انتخاب ۱۳ آبان برای مرحله دوم تحریمهای ظالمانه علیه مردم ایران اسلامی توسط ترامپ، شاید با این تصور صورت گرفته باشد که فشار این تحریمها موجب ایجاد شکاف در جامعه ایرانی شده و بازتاب چنین شکاف و اختلافی بر این مراسم ضدامریکایی نیز تأثیرگذار و آن را کم رونق کند. اما نه تنها مراسم روز ملی مبارزه با استکبار پرشکوهتر از سالهای گذشته برگزار شد، بلکه برخی از چهرههای سیاسی که در سالهای اخیر، در مواضع سیاسی آشکار خود صراحت کمتری علیه امریکا داشته و بعضاً نوعی نرمش نیز نشان میدادند، پس از مواضع و اقدامات زورگویانه فاقد منطق و به دور از نزاکت رئیسجمهور امریکا و تیم همراهش، با کنار گذاشتن ملاحظات دیپلماتیک به بیان واقعیتهای استکباری امریکا و دفاع از ایستادگی و مبارزه مردم شریف ایران اسلامی و حقانیت این مبارزه رو آوردند، از این رو در آستانه ۱۳ آبان و شروع مرحله جدید تحریمهای ظالمانه امریکایی موج تنفر و انزجار از سران کاخ سفید، در کشورمان عمومیت داشت که بازتاب آن حضور گسترده مردم در ۱۳ آبان بود.
منطق قلدرمآبانه و تفرعنی دونالد ترامپ که در واقع نماد آشکار ماهیت استکباری امریکا به حساب میآید، در چند عرصه مهم برای کشورمان وحدتبخش بوده و لذا تبدیل به فرصتی راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران شده است. مهمترین عرصههایی که این وحدت را تجربه کرده و خروجی آن تقویت وحدت ملی در برابر تهدیدات کاخ سفید بوده است، عبارتند از:
۱- وحدت بین نسلی که خروج امریکا از برجام و تحمیل مجدد تحریمهای ظالمانه توسط دونالد ترامپ، شناخت و نگرش نسل جوان و نوجوان امروز را نسبت به ماهیت استکباری و غیرقابل اعتماد امریکا به شناخت و نگرش نسل انقلاب بسیار نزدیک و وحدت و همدلی برای مبارزه و ایستادگی را نیز تقویت کرد.
۲- وحدت و اشتراک نظر بین جریانات و جناحهای سیاسی: در سالیان اخیر یک جریان سیاسی به تصور اینکه اگر از تحریک سران کاخ سفید خودداری شود، دشمنی آنان کاهش یافته و حتی امکان مذاکره و تعامل با امریکا همچون چین، روسیه و سایر قدرتها ممکن خواهد بود و این شعارها و ساختار ستیزهجویانه ما است که خصومتورزی کاخ سفید را برمیانگیزد؛ لذا همین جریان با خوشبینی نهتنها زمینهساز و حامی برجام بود بلکه با تصور امکان برانگیختن اعتماد مشوق برخی اقدامات تعجیلی بر اثبات حسن نیت به طرف غربی نیز بود، اما پس از مواجه شدن با کنشهای غیر منطقی، زورگویانه و ظالمانه دونالد ترامپ و تیم همراه او امروز همان مواضع ضدامریکایی جریان رقیب و داخلیاش را اتخاذ کرده و نقض برجام توسط ترامپ موجب همگرایی و همسویی بین جریانات سیاسی درون نظام جمهوری اسلامی برای ایستادگی در برابر سیاستهای ظالمانه و استکباری کاخ سفید است.
۳- وحدت عمومی در کشور در مقابله با جنگ اقتصادی و تحریمهای ظالمانه و ائتلاف مثلث شرارت که عزت و پیشرفت کشور را هدف گرفته و این وضعیت موجب تقویت انسجام و همگرایی مردم برای خنثیسازی هدف شوم دشمنان و همدلی و همکاری برای حل مشکلات میشود.
گرچه سران کاخ سفید ریاکارانه هدف از تحریمها را دولت ایران اسلامی اعلام داشته ولی نوع تحریمها و سابقه خباثت و شرارت سران کاخ سفید جایی برای فریبکاری باقی نگذاشته و هنگامی که دولتمردان امریکایی پس از نقض برجام و پیمانشکنی و بدعهدی سخن از مذاکره مجدد روی پرونده هستهای، توان موشکی و نفوذ منطقهای کشورمان به میان آمده میآورند، در همان حال نیروهای مخالف و گروهکهای تروریستی را مورد حمایت قرار داده و به فراگیری شورش در کشور اشاره میکنند، جای هیچ تردیدی نسبت به هدف پلیدشان که فشار بر مردم و جداسازی آنان از حاکمیت برای تحمیل خواستههای جبارانه و زورگویانه به کشور عزیزمان است، باقی نمیگذارد.
طبیعی است واکنش مردم نسبت به این شرارت دشمن وحدت و انسجام برای مقابله و ایستادگی باشد. همین تقویت گرایش به ایستادگی مقابله با امریکا و انزجار از سیاستهای زورگویانه سران کاخ سفید در مردم است که به نوعی در جریانات سیاسی نیز بازتاب داشته و مواضع ضدامریکایی به یک محور مشترک تبدیل شده است.
۴- وحدت بین نخبگان و نیروهای فکری جامعه: وقتی که نخبگان با مواضع سخیف و کنشهای غیرمنطقی ترامپ در برابر جامعه ایرانی مواجه میشوند و به اهداف پشت تحریمهای ظالمانه نگاه میاندازند، مقابله با آنان را اجتنابناپذیر و در راستای خواست مردم کشور خود یافته و در کنار سایر اقشار برای ایستادگی و دفاع از عزت کشور خود قرار میگیرند. بنابراین منطق ترامپ که برآمده از خصلتهای استکباری و خودشیفتگی شخصیت امریکایی اوست، در کشورمان تولید وحدت کرده و تقویت انسجام ملی را موجب شده است.
در واقع این منطق برخی از غفلتها و خوشگمانیها را نسبت به امریکا به واقعبینی و هوشیاری تبدیل و شناخت جامعه را از ماهیت سلطهجویانه و برترپندارانه امریکا افزایش و عمق بیشتر داده است. چنین شناختی وحدت و انسجام داخلی برای مقابله با سلطهجویی ظالمانه امریکا را تقویت و راه هرگونه محافظهکاری در مواجهه و مقابله با این ماهیت شرورانه را بسته و به روحیه انقلابیگری جامعه نیز دامن میزند.