مهریه زنان لااقل در سالهای اخیر همواره موضوعی مناقشه برانگیز بوده است. یک سوی این مناقشه تغییر ارزشها و پارادایمهای اجتماعی و سوی دیگر آن سنتی شرعی و آمیخته شدنش با عرفهای اجتماعی و پارادایمهای تغییریافتهای است که تمام ابعاد زندگیهای امروزی را فراگرفته است. به تناسب غلبه نگاه مادیگرا در جامعه و کالایی شدن ارزشها، مهریه یا صداقی که در سنت و فقه اسلامی نشانهای از صدق و علاقه مرد به زن تلقی میشود به کالایی تبدیل شده که شأن و جایگاه زنان با آن سنجیده میشود. همین امر موجب شده است تعیین مهریهای معقول از نگاه برخی افراد به معنای پایین آوردن شأن زن تلقی شود. از سوی دیگر، اما فقدان پشتوانههای قوی اجتماعی و آمار فزاینده طلاق و کاهش عمر مفید زندگیهای مشترک سبب شده است مهریه از سوی برخی دیگر از خانوادهها که ممکن است حتی نگاه متعادلتری داشته باشند به عنوان یک پشتوانه و تضمینی برای دوام بیشتر زندگی تبدیل شود. نگاه خانواده دختر به مهریه آن است که در صورت دوام نیافتن زندگی دستکم پشتوانهای برای وی وجود دارد که میتواند تا حدودی دغدغههای مادیاش را تأمین کند. سوی دیگر ماجرای چالش شدن مهریه، اما مردانی هستند که همچنان در فضای «مهریه را کی داده و کی گرفته» سیر میکنند؛ مردانی که فراموش میکنند مهریه تعیین شده را پذیرفتهاند و از منظر شرعی با جاری شدن صیغه عقد مکلف به پرداخت آن هستند حتی اگر زن آنرا مطالبه نکند.
حالا، اما با گرانی بیسابقه سکه و با عنایت به سنتی که اغلب خانوادهها مبنای مهریه را سکه قرار میدهند مهریه به عنوان یکی از مصادیق دفاع فقه اسلام از حقوق زنان به چالشی اجتماعی بدل شده است و صاحبنظران و مسئولان مختلف هر کدام از ظن خود برایش راهکار ارائه میکنند.
با تمام اینها، اما به نظر میرسد بهترین راهکار برای حل و فصل منطقی و عادلانه این ماجرا بازگشت به اصول شرعی و اصالت این بحث فقهی است. به این معنا که هر مردی که میخواهد با زنی عقد نکاح ببندد با علم به این امر که بعد از جاری شدن عقد باید مهریهاش را به وی بدهد پای میز مذاکره بر سر تعیین مهریه بنشیند و در نهایت هم بعد از عقد و قرار گرفتن زیر یک سقف مهریه همسرش را بپردازد.
بدیهی است اگر مرد در پرداخت این دین جدی باشد در پذیرش میزان مهریه با دقت بیشتری عمل میکند و زیر بار مهریههای سنگین یا عجیب و غریب نخواهد رفت. از سوی دیگر پرداخت مهریه به همسر در طول دوران زندگی مشترک هم دین شرعی مرد را ادا میکند و هم در صورت منتهی شدن زندگی به جدایی چالشی جدی برای وی بهوجود نخواهد آورد، چراکه دین مهریه حتی پس از مرگ نیز بر ذمه مرد است و اگر مردی پیش از پرداخت مهریه به همسرش فوت کند طبق قانون شرعی ابتدا باید از اموالی که از وی باقی مانده دین مهریه زن پرداخت شود و سپس اگر چیزی باقی ماند به عنوان میراث وی میان بازماندگان تقسیم گردد مگر آنکه زن مهریهاش را به وراث ببخشد در غیر این صورت مهریه مرد دینی است که وراث وی باید آن را ادا کنند.
اگر به سیره ائمه اطهار (ع) هم نگاهی بیندازیم درمییابیم همواره این دین ادا شده و هیچ گاه هیچ یک از بزرگان در ادای مهریه همسر کوتاهی نکردهاند مگر آنکه زن مهریهاش را بخشیده باشد. پس میبینیم که راهحل بحران مهریه چندان هم سخت و ناممکن نیست، بلکه راهکاری ساده دارد و بازگشت به توصیههای شرعی که مبنای چنین سنتی است.