هوای سرد و بارانی، حیات افراد کارتنخواب و بیخانمان را در جای جای این شهر تهدید میکند. سوز سرما و نداشتن سرپناه این روزها بیشتر از زمانهای دیگر این افراد را که از جنس ما هستند در تنگنای بیشتری قرار داده است.
پناهبردن به آغوش مرگ و دستوپنجه زدن با سختیهای روزگار برای افرادی که در شهر آواره هستند از یک سو چهره کالبدی شهر را نازیبا کرده و از سوی دیگر نشان از آن دارد که دستگاههای متولی فقط شعار حمایت از این افراد را سر میدهند.
این افراد به دلایل مختلف دچار آسیب اجتماعی شدهاند و در شهری که متعلق به همه شهروندان است از سهم خود بیبهره ماندهاند.
بودجههای کلان برای آسیبهای اجتماعی و دستگاههای متولی در نظر گرفته میشود و هر از گاهی صحبت از ساماندهی آنان که غذای گرم و مکان مناسب برای گذراندن ایام سخت ندارند، میشود ولی در کل این افراد بیخانمان همچنان در شهر ۱۲ میلیونی بیخانمان باقی و آواره ماندهاند و وجود گرمخانهها و سایر مددسراها کفاف این افراد را نمیدهد. هویت این افراد در میان هیاهوی شهری گم شده است. در تاریکی شب در فضاهای بیدفاع شهری از دورریختنیهای من و شما برای خود سرپناهی موقت ساختهاند، آنان را میتوان در همه جای شهر، شمال و جنوب، اتوبانها و بزرگراهها، زیرپلها و خانههای متروکه مشاهده کرد که به کمترین امکانات قانع هستند، اما دریغ از همین امکانات کم!
نبود زبان و فهم مشترک میان دستگاههای متولی و مسئولان، اقدامات صورت گرفته را ابتر باقی گذاشته است، تا آنجا که این معضل هر ساله تکرار میشود و سوژه رسانهها شده و با تغییر فصل، باز هم به دست فراموشی سپرده میشود. در کشوقوس مدیریت جدید شهری، این انتظار از شهرداری که شعار خود را «شهر برای همه شهروندان» قرار داده است، رسیدگی و ساماندهی به این افراد را در اولویت امور خود قرار داده و با سرکشی مستقیم و نظارت سیستمی امور این شهروندان را دنبال میکند تا در این فصل نزول رحمت، جان عدهای به دلیل کمکاری و ناکارآمدی برخی به خطر نیفتد. این شهر ظرفیت و پتانسیل پناه دادن به چندین هزار بیخانمان از جمله کودکان، نوجوانان و زنان را دارد، ولی نبود مدیریت، کار را به جایی رسانده است که با گذر از کوچه و خیابانها شاهد این افراد بیپناه هستیم. بعضاً مشاهده میشود که برخی دستگاههای مسئول فقط از دور نظارهگر امور هستند و دستی بر آتش دارند و وظیفه خود را فراموش کردهاند. اینکه مدعیان حقوق شهروندی و حقوقعامه هم وظیفه رسیدگی و رصد این معضلات را دارند، امری بدیهی و فراموش شده است و مسئولان به این معضلات، کمتوجهی نشان میدهند. در حالی که اولویتها در کشور ما فراموش شده یا جای خود را به سایر مسائل حاشیهای دادهاند. در پایان کوچدادن این افراد از یک گوشه شهر به گوشه دیگر شهر و پاککردن صورت مسئله، دردی از این درماندگان حل نخواهد کرد. باید توجه کنیم که همه ما مقصر اوضاع نابسامان در حوزه افراد بیخانمان هستیم و صد البته مسئولان متولی بیشتر از دیگران مقصر هستند که خود را به خواب زدهاند. همین مسئولان اگر یک روز این اوضاع را تجربه کنند، خواهند فهمید که هیچکاری برای این شهروندان انجام ندادهاند.