پی در پی نقد میکنند و مینالند که چرا هر روز از تعداد گردشگران خارجی و توریستهایی که علاوه بر آگاهی کامل و چشم و گوشهای باز که دستشان هم به جیبشان میرود کم میشود و در عوض گروههایی تحت عنوان ایرانگرد و تنها به خاطر تفاوت قابلتوجه قیمت ارز خارجی با ریال ایران به این کشور و بخصوص شهر اصفهان میآیند تا خریدهایشان را به ثمن بخس انجام داده و با دست پر به سرزمینشان برگردند! اما کسی به دنبال دلایل عدم استقبال شرقشناسان غربنشین نیست که چرا آرام آرام بهسوی دیگر کشورهای منطقه رفته و عطای همه تاریخ و عظمت این کشور را به لقایش میبخشند؟! اصولاً هر توریست حرفهای برای هر ارزی که هزینه میکند میخواهد چند صد دلار بهره مادی و معنوی ببرد که البته ازنظر مادی اغنا میشود، اما در دیگر موارد از فرط تعجب انگشت به دهان میماند که شاید بقیه مواردی که از تحولات این کشور میشنود یا میخواند نیز همین گونه بیپایه و اساس باشد! بنابراین دوربینهای عکاسی و گوشیهای پیشرفته را آماده کار کرده و آنچه را که میبینند به حافظه آنها میسپارند تا در بازگشت دستانشان برای تخریب پر و زبانشان برای تحریف دراز باشد! اگرچه در طول سفر با سرک کشیدن به میدان نقشجهان و بازار قیصریه و همچنین گوشه و کنار شهری که پایتخت فرهنگ و تمدن اسلامی نام گرفته و از نظر آثار ارزشمند تاریخی و صنایع دستی از یاد رفته و ماشینی شده این شهر فایلهایشان شارژ شده، اما با استفاده از فلشهای ضمیمه بعضی از صحنههای نابی را که بعد فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی دارند و میتوانند جنبه نوعی مچگیری داشته باشند را از یاد نمیبرند که آخرین آنها در این شهر مربوط به دیدار چند تن از سیاحان سالخورده کهنهسرباز غربی بود تا به همراهی تورلیدرشان سری به نمایشگاه سوغات اصفهان در محل قدیمی آن یعنی پل شهرستان و کنار رودخانه خشکیده زایندهرود بزنند که آمدند و هر آنچه را که دنبالش میگشتند پیدا کردند و این برخلاف تابلو و تبلیغات گسترده نمایشگاه نیست بلکه چندشنبه بازار مکارهای است که عنوان نمایشگاه بینالمللی را یدک میکشد که گروهی از همه جا بیخبر به این سو آمده و باز هم بیاطلاع پول بیزبان را در آب بریزند و بلیت ورودی خریده و پا به مکانی بگذارند که مشابه آن در سطح شهر اصفهان و گوشه و کنار اقصی نقاط کشور فراوان است! آنچه قابلتوجه مینمود بهرغم پنجشنبه و پیک بودن زمان بازدید هیچیک از مسئولان و مدیران این مجموعه در اتاقهای حاشیه دو سالن حضور نداشتند تا موضوع عدم هماهنگیهای موجود به اطلاع آنها برسد تا حداقل بعضی از معضلات مطرح را بتونهکاری کنند! در حالی که اکثر غرفهداران به فروشندگان دورهگردی تبدیل شده بودند که نیتی جز فروش کالاهای خوراکی و مصرفی داخلی و خارجی از واردات بیرویه ازجمله آسیای شرقی نداشتند! و گروههایی از مردم که به نیت بازدید از نمایشگاه سوغات کشور و بهصورت خانوادگی به این محل آمده بودند وقتی با چنین بازارروزی روبهرو میشدند ناچار بودند در صف بایستند و از قطعه لواشک و قاشقی از مربا با عنوان تست بهره جویند! و بلندگوی این بازار مکاره که مرتباً حاضران را تشویق و ترغیب به خرید آسیابهای دستی چینی میکرد که معجزه میکند و چندتایی دیگر از آن باقی نمانده است و نمایشگاه سوغاتی که همهچیز در آن بود بهجز گز و سوهان و صنایعدستی متعدد اصفهان که میتوانست سمبل این شهر باشد! و در ضلعی دیگر مشتری گردویی که روز قبل این محصول سوزنی و پوک را بهجای پوسته کاغذی خریداری و امروز آمده بود تا مرجوع کند، اما فروشنده زیر بار نمیرفت که البته همه این صحنههای نمایشگاهی که جنبه فرهنگی داشت! مورد توجه آن چند گردشگر خارجی قرار میگرفت تا با دوربینهای خود به شکار لحظهها در آن بپردازند! اوصاف این بهاصطلاح نمایشگاه بینالمللی سوغات که در دو سالن محقر قدیمی برگزار میشد ناگفتنی است که تنها میتوان اشاره به نتایج دو سفر خارجی شهردار اصفهان بهمنظور کسب تجربه مدیریت شهری به لهستان و فرانسه در یک فاصله دوماهه و طی یک سال خدمت خود کرد که پیرامون مراودات فرهنگی کنفرانسها داده شد که البته با این اوصاف همان ضربالمثل لاف در غریبی را تداعی میکند!
*روزنامهنگار پیشکسوت