در حریم حرم امن علی (ع) که وارد میشوی انگار در آغوش پدر جای میگیری آن پدر مهربان امت اسلام؛ از در ساعت که وارد میشوی و به سمت ایوان نجف میروی پنجرههای طلایی ضریح پیش رویت قرار میگیرد. امینالله بر لب اذن دخول میگیری و به سوی امنترین حریمی میروی که فرشتههای آسمانی برای بال ساییدن به خاکش در صف ایستادهاند. سرآغاز سفر اربعین و زیارت آستان حسین بن علی (ع) از اینجاست. مردان و زنانی که میآیند زیارت میکنند از پدر امت اجازه میگیرند تا با پای پیاده راهی دیار عشق شوند و گرد ضریح سرور و سالار شهیدان طواف عاشقی به جا آورند. اینجا هم یکی دیگر از آن نقطههایی است که زمین و آسمان با هم تلاقی دارند. از جنس زمینهایی که نه فقط آسمان که بهشت هم به آن رشک میبرد. اینجا زیارتگاه آسمانیهاست و حور و ملک به پابوسی این آستان میبالند. اینجا باب شهر عاشقی است. آغاز مسیر بهشت و میعادگاه عاشقانی که از همه جای دنیا گرد هم میآیند تا زیباترین حماسهها را در اربعین حسینی به نمایش بگذارند. برای همراه شدن با حال و هوای زوار علوی به سراغ خانم زریباف یکی از خادمان حریم حرم مولیالموحدین حضرت علی (ع) رفتهایم و با وی در این باره به گفتوگو نشستهایم.
نظر شما درباره حضور بانوان در حماسه اربعین چیست؟
من فکر میکنم باید حضور زنان در این حماسه بسیار پرشور باشد. الگوی ما حضرت زینب (س) است. ایشان نشان دادند زنان در واقعه عاشورا پردهنشین نبودند و برای احقاق حق امامشان حضور داشتند. ما هم باید به عنوان منتظران ظهور با پرچم ولایت و به رهبری منتقم خون امام حسین (ع) حضوری پرشور داشته باشیم.
نخستین باری که توفیق خدمت به زائران امام حسین (ع) در ایام اربعین نصیبتان شد کی بود و چه شد در این مسیر طلبیده شدید؟
آغاز حضورم در این مسیر به چهار سال پیش بازمیگردد. سال اولی که در ایام اربعین به کربلا رفتم به صورت نصفهنیمه بخشی در پیادهروی اربعین حضور داشتم و بخشی را هم در خدمت زوار بودم، اما در طول سه سال گذشته به طور پیوسته در صحن حرم علوی به عنوان خادم حضور داشتم.
خیلی آرزو داشتم در راهپیمایی اربعین شرکت کنم. سال اولی که به این سفر رفتم برای خانواده مشکلی پیش آمد. همسرم هم کارواندار هستند. در حالی که در تدارک این بودیم که چگونه حضورمان را در ایام اربعین تقسیمبندی کنیم که خانواده به مشکلی برنخورد؛ اینکه من بروم یا ایشان برود، در نهایت همسرم گفتم امسال شما بمانید و سال دیگر من میمانم و شما بروید، اما در همین اثنا یکی از دوستان که میخواستند تعدادی از خانمها را به عنوان خادم اعزام کنند با همسرم تماس گرفتند و گفتند ما برای این گروه به دنبال سرپرست هستیم و خانم شما گزینه مناسبی برای این کار است. اینگونه بود که همسرم به من گفتند شما طلبیده شدید و بروید.
پس از این نظر با همسرتان مشکلی ندارید و با همدیگر هم عقیده هستید؟
خدا را شکر اطاعت همسر را میکنم و با هم همدل هستیم.
خانم زریباف چند فرزند دارید و در طول سال چه میکنید؟
من ۴۳ ساله هستم و سه فرزند دارم. فرزند اولم دانشجوی دندانپزشکی است و فرزند دومم کلاس نهم و فرزند آخرم کلاس پنجم است. من مدرک کارشناسی شیمی دارم و در طول سال در حیطه کارهای فرهنگی و بسیج فعالیت دارم.
نظر بچهها درباره حضور شما در ایام اربعین چیست؟ آیا آنها هم با شما همدل و همراه هستند یا نگاه متفاوتی دارند؟
پسر و دختر بزرگم هم خودشان مشتاق این سفر هستند و دخترم یک سال همراه خودم جزو خادمها بود.
چه حسی دارید از اینکه خادم زوار امام حسین (ع) و حضرت علی (ع) هستید؟
نظر اهلبیت بود که توفیق دادند در ایام اربعین خادم صحن حضرت علی (ع) باشم. قلب و روحم شش دانگ برای امام حسین (ع) و اهلبیت است و خودم را خاک پای زائران هم نمیبینم.
خدمت به زائران حرم علوی سرشار از لحظات شیرین و خاطرات خوش است. یکی از این خاطرات شیرین را برای ما بازماندگان از قافله اربعین بگویید.
یکی از بهترین خاطراتم مربوط به سال گذشته است. پارسال با تعدادی از خادمهای خانم در طبقه اول صحن حضرت زهرا (س) مشغول خدمترسانی بودیم. تعداد خادمهای این بخش خیلی کم بود و بچهها شبانهروز زحمت میکشیدند. شاید ما روزی ۲- ۳ ساعت میخوابیدیم، اما نزدیک به روز آخر بود که مولا علی (ع) مزد زحمات بچهها را دادند و ما توفیق پیدا کردیم به عنوان خادمان دور ضریح حضرت انتخاب شویم. همینطور خاطره شیرین دیگری دارم که بازمیگردد به سال نخست که صحن افتتاح شده بود. کار خیلی سنگین بود و هنوز آشنایی کامل با کار نداشتیم. آنجا هم وقتی کار به پایان رسید، روحانی گروه وعده دادند شب اربعین ما را به زیارت حرم سیدالشهدا میبرند و به این وعده عمل کردند. وقتی در صحن حرم قرار گرفتیم یکباره به صورت ناخودآگاه متوجه شدیم در بین یک دسته عزاداری ایرانی هستیم که با این دسته وارد حرم شدیم. انگار هیچ کس هیچ کس را نمیدید. فقط احساس کردیم یکی دارد ما را میبرد. با همین دسته عزاداری به حرم حضرت عباس (س) هم رفتیم و بعد هم رفتیم جلوی تل زینبیه. وقتی جلوی تل زینبیه رسیدیم هنگام اذان صبح بود.