نگاهی به تحولات ماههای گذشته نشان میدهد که دولت دوازدهم باید ارتباط بهتری با احزاب و گروهها برقرار و از ظرفیت آنها برای اداره بهتر کشور استفاده کند.
در طول ماههای گذشته چه اصولگرایان به عنوان منتقدان اصلی دولت و چه اصلاحطلبان به عنوان کسانی که از متحدان اصلی دولت به شمار میروند، انتقادات فراوانی را به عملکرد اجرایی دولت و نحوه اداره کشور وارد دانستهاند. برخی از نیروهای اندیشهورز اصلاحطلب نیز تصویر بدتری از این اوضاع ارائه کردهاند و از قربانی شدن اصلاحات به زیر پای کسانی که آن را قبول ندارند، به شدت انتقاد کردهاند. این سخنان در حقیقت تکرار مدل جدیدی از دعوای بین دولت و اصلاحطلبان است که از مدتها پیش در جریان بوده و یکی از نمونههای مهم آن دادن لقب رحم اجارهای به دولت یازدهم بود. به این ترتیب سؤال اصلی اینجاست که تکلیف احزاب و گروهها در مقابل دولت به عنوان قوه مجریه کشور چیست؟ آیا صرفاً انتقادات مداوم به دولت در شرایط فعلی راهگشای حل مشکلات کشور است یا باید راهحل دیگری برای آن اندیشید؟
این که کسی باور داشته باشد که تنها تبعات درگیری بین احزاب و گروههای سیاسی مهم کشور با دولت صرفاً به همین انتقادها در نشریات و مجلات محدود خواهد ماند، حتماً به بیراهه رفتن است.
به طور حتم احزاب و گروههای سیاسی علاوه بر نیروهای سیاسی بخش مهمی از مدیران ارشد در سمتهای اجرایی را نیز در تیول خود دارند. کما این که هماکنون بخش مهمی از سمتهای دولتی در اختیار حزب اعتدال و توسعه و کارگزاران قرار دارد. سایر احزاب نیز به طور حتم چنین توانی را در اختیار دارند که میتوانند آن را به ابزاری برای حرکت بهتر یا کندتر دولت در مسیر اجرایی دولت تبدیل کنند. حالا سؤال این است که این توان هماکنون در کدام مسیر به کار گرفته شده است؟
اصلاحطلبان و اصولگرایان چه کردهاند؟
احزاب اصولگرا از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم و امتداد آن تا دولت فعلی همکاری با قوه مجریه را در دستور کار خود قرار دادهاند. در مجلس نهم بهرغم برخی اختلافات سیاسی و دیدگاههای متفاوت در خصوص مسائل بینالمللی مهمترین لوایح دولت در کمترین زمان ممکن به نتیجه رسیده است. نمونه چنین اقدامی را میتوان تصویب ۲۰ دقیقهای برجام در مجلس شورای اسلامی ذکر کرد که البته با انتقادات فراوانی بین نیروهای اصولگرا روبهرو شد. علی لاریجانی به عنوان بخشی از نیروی اصولگرا نیز همکاری کاملی با دولت در تصویب لوایح نشان داده است. حتی در ماجرای تصویب FATF بهرغم انتقادهای سخت اصولگرایان از دولت برخی نیروهای اصولگرا از جمله احمد توکلی و محمدرضا باهنر رویکرد همدلانهای با دولت داشتهاند و حتی از امکان تصویب این لایحه در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز خبر دادهاند. در طرف مقابل احزاب اصلاحطلب بهرغم این که در طول انتخابات به شدت از دولت دفاع کردهاند، اما رویکرد نوسانی در مقابل دولت داشتهاند. مهمترین دغدغه احزاب اصلاحطلب دریافت سهم مناسب از مناصب اجرایی دولت بوده که گاه به اختلافاتی در داخل خود آنان نیز رسیده است. نمونه روشن چنین اقدامی اختلافنظر درخصوص حبیبالله بیطرف نامزد وزارت نیرو بود. رأی نیاوردن بیطرف که نتیجه عدمهمکاری نمایندگان اصلاحطلب در مجلس بود، شوک سختی به گروههای سیاسی آنان وارد کرد.
از سوی دیگر احزاب اصلاحطلب گاه به یک سردرگمی در مقابل اقدامات دولت رسیدهاند. به عنوان مثال در جریان افزایش نرخ ارز و مشکلاتی که به دلیل نوسانات اقتصادی به وجود آمد، اصلاحطلبان نتوانستند موضع صریح و روشنی در این باره بگیرند. بخشی از این مسئله هم به نگرانی آنان از موضعگیری مردم علیه آنان به دلیل اقدامات دولت برمیگردد. در هر صورت دولت نمیتواند نقش مهم این دو گروه را در بدنه اجرایی خود و همچنین نهادهای سیاسی داخل کشور از مجمع تشخیص مصلحت نظام تا مجلس نادیده بگیرد. نکته جالب این که با وجود این حقیقت دولت دوازدهم تازه به فکر تبادل نظر با احزاب و گروهها رسیده و در اولین قدم در جلسهای از گروه اصلاحطلب برای تبادل نظر با آنان دعوت کرد.
قول فراموش شده
در دیدار اصلاحطلبان با روحانی روشن شد که تأخیر روحانی در مشورت از گروههای اصلاحطلب تا چه اندازه آنان را ناراحت کرده و روحانی متقابلاً هم توقع دیگری از آنان داشت. به عنوان مثال حسین کمالی در این باره میگوید: در این رابطه رئیس جمهور توقع داشت که فراکسیون امید همکاری بیشتری با دولت داشته باشد. در همین رابطه چند نفر از اعضای فراکسیون امید در مجلس حضور داشتند و به مباحث مطرح شده از سوی رئیس جمهور پاسخ دادند. جالب این که روحانی در همین دیدار خواستار تشکیل کارگروهی برای ارتباط بهتر اصلاحطلبان و دولت شده است. در همان زمان محمد عطریانفر در این باره گفت: اگر کسانی که مأموریت پیشبرد کار کارگروه را برعهده دارند، این موضوع را جدی بگیرند و رئیسجمهور محترم هم به این پیشنهادی که مطرح شده وفادار بمانند و وقع جدی داشته باشند حتماً اثربخش خواهد بود. البته گویا دولت به دنبال جلسهای با گروههای اصولگرا نیز هست که خبر آن از سوی خبرگزاری فارس منتشر شد، اما هیچگاه روشن نشد که نتیجه آن چه شد.
ضرورت ارتباط با سایر احزاب
دولت نمیتواند نگاه ابزاری به احزاب داشته باشد. قدرت احزاب در داخل کشور قابل چشمپوشی نیست. طبیعی است که با این پتانسیل ارتباط بهتر دولت و احزاب نکتهای نیست که از نظر شخص روحانی دور بماند. شاید از هماکنون روحانی باید به فکر تشکیل همان کارگروه وعده داده شده باشد با این تفاوت که این کارگروه علاوه بر رابطه با اصلاحطلبان استفاده از توان سایر احزاب را نیز در نظر داشته باشد.