ماریا گراتزیا ریوندینو اهل فوجیا اهل کشور ایتالیا است که در رشته ادبیات ایتالیایی فارغالتحصیل شده است. پدرش آشپز و صاحب یک رستوران بود که به همراه مادر در رستوران کار میکردند. ماریا دختر کنجکاو و پرسشگری بود که درباره دین مسیحیت و مراسم مختلف آن سؤالات زیادی در ذهن داشت برای همین هم بعد از مطالعه و شناخت از جامعیت اسلام به آن گروید و بعد از تشرف به دین اسلام نام خود را از روی اولین زن مسلمان، سمیه گذاشت و با ازدواج با یک مرد تونسی که او نیز یک مستبصر است مسیر زندگی برایش سهلتر گشت. به واسطه انجمن اسلامی شهید ادواردو آنیلی با سمیه اوی شاوی گفتوگوی کوتاهی کردیم.
قبل از تشرف به اسلام چقدر پایبند به مسیحیت بودید؟
من در خانوادهای مقید به مسیحیت بزرگ شدم. در طول کودکی و نوجوانی همیشه به کلیسا میرفتیم و تعالیم مسیحیت را کامل دنبال میکردیم، ولی با این وجود همیشه سؤالاتی برایم بود و احساس میکردم نظام کلیسا و خیلی از تعالیم و مراسمی که به من یاد داده میشود، مانند مراسم عشای ربانی و اعتراف گناهان منشأ الهی ندارند و به دیده تردید آنها را نگاه میکردم.
چطور با اسلام آشنا شدید؟
از سن ۱۸، ۱۹ سالگی بعد از ورود به دانشگاه دیدم بازتر شد و با دیدگاههای متفاوتی آشنا شدم؛ بنابراین تصمیم گرفتم دنبال پیام واقعی خداوند به بشریت بگردم. در دانشگاه اول با چند مسلمان سنی افراطی آشنا شدم، آن موقع نمیدانستم وهابی هستند، ولی از همان اول احساس بدی نسبت به آنها پیدا کردم. برخورد خشن و ناخوشایندی داشتند. بعد از مدتی با چند زن مسلمان ایرانی و لبنانی آشنا شدم که بعداً فهمیدم شیعه بودند. از اولین باری که آنها را دیدم به سمتشان جذب شدم، در عین حالی که آنها پوشیده بودند، به نظرم میآمد که زیبا هستند و چهرههایشان نورانی است. سعی کردم به آنها نزدیک و با آنها دوست شوم. بسیار کنجکاو بودم و از آنها در مورد دینشان سؤال میکردم، آنها هم دین اسلام را برایم توضیح میدادند. هرچه بیشتر با این دین و اصول و قوانین آن آشنا میشدم، بیشتر عطش دانستن داشتم و به سمت آن جذب میشدم.
چه کتابهایی مطالعه میکردید؟
از دوستان شیعهام خواستم تا من را با مسلمانهای ایتالیایی آشنا کنند تا بتوانم کتابهایی که درباره اسلام و تشیع به زبان خودم وجود دارد را مطالعه کنم. آنها من را به یک زن و شوهر معرفی کردند. به خانهشان رفتم. کتابهایی که درباره دین اسلام به ایتالیایی ترجمه شده بود و در دسترس داشتند را به من دادند تا بخوانم و از اسلام حرفهای زیادی زدند. بعد از تقریباً یک سال مطالعه و تحقیق، در سال ۱۹۹۱، در شهر رم مقابل یک روحانی ایرانی شهادتین را گفتم و رسماً دین خود را از مسیحیت به اسلام تغییر دادم.
برخورد خانواده از تغییر دین شما چه بود؟
آنها خیلی مخالف تصمیم من بودند؛ هم به خاطر بیاطلاعی از اسلام و هم به خاطر بدبینیای که نسبت به دین اسلام در بین مردم ایتالیا وجود دارد و البته رسانهها هم در این نگاه منفی بیتأثیر نیستند. رابطهمان را حفظ کردیم ولی احساسشان در مورد دین اسلام خیلی تغییر نکرده است.
زیباترین چیزی که در اسلام دیدید چه بود؟
در دین مسیحی یک حالت نسبیت وجود دارد؛ خیلی از دستورات دائماً در حال تغییر و تحول هستند. مثلاً وقتی پاپ جدیدی میآید امکان دارد بعضی از قوانین را تغییر دهد، این مسئله حس عدم ثبات به انسان میدهد و اینکه واقعیت ثابت نیست و حقیقتی تغییرناپذیر از طرف خداوند وجود ندارد. ولی در دین اسلام حقیقت چیز نسبی نیست که با رأی جدید یک فرد تغییر بکند و این مسئله بر منشأ الهی دانستن دین اسلام تأکید میکند. انسان احساس میکند که در اسلام بهخصوص تشیع اصول محکمی وجود دارد که همیشه پشتوانه و تکیهگاه اوست و در تمامی موقعیتهای زندگی به کمکش میآیند.
همسرتان هم اهل سنت بود که شیعه شد؛ درست است؟
بله همسرم اهل تونس است که توسط یک خانواده ایتالیایی به من معرفی شد و بعد از آشنایی ازدواج کردیم. قبلاً سنیمذهب بود که در زمان دانشگاه با مذهب تشیع آشنا شد. او هم از طریق شیعیان دیگر و مطالعه کتابهایی در این مورد، شیعه شد.
در این مدت که ایران بودید اینجا را چطور دیدید؟
برخلاف آنچه رسانهها از ایران نشان میدهند و باعث ترس و بدبینی و منفینگری میشوند ایران در کل کشوری مثبت است. به عنوان تنها کشور رسماً شیعه در جهان، نسبت به آن رغبت زیادی دارم. نظام حاکم بر ایران را قبول دارم. از خود کشور و فرهنگش خوشم میآید؛ البته عیبهایی هم وجود دارند ولی کلیتش مثبت است.
بهترین و بدترین خاطرهای که از زمان مسلمان شدنتان دارید چه بوده؟
یک خاطره خیلی شیرین از بعد از مسلمان شدن دارم و آن مربوط است به اولین باری که دعای کمیل را شنیدم. این دعا بسیار تأثیرگذار بود. تا آن زمان چنین چیزهایی نشنیده بودم. آن شب خیلی گریه کردم. بدترین خاطراتی هم که دارم مربوط میشود به توهینها و فحشهایی که در کشورم به خاطر مسلمان بودن و حجابی که بر سر داشتم در کوچه و خیابان به من میدادند. ناراحت کننده بود.
ترجمههای ایتالیایی در مورد اسلام و تشیع را چطور میبینید؟
از آنجا که دوست داشتم درباره اسلام بدانم و سؤالات زیادی در ذهن داشتم کتابهایی که در این باره نوشته و ترجمه شده بود را دنبال میکردم. متأسفانه اولین ترجمههایی که به زبان ایتالیایی درباره اسلام و تشیع خواندم بسیار ضعیف بودند، اما ترجمههایی که اخیراً انجام شده خوب بودند و در سالهای اخیر پیشرفتی در این مورد بوده است.
چند وقت است به ایران آمدهاید؟
مدت شش سال میشود که به ایران مهاجرت کردهایم البته هنوز فرصت نشده تا همه ایران را ببینم، اما به شهرهای مشهد، تبریز، ارومیه، اصفهان، تهران، یزد و قم رفتم. بسیار زیبا و دیدنی هستند.
با کدام یک از اهل بیت (ع) بیشتر انس دارید؟
همه امامان معصوم را دوست دارم، اما بیشتر با امام علی (ع) مأنوس هستم، چون احساس میکنم ایشان نماد ایمان همراه با شجاعت و استقامت هستند.