جوان آنلاین: رژیم صهیونیستی توان بازدارندگی خود را نه در برابر ایران یا سوریه که در برابر جنبش حماس در غزه از دست داده است. اسطوره «ارتش شکستناپذیر» که صهیونیستها و همپیمانان غربیشان آن را ساخته بودند و با «سامانه گنبد آهنین» قصد داشتند آن را باورپذیر کنند، از هم پاشیده شده و این ارتش شکستناپذیر، دو دهه است که در هر جنگ کوچک و بزرگی، طرف بازنده میدان نبرد بوده است. دوشنبه هفته گذشته و پس از افشای ماموریت امنیتی کماندوهای رژیم صهیونیستی و بمباران غزه توسط این رژیم، گروههای مقاومت شهرکهای اطراف غزه را هدف شلیک موشکهای خود قرار دادهاند. آنان برای نخستین بار از سال 2014 در کمتر از یک روز بیش از 400 موشک و راکت شلیک کردهاند. حجم پاسخ گروههای مقاومت، صهیونیستها را شوکه کرد و آنان برای رهایی از موشکباران مقاومت با وجود اعزام نمایشی تانکها به مرز غزه، حاضر به پذیرش آتشبس با مقاومت شدند. در این عملیات مقاومت، سه صهیونیست کشته و بیش از 85 نفر زخمی شدهاند. حدود 75 هزار صهیونیست هم به پناهگاهها پناه بردهاند. حملات در شهرهای نتیوت و سدیروت آسیبهای جدی به ساختمانها وارد کرد. مدارس صهیونیست در مناطق نزدیک غزه و مناطق مرکزی نگب و لاکیش و شهر بیرشبا و مراکز تجاری و دفاتر دولتی در منطقه غزه تعطیل شدند و ارتش اعلام کرد هیچ گردهماییای در جنوب اسرائیل صورت نمیگیرد.
شعلههای این جنگ پس از برقراری آتشبس، سرزمینهای اشغالی را در برگرفت و حدود هزار شهرکنشین رژیم صهیونیستی از شهرکهای اطراف غزه با برگزاری تظاهرات خواهان برکناری و استعفای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به خاطر شکستش در غزه شدند. آنها همچنین آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع رژیم صهیونیستی را به تقدیم استعفای نمایشی برای دستیابی به آرای بیشتر در انتخابات آتی متهم کردند. این وضعیت البته تنها به اعتراضات خیابانی محدود نشد و کابینه رژیم صهیونیستی را هم به لرزه در آورده و احتمال برگزاری انتخابات زودهنگام در سرزمینهای اشغالی را تقویت کرده است. این اتفاق در حالی رخ داد که در هفتهها و ماههای اخیر برخی کشورهای عربی برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی با یکدیگر در حال رقابت بودند. روز جمعه و در مراسم بزرگداشت شهدای درگیریهای اخیر غزه، یحیی السنوار، رئیس جنبش حماس در غزه در کنایهای به رهبران عربی به آنان گفت: «پایتختهایتان را روی اسرائیلیها باز کنید اما ما در نوار غزه آتش را روی آنها خواهیم گشود.» در حقیقت با این عملیات، حماس و گروههای مقاومت همچون سال 2000 توانستهاند روند سازش کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی را متوقف کنند.
در محاصره مقاومت
در محور مقاومت سوریه با وجود اینکه نزدیک به هفت سال جنگ با انواع و اقسام تروریستها را تجربه کرده و هنوز بخشی از این کشور (استان ادلب) در اختیار گروههای تروریستی است، اما باز میتواند رژیم صهیونیستی را تهدید کند. روز جمعه و پس از تصویب محکومیت اشغال بلندیهای جولان سوریه از سوی رژیم صهیونیستی، بشار الجعفری، نماینده دائم سوریه در سازمان ملل در سخنان خود گفت که «جولان بخشی از خاک سوریه است و آن را چه از طریق جنگ و چه به صورت مسالمتآمیز پس میگیریم.» این تهدید رژیم صهیونیستی از سوی سوریه، نویددهنده تغییر اساسی در غرب خاورمیانه است. رژیم صهیونیستی که 40 سال قبل در نبرد با سه کشور عربی پیروز میشد، اکنون در بعد نظامی به موازنه با گروههای مقاومت دست پیدا کرده است. اما سوریه چیزی بیش از یک گروه است. این کشور با تجربه جنگ نوین با گروهکهای تروریستی، اکنون دارای ارتش باتجربه نظامی است. سوریه اکنون از یک سیستم پدافندی بسیار نوین اس- 300 بهره میبرد که آنان را از تهاجم صهیونیستها در امان نگه میدارد. سوریه در «شاخص قدرت» رتبه سیوششم - از 126 کشور مورد بررسی - را به خود اختصاص داده است. این شاخص که بر اساس بیش از 50 فاکتور مختلف در نظر گرفته شده است، توان و قابلیتهای نظامی هر کشور در زمین، آسمان، دریا همراه با منابع، اقتصاد، جغرافیا و... را مورد بررسی قرار داده است. سوریه دارای نیروی زمینی 220 هزار نفری در برابر ارتش 130 هزار نفری رژیم صهیونیستی است. سوریه در حوزه موشکی نیز دارای توانمندی بسیار گستردهتر از حزبالله لبنان و حماس است. این کشور فاقد محدودیتهای گروههای مقاومت در خرید تسلیحات خارجی است. بر اساس گزارش منابع نظامی در زرادخانه سوریه، موشکهای بالستیکی از قبیل فراگ 7، انواع اسکاد، زلزال 2 و شهاب 2 نیز یافت میشود.
ارتش حزبالله لبنان
حزبالله لبنان بزرگترین کابوس سران رژیم صهیونیستی در مرزهای شمالی این کشور است. این گروه شبهنظامی که در اوایل سالهای ۱۹۸۰ اعلام موجودیت کرد در سال 2000 توانست جنوب لبنان را از اشغال صهیونیستها خارج کند. 6 سال بعد اما این گروه موفق شد در جنگ 33 روزه، سنگینترین شکست را از زمان اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی در سال 1948 به آن تحمیل کند. حزبالله تاکنون هیچگزارش رسمیای درباره قدرت نظامی خود منتشر نکرده اما گزارشهای بسیاری در این باره وجود دارد. چند سال پیش ناتو به چند روش توانست اطلاعاتی از نیروهای امنیت داخلی، دستگاه اطلاعاتی و احزاب نزدیک به حزبالله به دست آورد که نشان میداد قدرت حزبالله به ۶۵ هزار نیروی سازماندهیشده میرسد که ۱۵ هزار نفر از آنها نظامی و آموزشدیده هستند. بر اساس برآورد سال گذشته دیوید شنکر که از مشاوران سابق پنتاگون در امور سوریه، لبنان، اردن و فلسطین بود. حزبالله 150 هزار راکت و موشک دارد که این موشکها تنوع و کیفیت متفاوتی با آنچه در 2006 به سرزمینهای اشغالی شلیک شد، دارند.» نیروهای حزبالله میتوانند به همه جای اسرائیل ضربه بزنند. آنها همچنین دارای موشکهای روسی دریا به زمین هستند که بهطور اساسی میتواند مانع تردد هرگونه کشتی به اسرائیل در حین جنگ شود.
حزبالله لبنان همواره سعی کرده به جای افشای توانمندیهایش، آنها را در صحنه عمل به کار گیرد تا دشمن صهیونیست را غافلگیر کند. البته استثنائاتی هم وجود دارد و آن هم زمانی است که این گروه شبهنظامی به توانمندیهای پیشرفتهتری دست پیدا کند. آنان بر همین اساس و پس از 13 سال از جنگ 2006، از موشک «خیبر-1» در موزه جهادی ملیتا رونمایی کردند. این موشک که هفت متر طول و برد بیش از 70 کیلومتری دارد، در حمله رژیم صهیونیستی به لبنان در 2006 مورد استفاده قرار گرفت.
یک ماه پس از رونمایی از این موشک، سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در مراسم عزاداری روزهای تاسوعا و عاشورا خبر از دستیابی حزبالله به موشکهایی داد که از دقت بسیار بالا برخوردارند. این موشکها شامل موشکهای دقیق و هدایتپذیر و غیرهدایتپذیر است. حزبالله اکنون به قابلیت تولید انبوه موشکهای دقیق دست پیدا کرده است. علاوهبر این، این مقاومت لبنان مجموعه گستردهای از پهپادهای جدید را در اختیار دارد. بخشی از این پهپادها در نمایشگاهی با عنوان «نیروی هوایی حزبالله» برای نخستین بار رونمایی شد. با این توانمندیها اکنون حزبالله لبنان از یک گروه شبهنظامی به ارتشی تمامعیار در برابر رژیم صهیونیستی تبدیل شده که در هر جنگی میتواند تمامی سرزمینهای اشغالی را هدف حملات موشکی و پهپادهای انتحاری قرار دهد.
در آستانه فروپاشی سیاسی
عدم موفقیت ارتش صهیونیستی در تجاوز اخیر به غزه و اختلاف بین نخستوزیر و وزیر جنگ بر سر نحوه پاسخ به حماس منجر به استعفای آویگدور لیبرمن شد. استعفای لیبرمن وزیر جنگ اسرائیل و رهبر حزب «اسرائیل خانه ماست» بحران سیاسی بیسابقهای را برای نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی به دنبال داشته است. بحران نتانیاهو با استعفای لیبرمن آغاز شد و هنوز پایان نیافته است، زیرا رهبر حزب خانه یهودی که دارای هشت کرسی در کنست بود پس از مخالفت نتانیاهو با انتخاب وی بهعنوان وزیر جنگ به جای لیبرمن، در آستانه کنار کشیدن خود از دولت است. گفتنی است دولت نتانیاهو درباره آشکار سخن گفتن پیرامون انتخابات قانونگذاری زودهنگام تردید دارد و آن را اشتباه تاریخی میداند که بحران سال 1992 را بار دیگر بازسازی کند؛ زمانی که حزب کار، دولت لیکود به رهبری اسحاق شامیر را کنار زد و انتخابات زودهنگام برگزار شد و اسحاق رابین را نخستوزیر کرد. این بار هم مسائل امنیتی و بهویژه مقابله با نیروهای مقاومت خود را بر فرآیند سیاسی داخل رژیم تحمیل کرد و نقش محوری در تعیین سرنوشت دولت اشغالگر ایفا کرد. به گزارش «العالم»، نتانیاهو و گادی ازینکوت، رئیس ستاد ارتش اسرائیل دریافتهاند مقابله گسترده با مقاومت در غزه با توجه به اقدامات غافگیرکننده نیروهای مقاومت مانند شلیک صدها موشک به اراضی اشغالی و همچنین تردید اسرائیل نسبت به فعال بودن گنبد آهنین به نفع اشغالگران نیست. از سوی دیگر رژیم صهیونیستی نگران ضعفهایی است که مقاومت بویی از آن برده و در هر مقابله گسترده از آن استفاده میکند. در مقابل، لیبرمن و بنت بدون در نظر گرفتن نتایج فاجعهبار مقابله فراگیر، تمایل شدیدی به آن دارند، از این رو اعتراضهایی به توافق اخیر آتشبس غزه شد و لیبرمن را به امید در تنگنا قرار دادن نتانیاهو و تحت فشار گذاشتن وی برای برگزاری انتخابات زودهنگام به استعفا سوق داد. علاوهبر این نتانیاهو با سناریوهای متعددی روبهرو است که شاید به رهبری چندین و چندساله وی بر حزب لیکود پایان دهد، از این رو وی باید بهرغم سنگینی کفه ترازوی حزب لیکود برای برنده شدن و تشکیل دولت جدید، برای احیای دولت خود بجنگد و تلاش کند از برگزاری انتخابات زودهنگام جلوگیری کند.
از این رو نتانیاهو درصدد بازی با زمان است تا به این وسیله آتش خشم شهرکنشینهای غلاف غزه مخالف با آتشبس را سرد کند و بهرغم سنگینی پرونده فساد بر دوشش، وجههای را که در طول سالیان نخستوزیری رژیم اشغالگر به دست آورده است، حفظ کند اما نگرانی نتانیاهو از ناکامی در نخستوزیری رژیم صهیونیستی ضربه کاری به دوام حزب لیکود است که سهم احزاب راستگرا مانند دو حزب «اسرائیل خانه ماست» و «خانه یهودی» به ریاست لیبرمن و بنت را با توجه به کنارهگیری احزاب چپگرا در سالهای اخیر را افزایش خواهد داد. مساله نیروهای مقاومت تفاوت چندانی نخواهد داشت که دولت حزب لیکود (یعنی نتانیاهو) یا دولت به ریاست لیبرمن یا بنت بر سر کار بیاید، زیرا همه احزاب مسلط بر فرآیند سیاسی رژیم صهیونیستی، افراطیترین دیدگاههای تاریخ رژیم صهیونیستی را درباره موافقت با شهرکسازی و مخالفت با ایجاد دو دولت و دعوت برای مقابله فراگیر با نیروهای مقاومت دارا هستند. بر این اساس میتوان گفت فرآیند سیاسی رژیم صهیونیستی با توجه به افول ستارههای احزاب سنتی و با این اعتبار که نتانیاهو آخرین نفری است که میتواند فرآیند سیاسی داخلی را سامان دهد، نیاز به بازسازی دارد.
درحالی که قوت گرفتن احزاب جدید (افراد متعصب صهیونیستی) رژیم صهیونیستی را در برابر دو گزینه یا ناکامی داخلی ناشی از تجارب این احزاب نوپا قرار میدهد که به این ترتیب رژیم با هرجومرج روبهرو یا به درگیری فراگیری با مقاومت منجر میشود تا راهی برای اجرایی کردن دیدگاهش در این زمینه بیابد که در این صورت نیز به دلیل درک نادرست از فضای داخلی نیروهای مقاومت با ناکامی جدیدی روبهرو میشود. بار دیگر و صرفنظر از فروپاشی یا عدم فروپاشی دولت نتانیاهو، اقدامات نیروهای مقاومت اولین عامل نظامی و سیاسی در سقوط رژیم اشغالگر صهیونیستی بوده و خواهد بود.
حماس و موشکهایی با برد 160 کیلومتر
نوار غزه از ژوئن سال 2007 در محاصره قرار دارد و جز تونلهای زیرزمینی هیچ راه ارتباطیای با مرزهای بیرون از این منطقه وجود ندارد. با وجود این محدودیت ادامهدار اما مقاومت اسلامی در غزه در حوزه دفاعی توانسته به دستاوردهای ویژهای دست پیدا کند. شاخه نظامی گروههای مقاومت در غزه از سالها قبل تمرکز ویژهای روی ساخت و توسعه موشک داشتهاند تا از این طریق بتوانند به تجاوزات ارتش صهیونیستی پاسخ دهند. تجاوز نظامی ارتش صهیونیستی به غزه برای نابود کردن مقاومت که با عناوین مختلف از جمله «عملیات سرب گداخته» یا «تیغه حفاظتی» صورت گرفته، بدون دستاورد و با شکست ارتش صهیونیستی به پایان رسیده است. اصلیترین دلیل ناکامی صهیونیستها، توان موشکی مقاومت اسلامی بوده است. حماس از سال ۲۰۰۱ تا ۹ ژانویه ۲۰۰۹ تنها بیش از سه هزار عدد از راکتهای قسام را به سوی سرزمینهای اشغالی شلیک کرده است.
در سالهای اخیر گروههای مقاومت فلسطین از جمله جنبش حماس و جهاد اسلامی موفق شدهاند توانمندیهای نظامی برخی کشورهای عربی و اسلامی حامی پروژه مقاومت را به نوار غزه منتقل و از آن در روند توسعه سامانههای موشکی خود استفاده کنند. در 10 سال گذشته گروههای مقاومت توانستهاند موشکهایی با برد و دقت بیشتر تولید کنند. اگر در سال 2008، جنبش جهاد اسلامی موشکهایی با برد نزدیک به کیلومتر میساخت، اکنون برد موشکهای «براق-70» و «براق- 100» آن بردی در حدود 70 تا 100 کیلومتر دارد. جنبش حماس هم چندین نسل از موشکهای القسام را در اختیار دارد. نسل سوم این موشک، قسام 3، 170 میلیمتر قطر، 10 کیلوگرم کلاهک انفجاری و بین 10 تا 12 کیلومتر برد دارد. موشک قسام 3 در جولای سال 2006 شهرک صهیونیستی عسقلان را هدف قرار دهد. همچنین گفته میشود موشک قسام 4 نیز تولید شده که برد آن بین 18 تا 22 کیلومتر است. حماس البته موشکهای «جی 80» با برد 80 کیلومتر، « آر 160» با برد 160 کیلومتر را نیز در اختیار دارد. در صورت استفاده حماس از این موشکها، تقریبا تمامی سرزمینهای اشغالی برای صهیونیستها ناامن میشوند.
بر اساس گزارش منابع صهیونیستی نسل جدید موشکهای مقاومت قادرند زیرساختهای حیاتی در داخل شهرهای اسرائیل را هدف قرار دهند. حماس روش حزبالله لبنان را در پرتاب این موشکها به کار میگیرد و سکوهایی در زیرزمین برای پرتاب آنها احداث کرده تا از نظارت و رصد هواپیماهای شناسایی دشمن در امان بماند و کادر فنی آنها نیز تحت تعقیب قرار نگیرند. در تازهترین پاسخ به جنایات صهیونیستها، گروههای مقاومت در اقدامی بیسابقه از سال 2014، بیش از 400 راکت و موشک به سرزمینهای اشغالی شلیک کردند که این نشاندهنده انبار گسترده تسلیحاتی این گروه است. علاوهبر این، مقاومت اسلامی در پاسخ به تهاجم صهیونیستها، از موشک هدایتشونده ضدتانک «کورنت» استفاده کرد تا به طرف صهیونیستی گستردگی تسلیحات خود را یادآوری کند. در این عملیات مقاومت، برخلاف قبل، آسیب جدی به ساختمانهایی که هدف قرار گرفتند، وارد شد. آنطور که رسانههای صهیونیستی میگویند نزدیک به 100 هزار صهیونیست در پی این عملیات به پناهگاهها پناه بردند.