تمام هزینهها حتی ضروریها
مجدداً هزینههای ماهانه را با هم مرور کردیم و از خود پرسیدیم دیگر چه چیزهایی ضروری نیستند و اگر ضروری نیستند، آنها را قطع کنیم یا کاهش دهیم و حتی ضروریها را تا حد امکان با صرفهجویی توأم کنیم. هزینههایی مانند حق اشتراکهای قدیمی که دیگر نیازی به استفاده از آنها نداشتیم، نظافت منزل یا تمیز کاری با بخار به جز زمانی که واقعاً ضروری بود یا صرفهجویی در خرید هدایا، البسه و اشیای مختلف غیرضروری. پس هنوز هم هزینههایی وجود داشت که میتوانستیم آنها را حذف کنیم یا تقلیل بدهیم.
تا آن وقت من و همسرم در مدیریت هزینه پیشرفت خوبی داشتیم. مسلماً هر خانوادهای با صرفهجویی یک میلیون تومانی یا بهتر بگویم به دست آوردن یک میلیون اضافی خیلی خوشحال خواهد شد. با این حال برای رسیدن به هدفمان که فقط با اتکا بر درآمد شوهرم زندگیمان را اداره کنیم، این اندازه صرفهجویی هم کافی نبود و ناچار بودیم از هزینههای ماهانه باز هم کم کنیم و برای این کار باید کمی خلاقیت هم از خودمان نشان میدادیم.
کاهش هزینههای تردد و صرفهجویی در مصرف سوخت
یکی از ایدههای ما کسب درآمد از خودرومان بود. برای بعضی ممکن است این کار چندان جالب به نظر نرسد، اما برای ما به معنای درآمد ماهانه و یک دستاورد کوتاه مدت محسوب میشد. فقط با این اقدام ماهانه حدود ۹۰۰ هزار تومان صرفهجویی کردیم. ما دو خودرو داشتیم. یکی را اجاره دادیم و خودروی دوم را هم با یک خودروی بسیار کممصرف عوض کردیم. ما همچنین مقدار بنزینی که همسرم برای رفت و برگشت به محل کار لازم داشت و همین طور برای کارهای ضروری و گردش لازم داشتیم را حساب کردیم و ماهانه ۱۵۰ هزار تومان بابت خرید بنزین اختصاص دادیم. این رقم قبلاً حدود ۲۵۰ هزار تومان بود.
۳ میلیون تومان صرفهجویی، به همین سادگی
از آنجایی که من یک کسب کوچک اینترنتی را هم در خانه شروع کردم و دیگر نیازی به اینترنت با سرعت بالای دانلود فیلم و ... نداشتم، توانستم بستههای ارزانتری بدون تأثیر بر روند کارم، خریداری کنم.
من همچنین متوجه شدم بعضی از همسایهها زبالههای خشکشان را به شرکتی وابسته به شرکت مدیریت پسماند تحویل داده و کیسه زبالههای مجانی و یک سطل زباله کوچک رایگان هم دریافت میکنند. من متوجه شدم که سطل زباله کوچک هم موجب افزایش بازیافت زباله خشک میشود و هم کلاً زبالههایمان کاهش مییابد و این کاهش اجباری، رفتار ما را به مصرف بهینه مواد خوراکی و کاهش دورریزها هدایت کرد که خودش باعث صرفهجویی در خرید و مصرف میشد.
خلاصه اینکه با تغییر شیوه مصرفمان چیزی حدود ۳ میلیون تومان از بار هزینههایمان کم شد که تقریباً معادل درآمد من بود و از طرفی من این موقعیت را داشتم که برای وقت آزاد خود بعد از رسیدگی به فرزندم برنامهریزی کنم. همچنین روحیه خوب و افزایش حوصله من به دلیل کار نکردن باعث شد تا بیش از گذشته به همسرم توجه کنم که این نیز در بالا رفتن توان روحی و انگیزه او برای بهتر کار کردن مؤثر بود.
ایدههایی خلاقانه برای صرفهجویی و کاهش هزینهها
حالا میخواهم چند ایده خلاقانه دیگر را هم مطرح کنم که شاید در صرفهجویی برای شما هم مفید باشد:
وقتی به اندازه کافی در صندوق اضطراری پول ذخیره کردید، هنگام بیمه کردن ماشین، آیتمهایی را که برایتان امکان دارد حذف کنید تا حق بیمه کمتری پرداخت کنید، در واقع نیازی نیست در بیمه خودروی شما انواع آپشنهایی که درصد احتمالش بسیار پایین است وجود داشته باشد.
با الگوی مصرف صحیح آب، برق و گاز هزینه قبوض خود را کاهش دهید و حتی سعی کنید به رقم نسبتاً مشخصی برسانید تا موقع حساب و کتاب هزینهها، رقم آن هم تا حد امکان قابل پیشبینی باشد. این کار به راحتی قابل انجام است به شرط آنکه با تکرار و تمرین به رفتار عادی شما و سایر اعضای خانواده تبدیل شود.
امروزه در خیلی آپارتمانها میبینیم که تمام شوفاژها روشن است و از آن طرف تعدادی از پنجرههای خانه به ویژه اتاق بچههای بزرگسال باز است یا تلویزیون بدون آن که کسی بیننده آن باشد، روشن است.
در نهایت تمام این تغییرات به ما کمک میکند تا به هدفمان برسیم. ما هم موفق شدیم هزینههای ماهانه خود را تا ۵۰ درصد کاهش بدهیم و توانستیم فقط با درآمد شوهرم زندگی کنیم! البته یک اتفاق بزرگتر هم در زندگیمان افتاده بود. شاید باورتان نشود که زندگی نه تنها برایمان سخت نشد، بلکه لذتبخشتر هم شده بود. در واقع به ارزش هر چیزی اعم از خوراک و لباس و پوشاک و هر وسیلهای که در اختیار داشتیم و بابتش پول میدادیم بیش از گذشته پی برده و از مصرف و استفاده از آن لذت بیشتری میبردیم.
بزرگترین مانع، ذهنیت ماست
مهم این است که متوجه شوید بزرگترین مانعی که ما باید بر آن غلبه کنیم، ذهنیت ماست؛ ذهنیتی که این روزها خیلی شایع شده و عموماً دوست داریم مثل ثروتمندان زندگی کنیم، در حالیکه از نظر اقتصادی مثل آنها فکر نمیکنیم یا حتی یک دهم درآمد آنان را نداریم. من و همسرم فکر میکردیم سزاوار «چیزهای خوب» هستیم، چون درآمد خوبی داریم، اما در واقع هیچ کدام از اینها را نداشتیم و خودمان را به قسطها و صورتحسابهایی که هر ماه برای ما میآمد، زنجیر کرده بودیم. وقتی عزممان را برای اهداف بزرگتری در زندگی جزم کردیم و هوسها و نفس خود را کنترل کردیم، نه تنها هزینههای ماهانه ما کم شد بلکه زندگی هم برای ما آسانتر شد. برای ما هم تبدیل یک خودروی شاسی بلند به یک خودروی سواری جمع و جور ساده نبود. برای ما هم ساده نبود به خاطر کنترل هزینه بنزین، بعضی برنامههای خودمان را کنسل کنیم یا از اتوبوس و مترو استفاده کنیم. گاهی حتی خجالت بکشیم به جای اجناس گران مغازهای، یک هدیه خانگی ارزان قیمت به کسی بدهیم، اما در نهایت این از خودگذشتگیها ارزشش را داشت. ظرف دو سال و نیم تمام بدهیهایمان را پرداخت کردیم و به اندازه کافی هم در قلک کوچک اضطراریمان پول پسانداز کردیم، ولی مجبور نشدیم زیر بار قرض و بدهی برویم و به خاطر مصرف چیزهایی که واقعاً ضروری نبود کام خود را تلخ نکردیم. شما هم این مسیر را امتحان کنید، مسیری که بدون شک انتهای خوشی دارد.