دو پسر جوان که زن میانسال و دختر جوانی را در خانهای قدیمی در خیابان نامجو به قتل رسانده بودند، پس از دستگیری ماجرا را شرح دادند.
به گزارش خبرنگار ما، ظهر روزدوشنبه ۳۰ مهرماه مردی به مأموران کلانتری خبر داد که دو زن که یکی از آنها میانسال و دیگری جوان بود، در خانهای قدیمی در خیابان شاهمرادی به قتل رسیدهاند. با اعلام این خبر مأموران راهی محل حادثه شدند و در طبقه اول خانه قدیمی پنج طبقه با جسد دو زن ۴۰ و ۲۵ ساله که با اصابت چاقو و فشار بر عناصر حیاتی گردن به قتل رسیده بودند، مواجه شدند. پس از این بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران در رأس تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل به تحقیق پرداختند. بررسیها نشان داد، زن ۴۰ ساله و مهمان جوانش به طرز مرموزی به قتل رسیدهاند. مأموران در تحقیقات بعدی دریافتند افراد زیادی به این خانه رفتوآمد داشتهاند که در نهایت مأموران به رد پای دو پسر جوان به نامهای حمید و محمود رسیدند که روز حادثه به این خانه رفته بودند. در حالی که تحقیقات برای دستگیری دو مظنون به قتل ادامه داشت، به مأموران خبر رسید دو متهم در حوالی شهرستان میاندوآب در استان آذربایجانغربی دستگیر شدهاند.
صبح دیروز دو متهم پس از انتقال به تهران در دادسرای امور جنایی پایتخت مورد بازجویی قرار گرفتند. محمود در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و مدعی شد همدستش حمید در قتل دو زن دست نداشته است. دو متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.
قاتل در گفتوگو با خبرنگار ما، ماجرای قتل را شرح داد.
چند سال داری؟
۲۱ سال.
به چه کاری مشغول بودی؟
من یکسال قبل به خاطر بیکاری از شهرستان قزوین به تهران آمدم و در یک فروشگاه زنجیرهای موادغذایی مشغول به کار شدم و ماهی یکمیلیون تومان حقوق میگرفتم.
دو مقتول را میشناختی؟
فقط زن ۴۰ ساله را میشناختم و دختر جوان هم مهمان او بود.
چطوری با او آشنا شدی؟
مدتی قبل در گروه تلگرامی با او آشنا شدم و پس از آن هم برای خرید به فروشگاه میآمد.
چرا آنها را به قتل رساندی؟
من از زن میانسال طلب داشتم، چند باری برای او از فروشگاه موادغذایی بردم و پولش را نداد و امروز و فردا میکرد و در آخر هم تهدید کرد، اگر اصرار کنم آبروی مرا در گروه تلگرامی میبرد.
یعنی به خاطر طلبت او و مهمانش را کشتی؟
من قصد داشتم از خانهاش سرقت کنم، اما وقتی مقاومت کرد او را کشتم و مجبور شدم مهمانش را هم بکشم.
بیشتر توضیح بده؟
وقتی بدهیاش را نداد، تصمیم گرفتم از خانهاش سرقت کنم. به همین دلیل با دوستم محمود که از فامیلهای دور ماست و یک ماه قبل برای کار به تهران آمده بود، موضوع سرقت را در میان گذاشتم و به او گفتم زن تنهایی را میشناسم که اگر موفق به سرقت از خانهاش شویم، حدود ۵۰ میلیون تومان گیرمان میآید. او هم باور کرد و مرا همراهی کرد. وقتی به خانهاش رفتیم متوجه شدیم مهمان دارد. ابتدا اصرار کردم پول مرا پس دهد، اما قبول نکرد که تنهایی هر دو را کشتم.
محمود هیچ کاری انجام نداد؟
نه او شوکه شده بود و به من اعتراض کرد و گفت: قرار بود سرقت کنیم نه اینکه آدم بکشیم، او را هم تهدید کردم که حرفی نزند.
سرقت هم کردید؟
بله، سه دستگاه گوشی موبایل، ۵۰۰ هزار تومان پول نقد و دو عدد کیف زنانه.
بعد کجا رفتید؟
تصمیم گرفتیم به خارج فرار کنیم و به تبریز رفتیم. آنجا پولهایمان تمام شد که خودرو دربستی کرایه کردیم به مقصد شهرستان میاندوآب. وقتی به مقصد رسیدیم به خاطر اینکه پول کرایه خودرو را نداشتیم با راننده درگیر شدیم که گشت پلیس رسید و ما را دستگیر کردند.
همانجا اعتراف به قتل کردید؟
اول نه، اما از آنجایی که عکس ما را مأموران پایتخت برای شناسایی به مراکز پلیس فرستاده بودند، مأموران ما را شناسایی کردند و مجبور شدیم به قتل اعتراف کنیم.